مجلس خط امام
بررسی آرایش سیاسی، روند برگزاری و تصمیمات مجالس پس از انقلاب / این شماره: مجلس سوم
بررسی آرایش سیاسی، روند برگزاری و تصمیمات مجالس پس از انقلاب / این شماره: مجلس سوم
پایان جنگ ایران و عراق، برکناری آیتالله منتظری از قائممقامی، درگذشت امام خمینی، همهپرسی بازنگری قانون اساسی، رهبری آیتالله سیدعلی خامنهای، حذف نخستوزیری و ریاستجمهوری اکبر هاشمیرفسنجانی، رفتن آیتالله عبدالکریم موسویاردبیلی از قوه قضائیه و ریاست محمد یزدی بر این نهاد و اتفاقات بسیار دیگر که مسیر آینده ایران را رقم زد، همگی همزمان با سومین دوره مجلس شورای اسلامی رخ داده است؛ مجلسی که پس از دو دوره ریاست بلامنازع اکبر هاشمیرفسنجانی بر آن نهاد، رئیس جدیدی را به خود دید و در پی ریاستجمهوری و خروج او از مجلس، مهدی کروبی که آن زمان دبیرکل مجمع روحانیون مبارز (جریان جدا شده از جامعه روحانیت و بهعبارتی جریان مقابلی که هاشمیرفسنجانی به آن منتسب بود) بر مسند او تکیه زد. البته همین مجلس هم کمحادثهتر از فضای بیرون از خود نبود. چه آنجا که شائبه تقلب در انتخابات به میان آمد و درگیریهای آن به واکنش امام منجر شد؛ چه آنجا که به رای مردم بخش عمدهای از جریان راست سنتی و مخالف دولت آن زمان (دولت میرحسین موسوی) با تبلیغ و انگ فاصله گرفتن از خط امام از ورود به مجلس بازماندند و چه آنجا که در پی سالهای فعالیت
این مجلس که اکثریتش اعضای لیست مجمع روحانیون مبارز بودند؛ تقابل جناح چپ و راست، مجلس و دولت جدید و غیرهمسو بسیار مشهود و مشهور شد و این مجلس در کنار فعالیتهایی مانند تصویب اولین برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، استیضاح خودخواسته بهزاد نبوی، وزیر صنایع سنگین در روزهای پایانی دولت موسوی و استیضاحهای ایرج فاضل، وزیر بهداشت دولت هاشمی و محمدعلی نجفی، وزیر آموزش و پرورش آن را رقم زد. اگرچه آمار و ارقام مبتنی بر سوال از وزرا و استیضاحها، چیزی متفاوت از ادوار مختلف را نشان نمیدهد اما ترسیم تصویر این دوره بدون اختلافات دولت و مجلس و جریان اکثریت (جناح چپ) و جریان اقلیت (جناح راست و محافظهکار) بر سر مسائل اقتصادی، روابط خارجی، طرح تثبیت تعداد کاندیداها در هر انتخابات، مسئله انتخابات نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، نظارت شورای نگهبان بر انتخابات و... امکانپذیر نیست.
در پی تحولات سیاسی این دوره، مجلس سوم را باید پایانی برای حضور پررنگ طیف خطامامیها و جناح چپ در حاکمیت و شروعی بر قدرت گرفتن روزافزون جریانی دانست که به راست سنتی شهرت پیدا کرده بود. اختلافات مجلس و دولت هاشمی و تغییر و تحولات پس از فوت امام خمینی و البته تغییرات ایجاد شده در قانون اساسی و آنچه بهعنوان نظارت استصوابی از آن پس در پیش گرفته شد؛ به نوعی پاسخی شد به نتایج انتخابات مجلس سوم و همان بلایی را سر جناح چپ و مجمع روحانیون مبارز آورد که پیشتر در پی داستان 99 نفر در مجلس دوم و بحث ارشادی و مولوی بودن پیام امام درباره روی کار ماندن و ابقای میرحسین موسوی بر سر جناح راست آمده بود. آنجا که جریانی از درون و بیرون مجلس و حامی دولت تصمیم آنها به رای ندادن به موسوی در جلسه رای اعتماد نخستوزیری را خلاف نظر امام عنوان کردند و وجود چنین نگاهی موجب سقوط رای جناح راست در انتخابات مجلس سوم شد. اتفاقی که در انتخابات مجلس چهارم به صورت معکوس و برای جریان چپ رخ داد. البته این موضوع نیاز به توضیح و تفسیر بیشتری دارد که در پرونده تاریخی بعدی و همزمان با پرداختن به انتخابات مجلس چهارم و حوادث پیرامون آن به آن اشاره
خواهد شد.
