مردی که صدای خودش بود
مروری بر کارنامه هنری حبیب محبیان
مروری بر کارنامه هنری حبیب محبیان
آرش افشار
خواننده و آهنگساز
اگرچه عموم مردم حبیب را با چند آهنگ بیشتر شنیدهشده با سبک و سیاقی یکسان بهیاد میآورند، اما کارنامه او یکی از رنگارنگترین و پرتنوعترین کارنامههای خوانندگانِ ایرانی است. تعداد قطعات منتشرشده و آلبومهای او از بسیاری از همدورهایهایش کمتر است اما در همین محدوده، طیف گستردهای از تجربهگرایی را میبینیم و شاید اگر بخواهیم یک ویژگی منحصربهفرد برای حبیب قائل شویم، همین انعطاف و تکثر در سبک موسیقایی باشد.
نخستین مجموعه از کارهای او درست یکسال پیش از انقلاب منتشر شد. صدایی عاصی، ترانههایی غمگین و رنگوبوی موسیقی راک، مشخصههای این آلبوم هستند که قطعات آن اغلب توسط خود حبیب ساخته و تنظیم شده و اکثر ترانهها را هم خودش سروده است. از این آلبوم سه قطعه «مرد تنهای شب»، «شهلا» و «مادر» بیشازهمه شنیده شدهاند و حتی برای کسانی که مخاطب موسیقی او نیستند، بهنوعی معرف حبیب بهحساب میآیند.
در سال ۵۷ دومین آلبوم حبیب با همراهی دو تنظیمکننده شاخص آن روزگار (اریک آرکانت و منوچهر چشمآذر) منتشر میشود. اینبار ترانههای آلبوم را هم ترانهسراهای شناختهشده نوشتهاند و حبیب فقط آهنگسازی و خوانندگی را برعهده داشته است، البته بهجز یکقطعه از سیاوش قمیشی و بازخوانی ترانه ترکی «خانا خانا». این آلبوم که «سلام همسایه» نام دارد، بهکلی از آلبوم تاریک و غمآلود «مرد تنهای شب» دور است. بهنظر میرسد حبیب بهدنبالِ تولید یک آلبوم استاندارد پاپ بوده که میشود گفت در این زمینه به موفقیت هم رسیده است اما تضاد حالوهوای آلبوم با وضعیت انقلابی آن سال اجازه نمیدهد که قطعات آن بین مردم شهرت و محبوبیت پیدا کنند.
حبیب سال بعد آلبوم «جنبش» (یا «بت») را منتشر میکند که یکسره در ستایش انقلاب و چهرههای شاخص آن (خسرو گلسرخی، صمد بهرنگی و...) و همینطور قطعهای در مدح امام حسین(ع) است. اینبار خودش آهنگساز و تنظیمکننده است اما شعرها را اغلب ترانهسرایانی ناشناخته گفتهاند. طبیعتاً موسیقی آلبوم، شنونده را بهیاد آلبوم «مرد تنهای شب» میاندازد اما امروز کسی این آهنگها را بهیاد نمیآورد.
تا سال ۱۳۶۳ که حبیب از ایران میرود، کار تازهای از او منتشر نمیشود اما در یکدههبعد، چهار آلبوم منتشر میکند که مجموعه قطعات آنها طیفی از آثار پاپ موسوم به لسآنجلسی تا ترانههای کوچهبازاری را دربرمیگیرد. البته در این بین گاهی کارهای قدیمی و شناختهشده او هم در آلبومها گنجانده شدهاند. در این آلبومها او با ترانهسرایان و تنظیمکنندگان پرکار آن روزهای لسآنجلس همکاری کرده است. این آلبومها آنطور که باید و شاید شنیده نمیشوند و کمتر قطعهای از آنها پرطرفدار شده و بهیاد مانده است.
