خنیاگر تاریخساز/هنر ژاکلین در خلق تلفیقی و همزمان کلام و آهنگ مثالزدنی بود
ژاکلین دردریان فرزند ویگن، خوانندهای پرآوازه بود. مسیر کارورزی او از خوانندگی به ساختن ملودی و بعد به ترانهسرایی رسید و پختگی در این تواناییها از او خنیاگری ویژه ساخت.

ژاکلین دردریان فرزند ویگن، خوانندهای پرآوازه بود. مسیر کارورزی او از خوانندگی به ساختن ملودی و بعد به ترانهسرایی رسید و پختگی در این تواناییها از او خنیاگری ویژه ساخت. ازاینمنظر او چهرهای بسیار ویژه در تاریخ موسیقی ایران است. هرچند او را بیشتر بهعنوان یک ترانهسرا معرفی کردهاند اما انصاف این است که او را خنیاگری کامل بدانیم؛ زیرا بهقدر کافی در کنار ترانهسرایی، آهنگ نیز ساخته است و بهعنوان ملودیساز (آهنگساز) نیز بهسبب برجستگی و فراگیری آثارش، چهرهای شاخص در موسیقی پاپ ایرانی است و تجربههایی نیز در خوانندگی دارد. این چندسویگی آفرینشگری او در عرصه موسیقی زنان، یک ویژگی بسیار کمیاب و شاید نایاب در تاریخ هنر ایران است که با توضیحی درباره تاریخچه حضور زنان در موسیقی ایرانی بیشازپیش نمودار میشود.
زنان در موسیقی پیش از مشروطه
مروری بر تاریخ خنیاگری زنان در موسیقی ایران نشان میدهد که نقش آنها را در این میدان هیچگاه نمیتوان نادیده گرفت. اما این نقشآفرینی تحتتاثیر شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، هیچگاه در وضعیتی منصفانه و متوازن در قیاس با نقش مردان قرار نگرفته است. تا پیش از ظهور ترانهسرایی مدرن فارسی، یعنی حدود یکونیم قرن پیش، شعر و ترانه زنان را بیشتر میتوان در قالب بارقههایی گاهوبیگاه دید.
ترانه زنان معمولاً در موضوعات بختگشایی، جلب محبت همسر و محبوب یا برخی نشانهها از اجراهای نمایشی زنانه و بزمهای حرمسرای پادشاهان به دست ما رسیدهاند و معمولاً موضوعات دیگر را در قالب شعر زنان دستهبندی کردهاند. نامهایی مانند مشتریخانم، استاد مینا، استاد زهره، شاهوردیخانم، گلبختخانم ترکمانی و کوچکخانم تبریزی از دوره قاجار بهعنوان تصنیفسازان و خنیاگران دربار شاهان در تاریخ ثبت شدهاند.
از آندوره نام چند تصنیف و ترانه منسوب به زنان خنیاگر نیز در منابع مختلف آمده است. «سلطانخانم» یکی از مشهورترین تصنیفسرایان و خنیاگران این دوره و از خواص اندرونی ناصرالدینشاه بود. «او به دستور مهد علیا در مکتب محمدصادقخان علیاکبر شاهی، مشهور به «قلندر»، مشق ساز کرد و با ذوقی که در شاعری داشت، موفق به خلق تصنیفهایی شد که بیشتر خود او آنها را با تار اجرا میکرد.
از او تصنیفی بهنام «بتا بتا» در دستگاه چهارگاه به یادگار مانده که بنا بر برخی مآخذ موسیقی، آن را از ساختههای خود او یا از ساختههای آقا علیاکبر از موسیقیدانان آن دوره میدانند ولی کلام آن را قطعاً خود او سروده است: «بتا بتا مجنون و مفتونم/ من از غم تو من از غم تو/ دیده چو جیحونم/ من از غم تو من از غم تو».
