در هشتادویکمین جشنواره فیلم ونیز شیر طلایی به آلمودوار رسید و نیکول کیدمن بهترین بازیگر شد
غـزه و غرش شیر ونیز
هشتادویکمین جشنواره بینالمللی فیلم ونیز از ۲۸ اوت با فیلم «بیتلجوس بیتلجوس» تیم برتون افتتاح شد و با نمایش فیلم «حیاط خلوت آمریکا»، به کارگردانی پوپی آواتی ایتالیایی پایان یافت.
در طول تابستان گرم در لیدو ونیز، جشنواره فیلم سالانه، ستارگان متعددی ازجمله خواکین فینیکس، لیدی گاگا، جود لاو، آنجلینا جولی، جورج کلونی و برد پیت را به خود جذب کرد. بسیاری از این سلبریتیها در فیلمهای انگلیسیزبان با کارگردانی فیلمسازان مشهور کشورهای مختلف مانند پدرو آلمودوار از اسپانیا، لوکا گوادانینو از ایتالیا، پابلو لارین از شیلی، آتینا راشل سانگاری از یونان و آلفونسو کوارون از مکزیک نقش داشتند. این روند تأثیر صداهای جهانی را در سینمای جریان اصلی برجسته میکند و نگرانیهایی را در مورد تأثیر آن بر سینماهای ملی بهعنوان استعدادهای برتر آنها در سطح بینالمللی ایجاد میکند.
بهجرأت میتوان گفت که رقابت ونیز 2024 یکی از بهترینها نبوده است. باوجود این، شایعات حاکی از آن است که هیئت داوران هشتادویکمین جایزه فیلم ونیز به ریاست ایزابل هوپرت و متشکل از فیلمسازان جیمز گری، اندرو هیگ، آگنشکا هولاند، کلبر مندونسا فیلیو، عبدالرحمن سیساکو، جوزپه تورناتوره، جولیا فون هاینز و بازیگر ژانگ زیی بودند که به داوری فیلمها در این فستیوال پرداختند و با چالشهایی مواجه شدند.
گمانهزنیهای زیادی وجود داشت که هیئت داوران جشنواره بهدلیل اینکه چند فیلم مطرح آمریکایی که در سالهای اخیر برندهی ونیز شده بودند (پنج تا از هفت شیر طلای اخیر به یک ساختهی آمریکایی داده شده بود، یا در مورد فیلم «بیچارگان» محصول مشترک سال گذشته) توجه زیادی به این سابقهی جوایز داشتند و همین شاید دلیلی شد که از اعطای جایزه برتر به یک فیلم آمریکایی یا حتی فیلمی با رهبری آمریکا پرهیز کنند.
در روزهای پس از اکران «زبرهکار» [بروتالیست]، فیلم 3 ساعت و 15 دقیقهای، به کارگردانی بردی کوربت، با بازی آدرین برودی که «ورایتی» آن را «با سرعت دلپذیر و مملو از رویدادها و احساسات» توصیف کرد، به سرعت مورد توجه منتقدان قرار گرفت و اوضاع کمی تغییر کرد و هیئت داوران نمیتوانستند به دلایل ذکرشده این فیلم را نادیده بگیرند اما به آنچه حقاش هم بود، نرسید. باوجود اینکه این فیلم بهعنوان اتفاقی مهم در جشنواره امسال در نظر گرفته میشد درنهایت آنطور که بسیاری پیشبینی میکردند جایزهی برتر را نگرفت.
چرا فیلم کوربت شیر طلایی نگرفت
در عوض شیر طلایی جشنواره امسال بهجای «زبرهکار» به فیلم «اتاق مجاور» پدرو آلمودوار تعلق گرفت، درامی که حول محور مضمون مرگ باوقار است. این فیلم پیش از این از سوی اوون گلیبرمن منتقد بهعنوان «یک سفر ساده در عینحال هنرمندانه و ماهرانه در مورد سفر احساسی با تصمیمِ پایان دادن به زندگی» توصیف شده بود.
اولین فیلم انگلیسیزبان آلمودوار با اقتباسی از رمان «چه از سر میگذرانی؟» سیگرید نونز از نظر فرم بسیار ساده است. داستان دربارهی دو زن است؛ هر دو در اوایل دههی 60 زندگی که مدت طولانی با هم دوست بودهاند، اما سالهاست همدیگر را ندیدهاند: اینگرید (جولیان مور)، نویسندهی دنیای هنر است که در نیویورک زندگی میکند و مارتا (تیلدا سوینتون)، خبرنگار جنگی سابق «نیویورکتایمز» است.