از سال ۱۳۷۳ و با آلبوم «صفر»، انگار حبیب به تنظیمات خودش برمیگردد! شعرهایی از عارف قزوینی، احمد شاملو و انوری را برمیگزیند و روی آنها آهنگ میسازد. حالا او بهکلی از بازار لسآنجلس جدا شده و برای تنظیم آثارش هم از هنرمندی لبنانی ـ ارمنی بهنام لو واروژان کمک میگیرد. این یک شروع دوباره است که حبیب را بهعنوان آهنگساز و خوانندهای متفاوت مطرح میکند.
دو سال بعد آلبوم بعدی بهنام «بزن باران» با همان رویکرد منتشر میشود. علاوه بر قطعه «بزن باران»، آهنگهای «نفس» با شعری از دکتر شفیعیکدکنی و «مرگ قو» براساس شعری از حمیدیشیرازی بسیار مورد توجه قرار میگیرند و دوباره اسم حبیب را سر زبانها میاندازند. بهنظر میرسد علاوه بر موسیقی راک و ضبط و صدادهی متفاوت (در استودیوی لو واروژان)، انتخاب اشعاری از شاعران شناختهشده و بهطورکلی شعرهایی متفاوت با ترانههای رایج موسیقی پاپ، به یکی از ویژگیهای فصل تازه کاری حبیب تبدیل شدهاند. «کویر باور» که در سال ۱۳۷۸ منتشر میشود با قطعه مشهور «خرچنگهای مردابی»، آخرین آلبوم کاملا موفق حبیب در بهار تازه اوست. هرچند در دو آلبوم «خداوندا» و «خانهی کوچک» همین مسیرِ سبکی ادامه پیدا کرده اما کارهای شاخص، کمتر و کمتر میشوند و حبیب پس از یکدهه موفق و پرافتخار دوباره به موسیقی لسآنجلسی برمیگردد.
بهنظر میرسد حبیب متوجه میشود که آثار مستقل او دیگر آن گیرایی و برد سابق را ندارند و ازطرفدیگر فرصت را برای معرفی پسرش به بازار موسیقی فراهم میبیند. آلبوم «جوونی» در سال ۱۳۸۳ به تهیهکنندگی علیرضا امیرقاسمی و در همکاری با «محمد» ساخته و منتشر میشود. پاکسیما زکیپور بیشتر ترانهها را نوشته، اکثر تنظیمها کار شوبرت آواکیان است و حتی در قطعهای اندی و مکابیز هم با حبیب و محمد همصدا میشوند.
«خودشه»، آلبوم مشترک بعدی با محمد است که کمی به فضای حبیب نزدیکتر شده و حضور تنظیمکنندگانی چون آروین خاچیکیان و میکس تازه «مرد تنهای شب»، رنگوبویی تازه به آن میدهد اما تغییری اساسی در ریتم و تنظیم اتفاق افتاده که حسوحال کارهای گذشته را همراه ندارد. آلبوم «ایرانبانو» در سال ۱۳۸۷ هم وضعیت مشابهی دارد. ملودیهای حبیب همچنان ویژه و مشخصاند اما تنظیمها که اینبار بیشتر کار خود حبیب است، سروشکلی متفاوت به آثار دادهاند که نه مخاطب قبلی او را راضی میکنند، نه میتوانند آنطور که بایدوشاید، با نسل تازه ارتباط بگیرند.
در سال ۱۳۸۸ حبیب درحالیکه دوران افول هنری خود را طی میکرد و ازسویدیگر درگیر بیماری قلبی بود، تصمیم گرفت به ایران برگردد. او تا سال ۱۳۹۵ که در روستایی نزدیک رامسر درگذشت، موفق به دریافت مجوز برای انتشار آلبوم یا برگزاری کنسرت نشد. ظاهراً چند آلبوم آمادهانتشار داشت اما در این بین چند آهنگ و موزیکویدئو در سایتها و شبکههای ماهوارهای پخش شد که بازخورد چشمگیری نداشت.