مهمترین رخدادها
اختلافات با دو دولت چپگـرا و راستگرا
عجایب اتفاقات در مجلس سوم به اندازه عجایب آن روزگار بود، انتخاب رئیس مجلس با رای قاطع اما غیر همسو با جریان اکثریت بود و البته همراه آنها به شمار میرفت و عملا میرحسین موسوی نخستوزیر در همان ابتدا با رای 207 نفر از 217 رایدهنده کار خود را ادامه داد. در این بین مجلس با فرازونشیبهای بسیاری روبهرو بود. از آنچه پس از فتوای رهبری به سلمان رشدی موجب نطق هاشمیرفسنجانی شد تا اختلافات مجلس و دولت موسوی و اتهامات برخی مجلسیها به بهزاد نبوی، وزیر صنایع سنگین در پرونده سایپا و پس از آن موضوع برنامه اول، متمم بودجه سال 69، بحث بر سر دعوت از نیکولای چئوشسکو، رئیسجمهور رومانی که پس از بازگشت از ایران تیرباران شد و مسائل اختلافی دیگر که یا دو جریان راست و چپ مجلس یا دولت هاشمی و مجلس را به انحای گوناگون رودرروی هم قرار داد. در این بین به چند نمونه از این اتفاقات اشاره میکنیم.
استیضاح بهزاد نبوی
در خاطرات اکبر هاشمیرفسنجانی در ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ آمده است: «آقای بهزاد نبوی [وزیر صنایع سنگین] آمد. از احتمال استیضاح خود در مجلس در رابطه با پرونده سایپا نگران بود. گزارش آن را کمیسیون مربوطه به تحقیق و تفحص اصل 76 مجلس داده و پیشنهاد استیضاح داده است؛ برای جواب به گزارش تقاضای وقت کرد، اما با نزدیک شدن به پایان کار دولت چهارم، بهزاد نبوی خود با هاشمیرفسنجانی تماس میگیرد و از او میخواهد این استیضاح در مجلس انجام گیرد. چنانچه در جلسه استیضاح نیز نبوی در توضیحاتش گفت:«جوابگویی به مسئله استیضاح دو راه داشت؛ یک راه عافیتطلبانه بدین حالت که طبق قانون صبر کنم تا مهلت 10 روزه برای پاسخگویی سپری شود زیرا آن زمان دیگر وزیر نیستم. راه دوم، راه مبارزه با پروندهسازی و حرکتهای سیاسی نابجاست... چند روز پیش با آقای هاشمیرفسنجانی تماس گرفتم و از آقای هاشمی خواستم اجازه دهد مسئله استیضاح در مجلس مطرح شود تا سابقه و آبروی چندین سالهام به دلیل پرونده سایپا خدشهدار نشود همچنین از ایشان خواستم تحت هیچ شرایطی مرا در کابینه انتخاب نکند.» داستان از آن قرار بود که در پی افشای تخلفات برخی مدیران سایپا و شلاق عدهای از آنها در فضای کارخانه و بردن آنها و بگیروببندها، نبوی دست به انتقاد پیدرپی و مکاتبات با مقامات میکند. از طرف دیگر داستانی درباره تقاضای برخی نمایندگان برای دریافت خودرو از این شرکت با انتقاد و مقاومت وزارت صنایع سنگین و شخص وزیر روبهرو میشود تا جایی که نبوی اعلام میکند باید این درخواست علنی باشد. گره خوردن این اتفاقات موجب میشود برخی نمایندگان به وزیر حمله کرده و او را شریک متخلفان بدانند که در نهایت در مجلس پس از نطق موافقان و مخالفان استیضاح او خطاب به نمایندگان پس از توضیحات گسترده درباره اعتراضاتش بر بیاطلاعی از وضعیت احضارشدگان و بازداشتشدگان این پرونده میگوید که هر کسی که دنبال ماشین این شرکت نبوده است، درباره این استیضاح سخن بگوید». همین موجب میشود که 10 روز قبل از پایان دولت موسوی، بهزاد نبوی باردیگر از مجلس رای اعتماد بگیرد.