اینگرید وقتی متوجه میشود که مارتا در بیمارستان در حال مبارزه با سرطان است، دوباره رابطهاش را با او از سر میگیرد. بیماری او جدی است: مرحلهی سوم سرطان دهانهی رحم است و او تحت یک مرحله درمان ایمنیدرمانی بسیار آزمایشی قرار میگیرد که تنها شانس او برای زندهماندن است. فیلم عمدتاً بر رابطهی این دو زن متمرکز است، با شخصیتهای دیگر، مانند مردی که هر دو با او قرار ملاقات میگذاشتند که در درجه دوم قرار دارند. این فیلم اساساً یک فیلم دیالوگمحور بین این دو زن است که شبیه تئاتر است.
آلمودوار هنگام دریافت جایزهاش که در صحبتهایی که بیشتر به اسپانیایی بود از تیلدا سوینتون و جولیان مور که در این فیلم نقشآفرینی کردند تشکر کرد و گفت: «این اولین فیلم من به زبان انگلیسی است اما روحش همچنان اسپانیایی است.» این شیر طلایی درواقع دومین شیر طلایی است که آلمودوار برنده شده است (او در سال 2019 جایزه شیر طلایی افتخاری را گرفت) و شاید باید بیش از آنچه بود، مورد توجه قرار میگرفت. این فیلم با طولانیترین تشویق ایستاده جایزهی غیررسمی را دریافت کرده بود و حضار در نخستین نمایش این فیلم 17 دقیقه ایستاده این فیلم را تشویق کردند.
آلمودوار چهرهای پرجنبوجوش در سینمای جهان است که باعث میشود ناراحتی از موفقیت او سخت شود. بااینحال یک لحظهی رضایتبخش در شب اختتامیه زمانی بود که جایزه بزرگ هیئت داوران، دومین جایزهی برتر این فستیوال به مائورا دلپرو برای فیلم زیبای «سرخابی» [ورمیگلیو] رسید؛ فیلمی که «ورایتی» آن را «چشمانداز مهمی از زندگی روزمرهی روستایی در کوههای مرتفع آلپ ایتالیا» توصیف کرد. این کارگردان ایتالیایی که پیشتر فیلم «مادری»اش مورد توجه قرار گرفته بود و جوایزی چون جایزه استعدادهای جوان زنان فیلمساز جشنواره کن را دریافت کرده بود، حالا یکی از پرافتخارترین جوایزش را برای فیلم «سرخابی» دریافت کرده است.
مائورا دلپرو کارگردان ایتالیایی بسیار متواضع، زیبایی جزئیات کوچک زندگی روستایی در کوههای مرتفع آلپ ایتالیا را با عناصر کوچک و جزئی مانند مبلمان، بافت پارچهها، پوست گاو شیرده به تصویر میکشد و داستانش را شروع میکند. درحالیکه جنگ جهانی دوم در حال پایان است، رویدادی تکاندهنده که در اینجا فقط به روشهای انتزاعی احساس میشود زیرا کار واقعی تمرکز بر زندگی روزمره و اهمیت خانواده است. برای کسانی که در دامنههای کوهها زندگی میکنند، این کوهها باید آغاز و پایان همهچیز باشد و بهعنوان یک حضور دائمی در دعاها و زندگی آنها عمل میکند.
ستایش از فیلم سرخابی
ایزابل هوپر، رئیس هیئت داوران در کنفرانس مطبوعاتی پس از اهدای این جایزه، تحسین زیاد خود از این فیلم را ابراز کرد و دیدگاه منحصربهفرد این فیلم را به عنوان داستانی جنگی ستود که در واقع اصلاً جنگ را به تصویر نمیکشد و گفت: «این فیلم مانند این است که یک موضوع عالی نامرئی خارج از صحنه دارید، اما آنچه را که دارد اتفاق میافتد تنها از دریچهای کوچک از میان سوراخ کلید یک در تماشا میکنید.»
