مرگ مبدع جامعهشناسی مردممدار
مایکل بوراووی، رئیس اسبق انجمن بینالمللی جامعهشناسی (ISA) و استاد بازنشسته دانشگاه برکلی، دوشنبه ۱۵ بهمنماه در تصادفی در اوکلند در ۷۸ سالگی کشته شد.
![مرگ مبدع جامعهشناسی مردممدار](https://cdn.hammihanonline.ir/thumbnail/nmZmGKnmFZFe/Z0T8H9pYUbXo0sZ7HQQFz8DcMGJvkwMdwm6qBw3FUyZOXA7B_VFd8_-vW6wFWbMHhmdfXOTfI3NCeyo0woFaD79kLxmvcp_86atk84Zr3YNNECku5IIo-Q,,/Buraway.jpg)
مایکل بوراووی، رئیس اسبق انجمن بینالمللی جامعهشناسی (ISA) و استاد بازنشسته دانشگاه برکلی، دوشنبه 15 بهمنماه در تصادفی در اوکلند در 78 سالگی کشته شد. او در حال پیادهروی در خیابان بود که ماشینی به او برخورد کرد و راننده آن از صحنه متواری شد. بوراووی فارغالتحصیل لیسانس ریاضیات از دانشگاه کمبریج در سال ۱۹۶۸، فوقلیسانس جامعهشناسی از دانشگاه زامبیا در سال ۱۹۷۲ و دکترای جامعهشناسی از دانشگاه شیکاگو در سال ۱۹۷۶ بود.
عمده شهرت این جامعهشناس بریتانیایی اما به ابداع مفهوم «جامعهشناسی عمومی» (Public Sociology) که در ایران به «جامعهشناسی مردممدار» ترجمه شد و رواج یافت، بازمیگردد؛ زمانی که او در مراسم پذیرش ریاست انجمن جامعهشناسی آمریکا (ASA)، از آن در تمایز با «جامعهشناسی حرفهای» نام برد، هدف خویش از این امر را گسترش مرزهای رشته جامعهشناسی و افزایش تعامل با مخاطبان غیردانشگاهی عنوان کرد.
از نظر بوراووی جامعهشناسی حرفهای، افراد دانشگاهی را مخاطب قرار میدهد و مشتری عمده «جامعهشناسی سیاستگذار» نیز دولتها هستند. در کنار اینها، «جامعهشناسی انتقادی» شباهتهایی در تولید دانش بازاندیشانه با جامعهشناسی مردممدار دارد اما باز تفاوتش با جامعهشناسی مردممدار در این است که فقط در دسترس مخاطبان دانشگاهی است.
بدینترتیب بوراووی جامعهشناسی مردممدار را سبکی از جامعهشناسی میدانست که خصلتی گفتوگویی با مردمان جامعه ورای مرزهای دانشگاه، درباره ارزشها و شرایط اجتماعی موجود دارد و تلاش میکند بهجای اکتفا به مباحث تکنیکی، نیات و ارزشهای اجتماعی و نحوه برساختهشدن افراد در متن مناسبات اجتماعی را تبیین کند.
بدینترتیب در جامعهشناسی مطلوب بوراووی، جامعه در تمایز با نیروهای سرکوبگر مندرج در بازار و دولت، استقلال و اصالت پیدا میکند و بوراووی نیز یکی از اهداف آشکار خود از طرح «جامعهشناسی مردممدار» را اعتباربخشی دوباره به مفهوم دموکراسی میداند؛ زیرا از نظر او با ناکارآمدی دموکراسی در جوامع دموکراتیک گویی لازم است جامعهشناسان از روندهای تخصصی موجود که «مردم» را در قالب طبقات، اقشار و شئون متفاوت بازنمایی میکند و بدینترتیب چیزی بهنام اراده عمومی در موازنه پیچیده مناسبات میان این تقسیمبندیها کمرنگ میشد، بگذرند و بار دیگر با هدف تغییر جهان که کلاسیکهای جامعهشناسی به دنبالش بودند، آشتی کنند، نه اینکه صرفاً در پی توصیف و حفظ وضع موجود باشند.
این البته از ریشههای مارکسیستی اندیشه بوراووی نیز نشأت میگرفت؛ کمااینکه او در کتاب «مارکسیسم جامعهشناسانه» که محمد مالجو آن را به فارسی ترجمه کرده است، کوشید با «همگرایی آنتونیو گرامشی و کارل پولانی» تفسیری نوین از سنت مارکسیستی به دست بدهد.
بوراووی در سال 2008 سفری دوهفتهای نیز به ایران داشت و مهمان انجمن جامعهشناسی ایران بود. او در این مدت از پنج دانشگاه (دانشگاه تهران، دانشگاه شیراز، دانشگاه اصفهان، دانشگاه مازندران در بابلسر و دانشگاه علامه طباطبایی در تهران) دیدن کرد و هشت سخنرانی ایراد کرد. او بعدتر درگزارشی از این سفر نوشت: «طی دوران اصلاحات با ریاستجمهوری خاتمی، جامعهشناسی بهمعنای واقعی کلمه در فضای عمومی فعال شده و تا امروز نیز این حوزه علمی از طریق نهادهای غیردولتی در جامعه مدنی و با گسترش رسانههای انتقادی (بهویژه مجلات) و وبلاگهای جامعهشناسان، تحرک خود را حفظ کرده و نسبت به جامعه حساسیت نشان میدهد.
به تعبیر دیگر، در شرایط فعلی، شکاف قابل ملاحظهای میان گفتمان سیاسی و واقعیت جامعه وجود دارد و بر این اساس فضای قابل رشدی برای جامعهشناسی مردممدار در این کشور دیده میشود. بدیهی است که در آنجا عدهای نیز نسبت به ایده جامعهشناسی مردممدار بدبین بوده و آن را بهعنوان یک مفهوم نامناسب غربی تلقی میکردند و به همین دلیل، از من بهکرات در مورد اعتقادم درباره جامعهشناسی بومی، جامعهشناسی اسلامی و مواردی از اینقبیل سوال میشد.»