درباره ایران که باستانی است
حجتالله غ.منیری استاد دانشگاه نظر به سخنرانی چندی پیش معاونت محترم شهرسازی و معماری شهرداری تهران ـ مبنی بر چگونگی تمدن، علم و ادب در دورههای مختلف ایران
حجتالله غ.منیری
استاد دانشگاه
نظر به سخنرانی چندی پیش معاونت محترم شهرسازی و معماری شهرداری تهران ـ مبنی بر چگونگی تمدن، علم و ادب در دورههای مختلف ایران باستان ـ بر آن شدیم تا: میزان اعتبار علمی این سخنان را با استناد به چند منبع و مأخذ معتبر تاریخی ـ در نگاهی کوتاه و گذرا ـ از نظر خوانندگان بگذرانیم، اما پیشازآن سخنان آقای دکتر حمیدرضا صارمی: «تا قبل از اسلام یک اثر مکتوب راجع به شعر، معماری، ریاضی و... نداریم. هر آن چیزی که در این تمدن شکل گرفته، از قرن چهارم [هـ. ق] شکل گرفته. شما یک بیت شعر از کل 4000 سال قبل از میلاد [البته ظاهراً 4000 سال قبل از اسلام منظور بوده]، در ایران بیاورید که شاعرش ایرانی باشد؛ یک اثر پزشکی، یک دانشمند در زمینه ریاضی... [این] نشان میدهد: آن بنمایهای که باعث شد در ایران تمدنسازی شود، اسلام بود».
از آنجا که بیان سخنانی اینچنین با این مقام محترم آغاز نشده و به او نیز ختم نمیگردد، بلکه جریانی بهشدت آوانگارد پشت این عقیده قرار داشته و دارد، موضوع را از زاویههای مورد اشکال یعنی: «علم» و «ادبیات»، مورد بررسی قرار میدهیم:
علم و صنعت: از زاویه یا منظر علم و صنعت، ایران باستان ـ به اذعان خویش و بیگانه ـ حائز مراتب بلندی از توسعه و تعالی بوده است.
هفتهنامه «اکونومیست» ـ در حاشیه نمایشگاهی که به مناسبت بزرگداشت تمدن ایران باستان (از شهریور و تا دیماه 1384) در لندن برگزار شده بود ـ با گفتن اینکه: تمدن هخامنشیان یک «تمدن درخشان» است، مینویسد: «ایرانیان بسیار با فرهنگ بوده و تمدن شگرفی داشتهاند».
آبزرور، بیان میدارد: «...مدارکی وجود دارد که نشان میدهد این تمدن [ایران دوره هخامنشیان] در کنار قدرت، از جاذبه و گیرایی برخودار بودهاند...» و روزنامه «گاردین» میگوید: «آمریکاییها باید روش درست حکومتکردن را از پادشاهان هخامنشی یاد بگیرند». گاردین ادامه میدهد: «یهودیت، مسیحیت و اسلام همگی از مفاهیم اوّلیه دین زرتشت تأثیر گرفتهاند... و نتیجه میگیرد: «میراث ایران، شایسته احترام از طرف آمریکا و اروپاست، امپراتوری ایران باستان در ضمیر ناخودگاه ایرانیان هنوز زنده است، و روابط ایران با دنیای خارج را شکل میدهد».
شهید مرتضی مطهری هم در چگونگی فرهنگ و تمدن ایران باستان ـ اشکانیان و ساسانیان ـ مینویسد: «ما در اینجا با استفاده از مسلمات تاریخ که مورد قبول صاحبنظران است و با اتکا و نقل از اهل نظر، دو مطلب را قطعی میدانیم: یکی اینکه ایران قبل از اسلام خود دارای تمدنی درخشان و باسابقه بوده و این تمدن سابقه طولانی داشته است، دیگر اینکه این تمدن در دوره اسلامی مورد استفاده واقع شده و بهقول پ.ژ. مناشه: ایرانیان بقایای تمدن تلطیفشده و پروردهای به اسلام تحویل دادند که بر اثر حیاتی که این مذهب در آن دمید، جان تازه گرفت».
آنگاه ادامه میدهد: «دانشگاه جندیشاپور یکی از مراکزی بود که به تمدن اسلامی کمک کرد و به آن خدمت نمود».
سپس میافزاید: «صنایع عهد ساسانی از لحاظ تاریخ هنر ایران مهم است. فن «معماری» در آن دوره ترقی کرده بود و هنوز از بقایا و انقاض کاخها، مساکن، معابد، قلاع، سدها و پلها میتوان به عظمت آن پی برد».
شعر و ادبیات: در پاسخ به این پرسش نیز که: آیا ایرانیان باستان صاحب «ادبیات» و «شعر» بودهاند یا نه؟ باید گفت، ایرانیان نهتنها صاحب ادبیات بودهاند بلکه با گونههای مختلف آن نیز آشنایی داشتهاند. شاهرخ مسکوب دراینباره میگوید: «اگر به نوشتههایی که از آن دوره به یادگار مانده نگاه کنیم، بهطورکل سه نوع ادبی میتوان تشخیص داد؛ ادبیات دینی، ادبیات حماسی/ تاریخی و ادبیات اجتماعی/ آموزشی.»
باری، اساساً قوم و تباری که کتاب دینیاش در قالب شعر نازل شده و به آن «گات» (سروده) لقب داده میشود، چگونه میتوان گفت که: ادبیات (شعر) نداشته و هرچه در این قوم میبینیم، با ورود اسلام بوده است؛ آن هم سرودههایی که عمیقاً با «حکمت» آمیخته است.