«سرخابی» در سادگی قابل توجهش در فرم، تنها با فیلم قابل توجه دئا کولومبگاشویلی «آوریل» قابل مقایسه است که برندهی جایزهی ویژهی هیئت داوران شد. منتقدان «آوریل» را به عنوان «کاوشی قدرتمند در مورد هویت، مبارزات و خواستههای زنان» توصیف کردند که «با چالشهایی از طرف ساختارهای مردسالارانه و واقعیتهای خشن طبیعت روبهروست.» اولین فیلم این کارگردان گرجستانی «آغاز» نام داشت که بسیار خوش درخشید و باعث شد منتقدان آن را با آثار شانتال آکرمن و میشل هانکه و حتی تارکوفسکی و یورگوس لانتیموس مقایسه کنند. لوکا گوادنینو، رئیس هیئت داوران جشنواره سنسباستین که «آغاز» در آن جوایز را درو کرد، از اولین فیلم این کارگردان 38 ساله گرجستانی متحیر شده بود و برای تهیهکنندگی دومین فیلم این کارگردان اعلام آمادگی کرد.
«آوریل» روایتی هیجانانگیز را ارائه میکند که مملو از لحظات پرتنش است و به هر صحنه اجازه میدهد - چه یک عمل پزشکی، یک جلسه اداری پرتنش یا یک طوفان دراماتیک - به طور طبیعی، بدون عجله و بدون تشدید مصنوعی، درام را روایت کند و به مخاطب زمان میدهد تا هر لحظه را درک کند. دوربین این وقایع را با فوکوس ثابت ثبت میکند و به مخاطب این امکان را میدهد تا تجربهای فراگیر را لمس کند.
گروهی کوچک اما بسیار جدی از مخاطبان معتقد بودند که «آوریل» شایستهی تقدیر بالاتری بود، زیرا این فیلم از نظر آنها به طرز شگفتانگیزی جذاب است؛ حتی اگر کُند به نظر برسد. به نظر این دسته از مخاطبان، این فیلم شایستگیهای هنری دارد و به عنوان اثری قابل توجه در سینمای معاصر است. داستان این فیلم دربارهی یک متخصص زنان و زایمان در روستاهای گرجستان است که به بیمارانی که با وجود ممنوعیت قانونی به دنبال سقط جنین هستند، کمک میکند. او وقتی متهم به سهلانگاری میشود و تحت بازجویی قرار میگیرد، باید از ارزشها و اقدامات خود دفاع کند.
فیلمی عمیقاً دردناک
به گفتهی هوپرت، منطق مشابهی در پسِ انتخاب فیلم عمیقاً دردناک «من هنوز اینجا هستم» والتر سالس برای بهترین فیلمنامه وجود داشت. اغلب این جایزهای است که بیشتر نشانگر ناتوانی هیئت داوران در توافق بر سر جایزه بالاتر از فیلمنامه، به یک فیلم تعلق میگیرد. اما هوپرت میگوید، فیلم سرکوب وحشیانهی دوران دیکتاتوری نظامی برزیل را به تصویر میکشد و «شما از وقایع خبر دارید، اما داستان هرگز واقعاً شما را به جایی که فکر میکنید میرود، نخواهد برد و فکر میکنم این واقعاً به خاطر کیفیت فیلمنامه است.»
فیلمنامهی این اثر نوشته موریو هاوسر و هیتور لورگاست که براساس رمان مارسلو روبنس پایوا نوشته شده است. داستان این فیلم، روایت دلخراش ناپدید شدن روبنس پایوا [پدر نویسنده] در سال 1970 به دست دیکتاتوری نظامی برزیل است که با زیبایی و وقار از نگاه همسر و فرزندانی که این درد را کشیدهاند بازگو میشود. «من هنوز اینجا هستم» همانقدر که داستان خانوادهی پایوا و جنایت ویرانکنندهای که توسط رژیم دیکتاتوری بر آنها تحمیل شده، است، داستانی است که برزیل آن زمان که خیلیها تحت آن دیکتاتوری زیستهاند روایت میکند، جایی که پر از بازی در کنار ساحل، فوتبال، گفتوگوهای سیاسی، موسیقی و هنر است و کمکم به دنیایی ساکت و ترسناک تبدیل میشود.
کیدمن در سوگ مادر
جایزهی بهترین بازیگر مرد به ونسان لندون برای «پسر ساکت»، به کارگردانی دلفین و موریل کولین رسید. اما جایزه بهترین بازیگر زن به نیکول کیدمن رسید که بهخاطر درگذشت مادرش نتوانسته بود در مراسم حضور یابد. هوپرت به نمایندگی از هیئت داوران، عشق و ابراز همدردیاش را برای نیکول کیدمن فرستاد. کیدمن بهخاطر نقش فوقالعاده ماهرانه و چالشبرانگیزش در فیلم «دختربچه» به کارگردانی هالینا رین، جایزهی بهترین بازیگر زن را از آنِ خود کرد.