تغییر رئیس مجلس
پس از اتفاقاتی که در کشور در پی درگذشت بنیانگذار انقلاب، عزل آیتالله منتظری از قائممقامی، تغییر قانون اساسی و انتخابات ریاستجمهوری و انتخاب هاشمیرفسنجانی بهعنوان رئیسجمهور و حذف نخستوزیری رخ داد، مجلس پس از سه دوره تن به تغییر رئیساش داد و مهدی کروبی، دبیرکل مجمع روحانیون مبارز روی کار آمد. هاشمی در 24 مرداد 68 خطاب به نمایندگان گفت:«... فکر میکنم از جایی که مأنوس هستم... بدون احساس مثبت میروم.... وظیفهمان است که از اینجا برویم.» پس از او مهدی کروبی بهعنوان رئیس جدید مجلس به بیان نطق خود پرداخت و گفت:«...ما انتظار داریم این صمیمیت و انس باز هم محفوظ بماند، بهخصوص اینکه آقای هاشمی این امتیاز را دارد که حدود 10 سال در مجلس بودند...» سخنان رئیس مجلس قبلی و رئیس مجلس جدید به نحوی بود که از فحوای آن میتوان دریافت، هاشمی خواهان آن است که مجلس موی دماغ دولتش نشود و کروبی هم میگفت که مجلس به دقت دولت را تحت نظر دارد. به هر حال این تغییرات کشور باعث جرات بیشتر اقلیت مجلس و در کنارش اختلافها بر سر مسائل مختلف میان دولت راستگرا و مجلس چپگرا شد.
سوال از وزیر خارجه دولت هاشمی
نیکولای چائشسکو، رئیسجمهوری رومانی به دعوت دولت ایران به کشور سفر کرده بود، اما همین که به رومانی بازگشت، دستگیر، محاکمه و تیرباران شد. 84 نماینده مجلس از وزیر خارجه سئوال کردند:«علت عدم ارائه تحلیل درست از قضایا و تحولات کشور رومانی که منجر به سفر اخیر رئیسجمهور معدوم آن کشور به جمهوری اسلامی شد، چیست؟» این سوال واکنش بسیاری را در دولت و همچنین از سوی جریان اقلیت مجلس در پی داشت و مجلس را متهم به کارشکنی در برابر دولت و تضعیف آن کرد.
متمم بودجه 69
علاوه بر برنامه توسعه اول و استیضاحهای ایرج فاضل، محمدعلی نجفی و بحث بر سر موادی از قانون کار، موضوع متمم بودجه 69 نیز سروصدای بسیاری در مجلس ایجاد کرد. موضوع از این قرار بود که متمم بودجه 69 پس از تصویب به شورای نگهبان ارسال شد و آنها در تایید آن تعلل کردند، در نتیجه رئیس مجلس وقت رأسا بودجه را به دولت ابلاغ کرد. شورای نگهبان با صدور اطلاعیهای این ابلاغ را غیرقانونی اعلام کرد و گفت» «مهلت 10 روزه رعایت نشده است».پس از آن با نطق مهدی کروبی و انتشار اطلاعات ارسال متمم در موعد مقرر، بحث ادامه پیدا کرد. در ادامه شورای نگهبان اعلام کرد: «یکی از افراد در تحویل متمم تعلل کرده» و کروبی جواب داد:«این لوایح متاسفانه یا خوشبختانه برای شورای نگهبان، سه تا با هم بوده، همه هم در یک پاکت بوده، همه هم دست یک زیدی رفته....» در نهایت این دعوا ادعای مجلس با تلاش ریاست آن را پذیرفته و بحثها خاتمه مییابد.
با وجود همه مشکلات و اختلافات در این سالها (7 خرداد 67 تا
6 خرداد 71) در طول مجلس سوم حدود 91 نامه در صحن علنی مجلس قرائت و تحقیق و تفحصهای مصوب نمایندگان مجلس پیگیری شد و کمیسیون اصل 90 مجلس با رسیدگی به 70994 فقره شکایت، نقش مؤثری در انتقال خواست مردم به دولت داشت.
