مصاحبه با هیو دیلون خالق «شهردار کینگزتاون» به مناسبت پخش فصل سوم
میخواستم واقعیت را صادقانه و گاهی سیاه به تصویر بکشم
هیو دیلون، یکی از خالقان «شهردار کینگزتاون» در سال ۲۰۰۸ وقتی تیلور شرایدن مربی بازیگری او بود، این سریال را به پارامونت پلاس ارائه کرد. دیلون در پنج فصل سریال «مرز جنون» ایفای نقش کرده بود و شرایدن او را در تمام ۷۵ فصل هدایت کرد. ایندو در این فرآیند بهسرعت به دوستان نزدیک هم تبدیل شدند و همین موضوع دیلون را بر آن داشت که ایده «شهردار کینگزتاون» را براساس تجربه خودش در شهر کینگزتاون کانادا مطرح کند.
شرایدن در آن زمان برای اولینبار قلمش را روی کاغذ گذاشت و «شهردار کینگزتاون» را نوشت، یعنی قبل از اینکه بهعنوان فیلمنامهنویس «سیکاریو» (2015) و «اگر سنگ از آسمان ببارد» (2016) مورد تحسین منتقدان قرار بگیرد. شرایدن با سوار شدن بر موج موفقیت این دو فیلم، اولین کارگردانی خود را با هدایت جرمی رنر و الیزابت اولسن در «رودخانه ویند» انجام داد.
در کمال تعجب دیلون و شرایدن همیشه رنر را در نقش اصلی مایک مکلاسکی در کینگزتاون تصور میکردند، بنابراین شرایدن احساساش را با رنر سر صحنه فیلمبرداری رودخانه ویند در میان گذاشت.
دیلون به هالیوود ریپوتر گفت: «در رودخانه ویند... همهچیز رنگ واقعیت به خود گرفت. رنر آنجا بود و من نقش منفی را بازی میکردم، بنابراین ایده نقش شهردار اولینبار در آن زمان به سراغم آمد.»
سال بعد، شرایدن به تلویزیون رفت و «یلواستون» را برای شبکه پارامونت ساخت و تا حد زیادی به لطف همهگیری کووید، سریال به بزرگترین موفقیت تلویزیون کابلی طی سالها تبدیل شد. در عوض، پارامونت به شرایدن کلیدهای شبکهشان را دادند و او حالا حداقل 10سریال دیگر ساخته که اولینش «شهردار کینگزتاون» بود.
اگر از «شهردار کنیگزتاون» در طول سه فصل آن یک نکته مهم وجود داشته باشد، این است که بهنظر میرسد شهر خیالی سریال با بازی جرمی رنر امید و رویاها را از ساکنانش میگیرد. «شهر کینگزتاون» شهری است که صنعت اصلیاش 9 زندان است؛ یک جامعه زخمی است. بهنظر میرسد که رنج از هیچکس دریغ نمیکند چه محبوس در سیستم کیفری هستی، چه مرتکب جنایاتی که منجر به افتادن به پشت میلههای زندان شده، یا بهعنوان نگهبان زندان خدمت میکنی یا یکی از اعضای خانواده قربانیان هستی. این صدایی است که مایک مکلاسکی (رنر) در صحنه شروع قسمت دوم فصل سوم سریال به شما میگوید. این پیام زمانی منتشر میشود که مکلاسکی، شهردار غیررسمی شهر و حلال مشکلات، فتنهها و مشکلات جدیدی را در داخل و خارج زندانها کشف میکند تا او آنها را در کنیگزتاون فروبنشاند. فصل سوم، بازگشت قابل توجه رنر پس از تصادف مرگبار او با ماشین برفروب یک سالونیم پیش است.
سریال «شهردار کینگزتاون»، سریالی جنایی، درام و مهیج آمریکایی است که داستان خانوادهای در شهر کینگزتاون ایالت میشیگان را روایت میکند که دلالان قدرت بهحساب میآیند و با موضوعاتی مثل نژادپرستی سیستماتیک، فساد و نابرابری در این ایالت سروکار دارند؛ ایالتی که تنها صنعت مهم آن، فرار از محبوسبودن است.
فصل اول این سریال 10 قسمت داشت که در چهاردهم نوامبر 2021 در شبکه پارامونت پلاس پخش شد. فصل دوم این سریال در 15 ژانویه 2023 پخش شد و فصل سوم این سریال بهتازگی منتشر شده است. جرمی رنر، دایان وست، کایل چندلر، درک وبستر، تیلور هندلی، هیو دیلون، آیدان گیلن و توبی بامتفا در سریال «شهردار کینگزتاون» به ایفای نقش میپردازند. نویسندگی سریال «شهردار کینگزتاون» را هیو دیلن و تیلور شریدن انجام دادهاند. در مصاحبه اکسترا میل با هیو دیلون درباره همکاری با تیلور شرایدن، جرمی رنر، بعضی از وجوه ارزشمند سفر موسیقایی و بازیگری دیلون بحث میشود.
*میخواهم درباره این صحبت کنم که چطور ایده «شهردار کینگزتاون» شکل گرفت و همکاری با تیلور شرایدن از کجا آمد و بعد چه شد که جرمی رنر با شما همراه شد؟
خیلی طبیعی بود چون تمام اینچیزها از دل صحبتهایمان در آمد. من و تیلور حدود 20سال پیش درباره این موضوع حرف زدیم، منظورم این است که منشأ ایده از شهری بود که وقتی آنجا بزرگ میشدم 9 زندان داشت یعنی کینگزتاون در انتاریوی کانادا. همچنین آنجا یک زندان برای زنان هم داشت. زندان کینگزتاون برای من همیشه جذابیت داشت. بنابراین وقتی حرفهام به لسآنجلس آمد، تیلور شرایدن را دیدم. او مربی بازیگریام شد و در 100قسمت در تلویزیون و30 قسمت دورهام کانتی، مرا هدایت کرد.