نیکول کیدمن در این فیلم نقش یک مدیر اجرایی باسابقه را بازی میکند که به خاطر رابطهی رسواییآمیز با کارآموز بسیار جوان شرکت، روابط کاری و خانوادگی خود را به خطر میاندازد. این فیلم برای خیلیها یادآور فیلم «بیوفا» و «نهونیم هفته» آدریان لین است.
هالینا رین از طرف کیدمن جایزه را دریافت کرد و پیام زیر را از این بازیگر خواند: «امروز به ونیز رسیدم و فهمیدم که مادر شجاع و زیبای من جانل آن کیدمن، به تازگی فوت کرده است. من در شوک هستم و باید پیش خانوادهام بروم. اما این جایزه برای اوست. او مرا شکل داد، راهنمایی کرد و ساخت. از اینکه توانستم نام او را از طریق هالینا ارج بنهم، بسیار سپاسگزارم. تلاقی زندگی و هنر دلخراش است و قلب من شکسته است.»
این پیام ساده و تأثیرگذار، روی بردی کوربت تأثیر زیادی گذاشت؛ کسی که بعد از این، برای دریافت جایزهی بهترین کارگردانی به خاطر فیلم «زبرهکاری» روی صحنه آمد و همدردی عمیقاش را با نیکول کیدمن ابراز کرده و به او تسلیت گفت. او بعد از آن از فهرست بلندبالای بازیگران و عوامل فیلمش نام برد و از آنها تشکر کرد و گفت که جهان اغلب نسبت به هنرمندان، معماران و مهاجران بیرحمانه رفتار میکند و در ادامه همبستگی خود را با جامعهی فیلمسازانی اعلام کرد که «از یکدیگر حمایت میکنند و در مقابل شرکتهای بزرگ میایستند.»
اعتراض به نسلکشی در غزه
او با شور و اشتیاق صحبتهایش را به پایان برد و گفت: «برای دخترم و همه فرزندان شما، فارغ از اینکه از کجا آمدهاند، سینمای بهتر و دنیای بهتری را متصور هستم. آنها سزاوار دنیایی بدون مرز هستند، چیزی بیحد و حصر و جدید.» لفاظی سیاسی انتزاعی کوربت در جاهای دیگر توسط برندگان دیگری مانند بوگدان مورسانو، کارگردان رومانیایی برندهی جایزهی بهترین فیلم بخش افقهای ونیز برای فیلم «سال نویی که هرگز نیامد»، تکرار شد و او مضامین مقاومت و انقلاب را بدون اشاره به نام یا هیچ کشمکش اخیری برجسته کرد.
اما سایر برندگان موضع مستقیمتری داشتند. اسکندر کوپتی که «تعطیلات شاد» او جایزهی بهترین فیلمنامهی افقهای ونیز را گرفت، بیان کرد: «من در اینجا بسیار مفتخر هستم و در عین حال عمیقاً متأثر از دوران سختی که در آن زندگی میکنیم. طی 11ماه گذشته، انسانیت و قطبنمای اخلاقی مشترک ما آزمایش شده است، زیرا شاهد نسلکشی مداوم در غزه هستیم. این واقعیت دردناک ما را به یاد پیامدهای ویرانگر ظلم و ستم میاندازد؛ موضوعی که در فیلم ما مطرح است.» او بعد از تشویقهای صمیمانه گفت: «هیچیک از ما آزاد نیستیم تا زمانی که تماممان آزاد باشیم.»
اما شاید شدیدترین اظهارات از زبان سارا فریدلند بیان شد؛ کسی که تنها برنده چند جایزه در جشنواره بود. فیلم او «حس آشنا»، برندهی سه جایزه شد؛ جایزهی افقهای بهترین کارگردانی و افقهای بهترین بازیگر زن (برای کاتلین چالفانت)، همچنین جایزه لوئیجی دو لورنتیس بهترین فیلم اول.
این فیلم داستان زنی کهنسال را روایت میکند که دچار مشکلات حافظه شده است. در اولین فیلم درام سارا فریدلند، چالفانت نقش روت گلدمن 80 ساله را بازی میکند؛ همسر، مادر و آشپز حرفهای که چندین کتاب آشپزی نوشته است و حالا در کهنسالی حافظهاش تحلیل رفته است و در خانهی سالمندان زندگی میکند. «حس آشنا» شبیه یک داستان ماهی خارج از آب از گذشته اوست.