انتخابات و معیارها
دست بالای جناح چپ
قرار بر آن بود که انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی در فروردینماه 67 برگزار شود. در این بین همه چیز با فضای انتخاباتی دور قبل متفاوت بود و ماههای پایانی مجلس دوم در فضای سیاسی کشور تحولات جدیدی رخ داده بود. مهرماه 65 در پی اختلافات میان جریان راستگرا و چپگرای اعضای سازمان مجاهدین انقلاب بهویژه در رابطه با نظرات و بحثها با حسین راستیکاشانی، نماینده امام خمینی در این تشکل، به مرور برخی از اعضای چپ این جریان از آن فاصله گرفتند، البته تعدادی از چهرهها هم به دلیل نظامی بودن و تاکید امام بر عدم فعالیت حزبی و تشکیلاتی سیاسی این گروه، از سازمان خارج شده بودند. این روند با افزایش اختلافات درونتشکلی و با وجود تصمیم امام بر عدم حضور نمایندهاش منجر به آن شد که این تشکل منحل شود. خردادماه 66 هم به دلیل تضاد آرا و اختلافات اندیشه، آیتالله سیدعلی خامنهای و اکبر هاشمیرفسنجانی از سوی شورای مرکزی حزب جمهوری انحلال این تشکل را از امام درخواست کردند و امام خمینی نیز آن را تایید کرده بود. سوی دیگر اتفاقات هم به چندی قبل از انتخابات باز میگشت؛ وقتی که جامعه روحانیت مبارز در نتیجه رایگیری درونتشکیلاتی تصمیم
گرفت، سیدمحمود دعایی و فخرالدین حجازی را برای دور بعدی نمایندگی معرفی نکند. بر همین اساس مهدی کروبی، موسویخوئینیها و جلالیخمینی و عدهای دیگر نسبت به این اقدام مخالفت کردند و خواهان انشعاب از این تشکل شدند. البته در مصاحبهای که کروبی با روزنامه کیهان در فروردین 67 انجام داد بر این تاکید داشت:«وقتی ما به ضرورت اعلام استقلال رسیدیم، رضایت حضرت امام برایمان یک شرط اساسی محسوب میشد که به حمدالله در این زمینه رضایت حاصل شد.» با چنین تصمیمی تشکل جدیدی به نام مجمع روحانیون مبارز به رهبری مهدی کروبی و محمد موسویخوئینیها پا به عرصه سیاست داخلی ایران گذاشت. بنابراین عملا در نبود تشکلها و احزاب دیگر رقابت انتخاباتی سال 67 میان جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز برگزار شد. در این بین موضوع 99 نفر مجلس دوم که نظر امام را ارشادی دانسته و به آن عمل نکرده بودند بر روند انتخابات هم تاثیر داشت. جریان حامی مجمع روحانیون مبارز که بهنوعی جریان چپ و حامی دولت هم به شمار میرفتند با تاکید بر این موضوع که این افراد از خط امام فاصله گرفتهاند، جامعه روحانیت مبارز و بازاریها و موتلفهایها را که عملا یک لیست مشترک
برای رقابت معرفی کرده بودند، به گوشه رینگ برده و در نهایت هم گوی سبقت را از آنها ربودند. بهویژه آنکه مجمع روحانیون مبارز با بیانیهای به انتخابات وارد شد که براساس آن نماینده مطلوب آن بود که «مدافع محرومین و مستضعفان، پشتیبان نهادهای اجرایی پیرو خط امام و بهدنبال اقتدار مجلس است» و به امضای 23 نفر از جمله توسلی، موسویخوئینیها، کروبی، امامجمارانی، خاتمی، صانعی، جلالیخمینی، خلخالی، مجید انصاری، غفاری، کیانارثی، بیات، درچهای و منتجبنیا رسیده بود. در این روزها همه چیز به نفع جناح چپ خط امامی بود تا آنجا که موضعگیریهای امام درباره اسلام آمریکایی و موارد اختلافی هم به سود جناح طرفدار دولت برداشت میشد.
