بازسازی اعتماد از دست رفته حداقل ۸سال زمان میبرد
محمد مهاجری روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی:
محمد مهاجری روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی:
برخی کلیدواژهها در تحلیل وضعیت جاری کشور وجود دارد که نظر برخی از تحلیلگران و فعالان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا روی آنها مشترک است؛ نکاتی که در پیام مهدی کروبی خطاب به کنگره حزب اعتماد ملی هم وجود داشت. محمد مهاجری، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اصولگرا در گفتوگویی که با خبرنگار هممیهن داشت، معتقد است:«با تلاشهایی که جریان اعتمادسوز در کشور انجام داده است، بازسازی اعتماد از دست رفته حداقل 8 سال زمان خواهد برد که یکی از راههای آن، به صفر رساندن نظارت استصوابی در انتخابات مجلس دوازدهم است.» مهاجری در این گفتوگو از اظهارنظر درباره شخص کروبی خودداری کرد، اما به پرسشهای هممیهن درباره محورهای بیانیه اخیر وی پاسخ داده است.
در دوره یازدهم مجلس شاهد تشکیل مجلسی یکدست بودیم؛ موضوعی که به نظر میرسد باید در مجلس دوازدهم مانع از آن شد و برخی از بزرگان اصلاحطلب و اصولگرا هم بر آن تاکید کردهاند. راهکارهای عدم تکرار تشکیل مجلس یازدهم را چه میدانید؟
مجلس فعلی به لحاظ میزان مشارکت مردم در انتخابات 98، مجلس پرتوانی نیست و همچنین از جهت کارشناسی و تخصص هم مجلس قابل دفاعی نیست. از طرفی این مجلس به لحاظ اینکه قبل از تشکیل، رقابت سیاسی مناسبی در ایجاد آن وجود نداشت، نتوانست شاکله خوبی داشته باشد؛ اگرچه ممکن است ویژگی مجلس انقلابی را داشته باشد. اگر قرار باشد مجلس دوازدهم قدرتمند تشکیل شود، اول اینکه نمیتواند با نظارت استصوابی گسترده تشکیل شود؛ در واقع این نظارت باید در حد صفر اعمال شود. دوم اینکه، باید فضا برای رقابت سیاسی ایجاد شود. الان دولت و شخص رئیسجمهور تمایلی نشان ندادهاند که انتخابات پرمشارکتی ایجاد شود. سوم اینکه، وقتی احزاب و گروههای سیاسی جایشان در فضای سیاسی کشور خالی باشد و زمینه مناسب فعالیت نداشته باشند، اینطور میشود که نیروهای کارشناس و نخبه به جامعه معرفی نخواهند شد.
طی چند سال اخیر شاهد تلاش برای انحصارطلبی هستیم که به ارکان قدرت هم کشیده شده است. برای مبارزه با این انحصارطلبی چه باید کرد؟
فردی که وارد مبارزه سیاسی میشود، باید جدی وارد عرصه شود. نمیتوان آرزو کرد جریان خالصساز از بین برود، ولی در فضای سیاسی آمادگی حضور نداشته باشید. افرادی که در فضای سیاسی حضور دارند نباید وحشت کنند، باید به صورت جدی وارد عرصه شوند و جریان خالصساز و اهدافی که دارند را معرفی کنند. بهعنوان مثال، جریان جبهه پایداری چه پیشینه سیاسی مثبتی در کشور دارد؟ شخصی به عنوان دبیرکل جبهه پایداری چه نقشی در ساختار کشور دارد؟ باید این جریانها واکاوی شوند تا مشخص شود که آنها چه بودهاند.
به نظر میرسد وضعیت سیاسی کشور بهگونهای است که نیاز به ایجاد اعتماد بین حاکمیت و مردم دیده میشود. راهکارهای ایجاد اعتماد و تغییر در این وضعیت چیست؟
همیشه تخریب آسانتر از احداث است. برای ایجاد اعتمادی که تخریب شده، باید حداقل دو برابر زحمت کشید. از سال 98 جریان اعتمادسوز فعالیت کرده است، الان هم 8 سال طول خواهد کشید این اعتماد ایجاد شود. این اعتماد با تلاش بهدست خواهد آمد و همت همه سیاسیون کشور را طلب خواهد کرد، زمان زیادی خواهد برد.
حاکمیت هم در این مسیر باید نگاهش تغییر کند؟
قطعاً همینطور است. در این مسیر مجموعه نظام سیاسی ضرر و زیان اول را متحمل شده است، بنابراین متضرر اصلی است که باید بانی این کار شود. برای اینکه بتوان اعتماد جامعه را برگرداند، نظام سیاسی باید همه احزاب و گروههای سیاسی را زیر بال خودش بگیرد و از همه کمک بگیرد. شما نمیتوانید جریان خالصساز را در جامعه حاکم کنید و انتظار داشته باشید اعتماد مردم هم برگردد؟ خیر اینطور نیست. مردم قسم نخوردهاند که به رفتار زشت شما بله بگویند و جواب مثبت دهند. نظام سیاسی اولین جایی است که خودش برای اینکه بخواهد گلیمش را از آب بکشد باید وارد صحنه شده و اعتماد سوخته را مجدداً برگرداند.
یکی از الزاماتی که به نظر میرسد در مسیر تغییر وجود داشته باشد، تغییر بدون خشونت و بهدست مردم است. با توجه به آنچه در یک سال اخیر در کشور گذشت، راهکارهای این موضوع را چه میدانید؟
در جریان سال گذشته، یک اشتباه رخ داد. برای جبران اشتباه باید بلافاصله دستگاهی که اشتباه کرده وارد میدان شده و عذرخواهی کند. اما در سال گذشته اتفاقی که افتاد این بود که یک جریان سیاسی وارد شد و شروع کرد به اینکه موضوع را از حادثه عادی تبدیل به توطئه بزرگ کند که مهسا امینی اصلاً بهدنیا آمده که این کار را کند. اخیراً هم آقای بادامچیان چنین موضوعی را مطرح کرد. نمک پاشیدن به زخم جامعه چه دردی دوا میکند؟ داستان مهسا امینی راحت قابل جمع کردن بود که تبدیل به بحران نشود، اما برخی خودخواهیها و ناکارآمدیهایی که دولت سیزدهم دارد باعث شد تا این بحران ایجاد شود. با تقویت مدیریت داخلی، تقویت وحدت ملی و تقویت این عقیده بدون اینکه بحران کوچک را به بحران بزرگ تبدیل کنیم، به این و آن تهمت بزنیم و بین مردم فاصله ایجاد کنیم؛ میتوان این موضوع را حل کرد.