احساس میکند که در مدرسهی جدیدی زندگی میکند که هنوز قوانین اجتماعیاش را درک نمیکند یا نمیداند متحدانش در میان بسیاری از چهرههای ناآشنا چه کسانی هستند. گاهی اوقات، او برای درک محیط اطراف خود تلاش میکند و استراتژیهای مقابلهای ایجاد میکند تا از خود در برابر احساس آسیبپذیری محافظت کند. برای مثال، او اصرار دارد که ونسا و پزشک را به جای کمککنندگان، «دوستان» خود بخواند. فیلمنامه سرراست فریدلند، بهطور مؤثری روت را به عنوان زنی مغرور و مستقل به تصویر میکشد، شبیه به آنچه امروز است، اگرچه او اغلب از برداشت دیگران از خود متحیر میشود.
سارا فریدلند، کارگردان یهودی-آمریکایی در مراسم اختتامیه ونیز هنگام دریافت جایزهاش با محکوم کردن نسلکشی اسرائیل در غزه گفت: «بهعنوان هنرمندی یهودی-آمریکایی باید توجه داشته باشم که این جایزه را در سیصدوسیوششمین روز از نسلکشی اسرائیل در غزه و هفتادوششمین سال اشغالگری اسرائیل میگیرم. بر این باورم مسئولیت ما بهعنوان افرادی که در حوزهی سینما فعالیت داریم این است که از بسترهای نهادی که از طریق آن کار میکنیم، برای مقابله با معافیت از مجازات اسرائیل در صحنهی جهانی استفاده کنیم. من با مردم فلسطین در مبارزه برای آزادی اعلام همبستگی میکنم.»
جایزه مارچلو ماسترویانی، بهترین بازیگر نوظهور جشنوارهی ونیز امسال، به پل کیرچر برای «و فرزندانشان پس از آنها» رسید. این بازیگر فرانسوی که بهخاطر ایفای نقش در «پسر زمستانی» و فیلم ماجراجویانهی «پادشاهی حیوانات» شناخته شد، توانست در جشنوارهی ونیز جایزه بهترین بازیگر نوظهور ونیز را دریافت کند.
سهم ایران از جشنوارهی ونیز
در هشتادویکمین جشنواره فیلم ونیز، سینمای ایران هم از جایزه بینصیب نماند. فیلم «شاهد» ساختهی نادر ساعیور، برندهی جایزهی بهترین فیلم در بخش افقهای ویژهی جشنواره ونیز شد و با این جایزه تعداد جوایز ایران از این قدیمیترین جشنوارهی سینمایی جهان از 60 جایزه عبور کرد. فیلم «شاهد» سومین ساخته نادر ساعیور و محصول ایران، آلمان و اتریش است که در بخش تماشاگران افقهای اکسترای ونیز جایزه دریافت کرد.
در هفتادونهمین جشنواره فیلم ونیز، سینمای ایران سه جایزه مهم را دریافت کرده. فیلم «جنگ جهانی سوم» ساختهی هومن سیدی جایزهی بهترین فیلم، بهترین بازیگر مرد (محسن تنابنده) بخش افقها را دریافت کرد و فیلم «خرس نیست» جعفر پناهی جایزهی ویژهی هیئت داوران بخش مسابقهی اصلی را گرفت.
در سال ۲۰۲۰ نیز سینمای ایران حضوری قابل توجه در این جشنواره داشت و توانست شش جایزه از این جشنواره بگیرد. فیلم «دشت خاموش» ساختهی احمد بهرامی توانست جایزهی بهترین فیلم بخش افقها را به خود اختصاص دهد و روحالله زمانی نیز برای بازی در فیلم «خورشید» به کارگردانی مجید مجیدی جایزهی «مارچلو ماسترویانی» ویژهی بازیگر نوظهور جشنواره را کسب کرد.
«جنایت بیدقت» ساختهی شهرام مکری جایزهی فیلمنامهی چهاردهمین دوره جوایز بیساتوی طلایی را گرفت و جایزهی بهترین فیلم بنیاد ملی محیطزیست ایتالیا و جایزه فیپرشی بهترین فیلم بخش افقها و بخشهای جنبی به «دشت خاموش» رسید. همچنین جایزه فانوس جادویی انجمن ملی سیجیاس هم به «خورشید» ساختهی مجید مجیدی تعلق گرفت. شهرام مکری نیز در سال ۲۰۱۳ و در جریان هفتادمین جشنواره فیلم ونیز با فیلم «ماهی و گربه» در بخش افقهای ونیز حضور داشت و درنهایت جایزه ویژه این بخش را گرفت.