انتخابات دوره سوم مجلس شورای اسلامی در تاریخ 19 فروردین 1367 و 23 اردیبهشت همان سال برگزار شد و از واجدان شرایط 72/59 درصد در انتخابات شرکت کردند. با اعلام نتیجه انتخابات که اکبر هاشمیرفسنجانی، بیشترین آرای تهران را داشت و سایر اسامی از لیست مجمع روحانیون مبارز بود، برخی از جریان مغلوب شائبه تقلب در انتخابات را مطرح کردند. سیدرضا زوارهای هم در یکی از آخرین جلسات مجلس دوم مدعی شد «مسئولان وزارت کشور علیرغم ادعاهای خود» نشان دادند «بین عمل و ادعاهای خود» در برگزاری انتخابات الگو و نمونه «فاصله زیاد وجود دارد». فردای آن روز مریم بهروزی هم در نطق خود بر تخلفات گسترده در انتخابات تاکید کرد و بر آن اصرار داشت، اما در نهایت با تصمیم رهبر انقلاب و با وجود طرح داستانهایی که امام حکم به اعلام صحت انتخابات داده است، به گفته نماینده امام «شکایات بررسی و بازشماری انجام گرفت (گفتوگو با محمدعلی انصاری واحد مرکزی خبر 21 اردیبهشت 67).»
نتیجه این انتخابات ورود 177 نفر از لیست مجمع روحانیون مبارز و 100 عضو لیست جامعه روحانیت مبارز بود. اولین جلسه این مجلس در هفتم خرداد 67 به ریاست سنی محمدحسین چهرگانیانزلی و نیابترئیسی محمدحسن نبوی برگزار شد.
پس از آن این مجلس دو رئیس به خودش دید؛ اول، اکبر هاشمیرفسنجانی و سپس مهدی کروبی با نوابرئیس حسین هاشمیان و اسدالله بیات.
چهرههای شاخص
از استعفای شرعپسند تا نطقهای اصغرزاده
مجلس سوم شورای اسلامی هم مانند دو مجلس دیگر تعداد بسیاری از چهرههای شناختهشده و تاثیرگذار در تاریخ جمهوری اسلامی را در خود جای داده است. حضور دو جریان با فراکسیونهای اکثریت (جناح چپ) و اقلیت (جناح راست) تا سالیان سال بر فضای سیاسی کشور بدون تغییر در تعاریف باقی ماندند. چهرههایی مانند اکبر هاشمیرفسنجانی، علیاکبر ناطقنوری، مهدی کروبی، اسدالله بیات، مرتضی الویری، ابراهیم اصغرزاده، محمدرضا باهنر، اسحاق جهانگیری، نجفقلی حبیبی، مریم بهروزی، عاتقه سعیدی(رجایی)، مرضیه حدیدچی (دباغ)، محمد سلامتی، مصطفی معین، هادی غفاری، علی موحدیساوجی، عبدالواحد موسویلاری و رسول منتجبنیا در کنار بسیاری از چهرههای دیگر این مجلس نامآشنای سیاست داخلی کشور ما هستند.
در این بین اما برخی چهرهها در مجلس سوم پرسروصداتر از بقیه بودند. فارغ از دو رئیس مجلس که طبیعتا و مبتنی بر جایگاهشان در زمینههای مختلف اظهارنظر کردند، چندین چهره حضور و سخنانشان هر دو خبرساز بودند. مریم بهروزی، از نمایندگان زن جناح راست بود که در بررسی اعتبارنامهاش عاتقه صدیقی (همسر شهید رجایی) نطق مفصلی انجام داد و با توجه به تاکید بهروزی در مجلس قبل بر عدم صحت انتخابات مجلس سوم و درخواست ابطال انتخابات و همچنین موضوع 99 نفر که مخالف نظر امام عمل کرده بودند و چندین موضوع دیگر خواهان عدم تایید اعتبارنامه او شد. اما در نهایت این مجلس حکم به تایید اعتبارنامه مریم بهروزی داد.