او به من کمک کرد آن شغل را به دست آورم و در 75 قسمت «مرز جنون» هدایتم کرد و در آن زمان من مسیرم را فهمیدم، اما همنشینی با او را دوست داشتم زیرا ما فقط رویاپردازی میکردیم و درباره چیزی که واقعاً میخواستیم انجام دهیم، ساعتها حرف میزدیم. من استعداد او را در تجزیه و تحلیل صحنهها و دنیای فیلمسازی تشخیص دادم که به من کمک کرد تا در آزمون انتخاب بازیگر موفق شوم. او مربی من شد و اشتیاق و دانش خود را در زمینه فیلمسازی در اختیارم گذاشت. طی سالها همیشه به او رجوع میکردم تا درباره جغرافیای فیلمسازی صحبت کنم. یکروز به او گفتم که من یک ایده برای فیلم دارم.
بعد با هم شروع کردیم و طی دوماه، پنج فیلمنامه داشتیم. فکر میکنم که اولین فیلمنامه را طی یکهفته تمام کردیم. طی خلق فیلمنامه مدام باهم حرف میزدیم و بعد آن را کنار گذاشتیم. او سراغ سیکارو، یلواستون و بعد رودخانه ویند رفت. بعد از «رودخانه ویند» دوباره به «شهردار کینگزتاون» برگشت و من با رنر سر «رودخانه ویند» ملاقات کردم. شرایدن فکر میکرد او برای نقش مایک مککلاسکی خوب است، من هم فکر کردم که او حق دارد و هیچوقت فکر نمیکردیم که یک ستاره فیلم جهانی را در این فیلم داشته باشیم.
رنر واقعاً فردی قابل اعتماد، بسیار بااستعداد و بامزه است و تمام چیزهایی که امیدواری کسی داشته باشد، او داشت. پس از اتمام کار یلواستون، درباره زندان کینگزتاون تحقیق کردم و تصاویری را برای تیلور شریدان فرستادم. ندامتگاه از رده خارج شده، محل فیلمبرداری ما شد و جرمی رنر به پروژه پیوست. ما پنج فیلمنامه آخر فصل اول را در تگزاس نهایی کردیم، سپس برای تولید در کینگزتاون آماده شدیم. دایان ویش و جرمی رنر از این پروژه حمایت کردند و ما را با موجی از خلاقیت و تجربیات زندگی به فصل سوم هدایت کردند.
*در مورد شما چطور؟ چه چیزی شما را دقیقاً به نقش یان فرگوسن کشاند؟
خب، من سریال را طوری ساختم که انگار جذب آن نشده بودم، چون سریال مثل خود من بود و اینکه چرا آن را خیلی دوست داشتم؛ چون براساس شخصیتهایی بود که با آنها بزرگ شده بودم و افرادی که میشناختمشان که یکی از آنها یان گودفلو بود. او یکی از دوستان خوب من بود که خیلی زود درگذشت. او وقتی 27 ساله بود، خودکشی کرد. آدم بامزهای بود. من بخشهایی از شخصیتاش را انتخاب کردم، او بینهایت بامزه، مثبت و نترس بود و سعی کردم تا حد زیادی به این شخصیت وفادار بمانم.
این نقش به شخصیت رنر میآمد و خود او هم افرادی شبیه او را میشناخت. او دوستی دارد که خیلی شبیه شخصیت یان در زندگی واقعی بود. پس میتوان گفت که این سریال براساس آدمهای واقعی در تجربیات زندگی خودمان بود. هدف این بود که واقعیت احساسی را به شیوهای صادقانه، بامزه و گاهی سیاه به تصویر بکشیم. سابقهام در کار کردن در بیمارستان کودکان برای پنجسال، تجربیاتی ارزشمند به من داد که از آنها هم در فیلم بهره بردم.
*با نگاهی به مشاغل مختلفی که داشتید شما از موسیقی تا بازیگری و خلق مشترک یک سریال را تجربه کردهاید. ارزشمندترین جنبه سفر شما چه بوده است؟
فقط توانایی داشتن یک رابطه عالی با همسرم میدوری. این واقعاً چیزی است که بهطور حرفهای در مورد آن صحبت نمیشود، اما واقعاً به من اجازه میدهد اشتیاقم را برای خلق هنری بدون کشمکش دنبال کنم. سفری که طی کردهام و جایی که امروز به آن رسیدهام، پر از چالشها و پلههای ترقی بوده است؛ اما به پایان رساندن فصلی بامعنا مانند این، با حمایت دوستان و همکاران واقعاً ارزشمند است. برندهشدن از نظر احساس و خلاقیت و مستحکمشدن روابط با دیگران چیزی است که درنهایت واقعاً اهمیت دارد.
*آینده «شهردار کینگزتاون» را چگونه میبینید؟ میتوانید اشاراتی درباره مسیر یا موضوعی که برای فصلهای آینده در نظر دارید، بگویید؟
ما میخواستیم فیلمنامهها معنادار، دارای طنز و تأثیرگذار باشند. با نگاهی به آینده، ما برنامههای هیجانانگیزی برای فصلهای چهار و پنج با تیلور شریدان داریم که از قبل یک پایان انفجاری برای فصل هفتم متصور است. خلاقیت شریدان، یک هدیه واقعی برای سریال است.
منبع: هالیوود ریپورتر