موفقترین حضور سینمای ایران در ونیز در سال ۲۰۰۰ یعنی در پنجاهوهفتمین دوره بود و جعفر پناهی با فیلم «دایره»، جایزه شیر طلایی بهترین فیلم جشنواره را از آنِ خود کرد. این فیلم پنج جایزهی دیگر نیز در ونیز دریافت کرد؛ تقدیرنامه کلیسای جهانی، جایزه یونیسف، جایزه فیپرشی، جایزه بهترین بازیگر زن برای مجموعه بازیگران زن فیلم از طرف سندیکای ملی نویسندگان سینمایی ایتالیا و جایزه سرجیوترازاتی.
از دیگر جوایز مهم سینمای ایران در جشنواره ونیز میتوان به سه جایزه بزرگ هیئت داوران، فیپرشی و هیئت داوران جوان در سال ۱۹۹۹ برای فیلم «باد ما را خواهد برد» ساختهی عباس کیارستمی و دریافت جایزهی بهترین فیلمنامه ونیز در سال ۲۰۱۴ با فیلم «قصهها» ساختهی رخشان بنیاعتماد اشاره کرد.
فیلمهای پرسروصدا اما ناکام
در میان ژانرهای مختلف، سه فیلم قابل توجه ازجمله دو فیلم مهیج جنایی واقعی، برجسته بودند. در فیلم «نظم» اثر جاستین کرزل، براساس کتاب «برادران خاموش» نوشته کوین فلین و گری گرهارت در سال ۱۹۸۹ ساخته شده که درباره یکسری سرقتهای بانکی و دزدیهای خودرو در شمال غربی اقیانوس آرام میپردازد. مامور افبیآی تری هاسک (با بازی جود لاو) معتقد است که این جنایات توسط گروهی از تروریستهای داخلی انجام میشود. در پایان، تحقیقات او به گروهی از نژادپرستان سفیدپوست با رهبری باب متیوز (با بازی نیکولاس هالت) میرسد.
فیلم «گرگها»، ساختهی جان واتس با بازی جورج کلونی و برد پیت، یکی از فیلمهایی بود که حضور این دو بازیگر سرشناس در ونیز سروصدای زیادی ایجاد کرد. طنازی جورج کلونی و برد پیت روی فرش قرمز این جشنواره، در رسانهها بازتاب زیادی داشت. این فیلم در جشنواره ونیز به خاطر ازدحام بیش از حد تماشاگران با بیش از 30 دقیقه تأخیر نمایش داده شد و با تشویق چهار دقیقهای مخاطبان همراه شد اما این فیلم جز بازیگران محبوبش چیز زیادی برای عرضه نداشت و نتوانست توجهات را جلب کند.
برد پیت تنها دو روز پس از آنجلینا جولی که آخرین فیلمش «ماریا» را در ونیز به نمایش گذاشت، به جشنواره ونیز آمد که با تشویق ایستاده هشت دقیقهای و هیاهوی اسکاری روبهرو شد. در این فیلم پیت و کلونی ستارههای اکشن کمدی محصول اپل اورجینال در نقش دو تعمیرکار حرفهای بازی میکنند که ترجیح میدهند به تنهایی کار کنند، اما وقتی برای یک کار استخدام میشوند مجبور میشوند با هم کار کنند.
فیلم دیگری که سروصدای زیادی ایجاد کرد «جوکر: جنون مشترک» با بازی لیدی گاگا و واکین فینیکس بود. فیلم «جوکر» فیلیپس در سال 2019 برندهی جایزهی شیر طلایی جشنواره شد و بعد از آن به یکی از پرفروشترین فیلمهای آن سال تبدیل شد و برنده بهترین موسیقی و بهترین بازیگر مرد و بهترین فیلم اسکار شد.
«جوکر: جنون مشترک» که دو سال پس از وقایع «جوکر» اتفاق میافتد، با اضافه شدن لیدی گاگا به بازیگران در جشنواره فیلم ونیز امسال نتوانست موفق باشد. شاید هشتادویکمین جشنواره فیلم ونیز به اندازه سالهای گذشته خیرهکننده نبود، اما چندین برندهی کمتر شناختهشده بهویژه فریدلند به ادعای خوشبینانه هوپرت در شب پایانی حمایت کردند که «سینما در وضعیت خوبی است.»