چرا معین نباید به ایران برگردد؟
به گزارش هممیهن آنلاین، انصافنیوز نوشت:
هنوز نمیدانم که بیستم دیماه امسال، یک خبرنگار بیمقدمه سوالی از اسماعیلی وزیر ارشاد راجع به بازگشت نصرا… معین پرسید، یا این مقام دولتی بیمقدمه در این باره حرف زد. اما هر چه بود، اظهارنظر متولی فرهنگ و ارشاد در خصوص بازگشت یکی از محبوبترین خوانندگان ایرانی مقیم خارج از کشور در ۴۵ سال گذشته، سر و صدای زیادی به پا کرد. البته این اظهارنظر چند روز بعد از حادثه تروریستی کرمان مطرح شد که معین در واکنش به آن و کشته شدن هموطنانمان، در صفحه اینستاگرام خود یک استوری تسلیت منتشر کرد. اما هر چه بود و هر چه هست، نصرا… معین که سالها اسمش نباید برده میشد و متعلق به لایه غیررسمی زندگی ما ایرانیها بود، سر از رسانههای رسمی کشور درآورد. به عنوان یکی از هواداران معین و تعدادی دیگر از خوانندگانی که در همسایگی او در آن شهر زندگی میکنند، معتقدم که به دلایل زیر معین و همسایگانش نباید به ایران باز گردند.
اول؛ حالا که ۴۵ سال از پیروزی انقلاب گذشته، خوب است که با نگاهی انتقادی و رویکردی تاریخی به وقایع چند سال ابتدای انقلاب تا پایان دهه ۶۰ نگاه کنیم. چرا این افراد مجبور به رفتن شدند؟ موسیقیشان مبتذل بود؟ بدآموزی داشتند؟ چرا آنها را مجبور به کوچ کردند که حالا بعد از ۴۵ سال بخواهیم بر طبل بازگشتشان بکوبیم؟ آیا چیزی در ایران تغییر کرده است؟ آنها تغییر کردهاند؟
نکته بعدی این است؛ آنها که ماندند توانستند کار کنند؟ باید از خودمان و مسئولان امر فرهنگ و ارشاد در تمام این سالها بپرسیم که چند نفر از بازیگران و خوانندگانی که ماندند یا بعد از چند سال زندگی در غربت به ایران برگشتند، توانستند رنگ استیج، صحنه تئاتر یا پرده سینما را ببینند. سن نویسنده به این میرسد که رفتارها با ناصر ملکمطیعی را دیده باشد. آنهایی که سن و سال بیشتری دارند، رفتارها با محمدعلی فردین را دیدهاند. چند هنرمند که ماندند یا برگشتند، قدر دیدند؟
دو؛ وزیر ارشاد خود از همه بهتر میداند که او و این وزارتخانه دارای قدرت تصمیمگیری برای بازگشت یا عدم بازگشت هنرمندان نیستند. شاید این دستگاه بتواند رایزنی کند اما حرف آخر را نمیزند. دستگاههای دیگری هستند که باید در خصوص این مساله و موارد مشابه تصمیم بگیرند و چه بسا با توجه به موازیکاریهایی موجود، هیچ وقت به یک تصمیم کلان و قابل اجرا نرسند. نویسنده درباره علاقه بسیاری از هنرمندان ساکن خارج از کشور به سرزمین ایران تردیدی ندارد؛ حتی شنیدههای نویسنده حاکی از این است که بعضی از آنها در سالهای گذشته مجوز ورود و خروج به ایران را گرفتهاند و در سکوت خبری به کشور آمدهاند و حتی بعضی دیگر که حدود ۵ دهه است ایران را ندیدهاند، چند سال قبل شناسنامه ایرانی دریافت کردهاند. اما مساله این است که سلیقه و نظر افراد تصمیمگیر در این مساله دخیل و تعیینکننده بوده و همین گشایشهایی که از آنها نام بردیم نیز به تصمیم افراد بستگی داشته است. حبیب محبیان دیگر خواننده مشهور کشورمان که سالها در آمریکا زندگی و فعالیت میکرد، به ایران بازگشت اما رنگ استیج و انتشار قانونی کارهایش را ندید. حبیب، معین و بسیاری دیگر از خوانندگان مقیم لسآنجلس در تمام این سالها کارهایی را خواندند که از لحاظ هنر و معنی، بسیار فاخرتر و ارزشمندتر از بسیاری موزیکهای مجاز داخلی است.
سه؛ آقای اژهای به عنوان قاضیالقضات چندی پیش به طور صادقانهای گفتند ایرانیان خارج از کشور ممنوعالورود نیستند اما شاید بعضی از آنها به دلایلی ممنوعالخروج شوند. ایران با یک جمعیت مهاجر چند میلیون نفری، نمیتواند شاهد صحبتهای گنگ و کلی باشد. با توجه به این که در کشورمان یک انقلاب رخ داده و امواج مهاجرتی از سال ۵۷ تا کنون دلایل مختلفی از جمله دلایل سیاسی داشته، مطلوب است که دستگاه قضایی و مجموعه ساختار حاکمیتی یک بار برای همیشه تصمیمی برای مساله ایرانیان خارج از کشور – چه هنرمند و چه افراد عادی – بگیرند تا شاهد رفتارهای سلیقهای در این خصوص نباشیم. بدون آشتی میان داخل و خارج کشور، هیچ اتفاق مثبتی در این زمینه نمیافتد.
چهار؛ به عنوان یک هوادار آثار نصرا… معین و همسایگانش، به او و دیگران توصیه میکنم که به ایران برنگردند. هر چند که آنها همان اندازه از این خاک سهم دارند که ما به عنوان شهروندان داخل کشور در آن سهیم هستیم. اما مساله این است که صحبتهای آقای وزیر ارشاد دولت سیزدهم بیشتر از آن که مبتنی بر واقعیت باشد، بر اساس استفاده سیاسی و تلاش برای دستاوردسازی بنا شده است.
باید از آنها بپرسیم که چرا معین میتواند برگردد، اما س.ق، ش.ع، ا.ح، د.ا و دیگران نمیتوانند؟ بازگشت هنرمندان و دیگر ایرانیان خارج از کشور اگر چه حق سلبنشدنی آنان است، اما بستگی به اتخاد یک تصمیم کلان حاکمیتی دارد که لایههای مختلف قضایی، سیاسی و امنیتی در آن نقشآفرین هستند. بنابراین، از هنرمندان عزیز خواهش میکنم باز نگردند چرا که اگر با یک چراغ سبز موقت به طور رسمی به ایران بیایند، یا خروجشان با مشکل مواجه خواهد شد، یا اجازه فعالیت نخواهند گرفت.