چهره پرسروصدای دیگر عبدالمجید شرعپسند است؛ او پس از درگذشت امام خمینی و شروع رهبری آیتالله خامنهای در باقی مانده زمان یک نماینده دیگر به مدت سه دقیقه نامه استعفای خود را خواند؛ نامهای که از تغییرات قانون اساسی ابراز نگرانی و انجام عمل نمایندگی را غیرممکن دانسته بود. او با طرح نپذیرفتن نحوه انتخاب رهبری از آینده حاکمیت کشور اعلام نگرانی کرد. فردای آن روز یعنی در 14 تیرماه همزمان با تجمعات و تظاهرات مردم کرج به این نطق، مهدی کروبی، رئیس مجلس هم به این نطق واکنش نشان داد و آن را موجب خوشحالی «مخالفین قسمخورده نظام جمهوری اسلامی اعم از منافقین، چپیهای صددرصد و تودهایها » عنوان کرد. پس از آن هم 154 نماینده مجلس علیه اظهارات او نامهای منتشر کردند و سخنان او را «سراسر کذب و افتراء و بهتان» خواندند و آن را محکوم کردند. پس از این اتفاقات با پذیرش استعفا یا «عزل» او از نمایندگی، بازداشت شد.
از چهرههای پرسروصدای دیگر مجلس سوم میتوان به ابراهیم اصغرزاده اشاره کرد. او که در موارد مختلف بهعنوان مخالف طرحهای اقتصادی و سیاسی دولت هاشمیرفسنجانی پشت تریبون رفته بود، در یکی از نطقهایش به سخنان هاشمی درباره انتخابات مجلس خبرگان رهبری تاخته که برخی آن را مانیفست چپ در ابتدای دهه 70 عنوان کردهاند. او در این سخنان چنین مطرح کرد: «مطالبی که این روزها در تریبونها بهخصوص تریبون مجلس و نمازجمعه توسط آقای هاشمی گفته شد، به نظر من دور از انصاف بود... این قضیه که امر به یک عدهای مشتبه شده که جناح راست یا جناحی که موصوف به جناح راست است در این انتخابات پیروز شده، باید به اطلاعتان برسانم که ترکیب آمار رایدهندگان در تهران و آمار کل کشور نشان میدهد که بههیچوجه چنین چیزی وجود ندارد... اگر فکر میکنید که انتخابات خیلی شکوهمند بوده، عرض میکنم در انتخاباتی که 31 میلیون واجد شرایط دارد شرکت کردن 11 میلیون و 200 نفر، کجای آن شکوهمندی است؟... آن چیزی که چوب حراج در این مملکت زده میشود، آبرو و حیثیت انقلاب و حیثیت آن سیستم سیاسی و نظامی است که از شما و ما به پایش به هر حال جانفشانی کردند و به پایش ایستادند
تا به اینجا رسیدند. به این راحتی نمیشود این حیثیت را بر باد داد... اندیشه هست که نه معتقد به قسمت سیاسی و نه معتقد به قسمت فقهی اندیشه امام است. آن اندیشه سیاه با آنکه نظام اسلامی را هم قبول دارد، آن اندیشه ارتجاعی با اینکه نظام اسلامی را قبول دارد، معتقد است حکومت اسلامی یک حکومت تئوکراسی، یک حکومت الهی از بالا به پایین است که مردم در آن نقشی ندارند... بنابراین هیج احتیاجی نداریم که مردم پای صندوق رای بیایند...» این نطق و پیشتر اشارات او به اختلافافکنی این جریان که بهدنبال حذف مجلس و انتقال قدرت آن به سایر نهادها از جمله مجمع تشخیص مصلحت بوده است، تبعات پسینی برای او داشت. ریشه این موضوع به ابتدای مجلس سوم بازمیگردد که نمایندگان به امام در مورد نگرانی از ورود مجمع به قانونگذاری نامه نوشتند و امام خواهان بازگشت همه به قانون شد. همه و همه اینها مواردی است که به گفته اصغرزاده موجب شده پس از این مجلس، او مدتی بازداشت شود و در انفرادی بماند.
چهرههای پرسروصدا در این مجلس بهخصوص پس از تغییر دولت و روی کار آمدن هاشمیرفسنجانی و به عبارتی جریان رقیب اکثریت مجلس کم نبودند. بهویژه آنکه اقلیت هم فرصت را مغتنم دانسته بود که هر جا در توانش است قد علم کند و کارنامهای برای خود آماده سازد که در این چرخش محسوس فضای سیاسی حاکم استفاده لازم را ببرد و بهدنبال نقشآفرینیهای جدید برود.