مشروطه و نقش آن در موسیقی زنان
فروغالدوله تومانآغا، همسر ظهیرالدوله نیز درباره اوضاع خراب آن روزگار تصنیفی ساخته است که ظاهراً بسیار مشهور شده و حتی به تهییج میهنپرستان انجامیده است: «میشه ما خفتگان بیدار گردیم؟/ بگو هرگز نمیشه یار یار/ چو آمریکاییان هشیار گردیم/ بگو هرگز نمیشه یار یار/ چو ژاپن شهره در هر کار گردیم/ بگو هرگز نمیشه یار یار»
بااینحال از حوالی مشروطه و با رونق تصنیفهای مردمی، زنان بهعنوان تصنیفخوان بهشکلی جدیتر وارد عرصه ترانه میشوند. هرچند این نقش را بیشتر به این دلیل به آنها میدهند که اصلاً تصنیفخوانی دون شأن مردان تصور میشده است. بااینحال اولین ضبط تصانیف ایرانی با صدای افتخار خانم، امجد خانم و زری خانم حاصل هنر بانوان این سرزمین است. از مشروطه تا تاسیس رادیو در دهه20 خورشیدی، نقش زنان در ترانه فارسی بیشتر بهعنوان مجری آثار مردان قابل ردگیری است و ترانهسرا و آهنگساز شاخصی از میان زنان ظهور نمیکند.
ترانهسرایی و خنیاگری زنان اما با منیر طه در دهه20، آغازی مدرن را تجربه میکند. اولین ترانه او با عنوان «شب مهتاب» در حوالی سال ۱۳۲۳، با موسیقی علی تجویدی و صدای حسین قوامی از رادیو پخش شد و در فضای روبهرشد موسیقی و ترانه، منیر طه در سالهای بعد تبدیل به یک ترانهسرا و آهنگساز حرفهای در موسیقی ایران میشود. او اولین کسی است که در رادیو بهجای واژه «تصنیف» از «ترانه» استفاده میکند. صفشکنی منیر طه است که راه را برای ظهور زنان دیگری در عرصه ترانه و آهنگ هموار میکند.
اوجگیری زنان در موسیقی از دهه ۱۳۴۰
در موسیقی ایرانی و پاپ اما فعالیت زنان از دهه40 خورشیدی اوج میگیرد. ترانهسرایانی مانند مهدخت پورمخبر، شهین حنانه، هما میرافشار، نیره فروتن، لیلا کسری و چند چهره دیگر، نقش مهمی در خلق آثار ماندگار در ترانه فارسی ایفا میکنند. هرچند زویا زاکاریان، بهعنوان یکی از برجستهترین ترانهسرایان جریان ترانه نوین که دستی هم بر آهنگسازی دارد، نماینده اول ترانهی زنان در این جریان مهم ترانه معاصر است، اما ژاکلین نیز در میان زنان ترانهسرای تاریخ زبان فارسی، چهرهای بسیار ویژه است.
او ابتدا در دهه50، آهنگی را با مضمون دلتنگی از غیبت مادرش میسازد و این ملودی با سروده سعید دبیری و با عنوان «پرنده» که ابتدا قرار بود با صدای خودش اجرا شود، درنهایت با صدای گوگوش او را به شهرت میرساند. از ژاکلین در سالهای بعد آهنگهایی با صدای خودش، پدرش و خوانندگان مطرح منتشر میشود که اکثر آنها در کنار کیفیت کلامی و موسیقایی، بسیار فراگیر میشوند.
هنرمند چندوجهی
ویژگی مهم فعالیت ژاکلین در عرصه ترانهسرایی، همین چندوجهی بودناش در خلق آثار و متنوعبودن موضوعات، فرمها و مجریان آثار اوست. بیتردید ژاکلین تا امروز مهمترین بانوی خنیاگر زبان فارسی است و با اینکه معمولاً از هنر ترانهسرایی او همانند همتبارش زویا زاکاریان و حتی بانوان دیگری مثل هما میرافشار و لیلا کسری یاد نمیشود اما هنر خلق همزمان کلام و آهنگ، رسیدن به تلفیقی گوشنواز و مردمپسند و جدیتاش در کار ملودیسازی، او را به خنیاگری مثالزدنی حتی در قیاس با مردان بدل کرده است. ژاکلین در مسیری قدم گذاشت که تا پیش از او بهدلیل ناهمواریها و محدودیتها، هیچ زنی در آن با این جدیت، همت و کیفیت گام برنداشته بود. مسیریکه امروز هرچند هنوز ناهموار است، اما در میان زنان هنرمند این سرزمین رهروانی مصمم پیدا کرده است.