| کد مطلب: ۴۴۷۰۷

حمیدرضا جلایی‏‌پور از امضاکنندگان بیانیه ۱۹۱نفره: حامی راهبرد توافق‌‏گرای توسعه‌‏محور هستیم

حمیدرضا جلایی‌پور، استاد جامعه‌شناسی سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران که یکی از افراد امضاکننده بیانیه ۱۹۱ چهره دانشگاهی است، در گفت‌وگویی که با هم‌میهن داشت، بیانیه امضاشده را بیانیه‌ای از سوی افرادی دانست که حامی راهبرد توافق‌گرای توسعه‌محور هستند.

حمیدرضا جلایی‏‌پور از امضاکنندگان بیانیه 191نفره: حامی راهبرد توافق‌‏گرای توسعه‌‏محور هستیم

حمیدرضا جلایی‌پور، استاد جامعه‌شناسی سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران که یکی از افراد امضاکننده بیانیه 191 چهره دانشگاهی است، در گفت‌وگویی که با هم‌میهن داشت، بیانیه امضاشده را بیانیه‌ای از سوی افرادی دانست که حامی راهبرد توافق‌گرای توسعه‌محور هستند. او لازمه آن‌چه در بیانیه آمده را گام‌های متقابل حکمرانان و نیروهای اجتماعی و سیاسی می‌داند و معتقد است که در وضعیتی که ایران در آن قرار گرفته است، تنها نیروی کمک‌کننده به حاکمیت در جهان همین مردم ایران هستند.  

‌دلایلی که منجر به این شد بیانیه 191 چهره دانشگاهی را امضا کنید چه بود؟

در فضای پس از آتش‌بس شکننده و در شرایطی که دو سر طیف سیاسی در حال دوقطبی‌سازی‌ هستند (بدین معنا که مقاومت به هر قیمت و هزینه در برابر آمریکا یا انعطاف حداکثری با آمریکا)، نیروهایی که به ضرورت حفظ و فراگیرتر کردن همبستگی ملی و تقویت همه مولفه‌های قدرت ملی باور دارند هم لازم است در فضای عمومی حضور و صدای ایجابی خود را داشته باشند. امضاکنندگان با همه تکثر و تنوع کم‌سابقه‌ای که دارند همچنان حامی راهبرد «توافق‌گرای توسعه‌محور هستند» و اقتضائات این راهبرد در شرایط پرمخاطره کنونی را در این بیانیه مورد حمایت قرار داده‌اند و از سایر نیروها هم دعوت کرده‌اند که در ارتفاعی ملی به این اقتضائات توجه کنند. 

‌در بیانیه‌ای که امضا کردید، چهار عامل بایسته مورد اشاره قرار گرفته است که دو مورد آن پیرامون موضوع مردم، همبستگی اجتماعی و خلق رضایت عمومی است. این مهم، نیاز به چه پیش‌شرط‌هایی دارد و تا چه میزان این پیش‌شرط‌ها را فراهم می‌بینید؟

شرط اول آن توجه طیف گسترده‌ای از نیروهای سیاسی به اقتضائات شرایط شکننده آتش‌بس و توانایی ارتفاع‌گیری ملی برای ممکن‌سازی توافق‌های حل مسئله‌ای و راهگشا و پرهیز از دمیدن در آتش منازعات سیاسی دوقطبی‌ساز و کورکننده گره مسائل است. اینکه گفته شود ما گفته بودیم که برای تبلیغ سیاسی خوب است! یا وسط جنگ که حکومت زیر فشار دشمن بوده یاد بسیج نیرو علیه حکومت بیفتیم. 

شرط دوم هم توجه نهادهای حکمرانی به محدود بودن پنجره فرصت بعد از آتش‌بس برای تقویت همه مولفه‌های مادی و مادی قدرت ملی برای پیشگیری از جنگ و افزایش تاب‌آوری اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران برای عبور از این گردنه پرمخاطره است؛ که متاسفانه کارهای درخوری انجام نمی‌شود. صداوسیما همان ساز سابق را که «واگرا» بود می‌زند. از آن طرف، یک مرتبه قوه قضائیه و دولت یاد لایحه برخورد با فعالان فضای مجازی می‌افتند.

‌برای رسیدن به چهار مورد اشاره شده، چه باید کرد؟ جامعه و نخبگان باید چه کنند و سیستم سیاسی چه حرکتی را باید انجام دهد تا به اهدافی که اشاره کردید، برسیم؟

لازمه آن‌چه در بیانیه آمده گام‌های متقابل حکمرانان و نیروهای اجتماعی و سیاسی به سمت کاهش شکاف‌ها و تمهید توافق‌های جدیدِ افزاینده قدرت و تاب‌آوری ایران است. این گام‌های ممکن و متقابل و برد-بردی، اگر بدون فوت وقت برداشته شود، هم همبستگی ملی‌ای که در دفاع میهنی شکل گرفت را تمدید می‌کند و هم امید و افقی می‌سازد که می‌تواند به ایران این امکان را بدهد که صحنه ائتلاف‌های منطقه‌ای را به زیان اسرائیل نسل‌کش تغییر دهد و هم بخش بزرگ‌تری از شهروندان متکثر ایران وارد رابطه‌ای هم‌افزا با نهادهای عمومی‌ شوند و روابط هم‌فرسا بین نیروهای اجتماعی و نهادهای عمومی کمتر شود.

به زبان ساده حاکمیت درباره اموری که درباره آن اجماع هست سریع عمل کند؛ مثل کارآمدتر کردن مدیریت شورای امنیت ملی، یا تغییر در سیاست‌های صداوسیما، یا تغییر در مدیریت «محدودیت محور» بر حوزه اینترنت و دیجیتال. یا نیروهای جامعه مدنی هم به جای دمیدن بر شکاف‌ها، حاکمیت را در تغییرات مفید مورد حمایت قرار دهند. مانند اینکه در دستگاه دیپلماسی مذاکره متوقف نشده است، یا اینکه وزیر خارجه رسماً می‌گوید «محو اسرائیل» سیاست جمهوری اسلامی نیست. نکته این است که پس از جنگ باید حاکمیت را کمک کرد که با جامعه جهانی (به‌رغم ناعادلانه بودن آن) تعامل فعال داشته باشد و در داخل هم حاکمیت به مردم برگردد، چون در این شرایط بحرانی تنها نیروی کمک‌کننده به حاکمیت در جهان همین مردم ایران هستند.  

‌پس از انتشار این بیانیه‌، حمله‌های زیادی به آن شد. این واکنش‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید و پاسخ‌تان به آنها چیست.

اولاً، بخشی از این واکنش‌ها ناشی از این است که بیانیه واجد حرف نو و تا حدودی ناآشنا بوده است؛ به‌ویژه مبانی نظری‌ و تجربی غنی‌اش در نظریه استقرار سیاسی (political settlement) و پیشنهاد‌های متناسب با فهمی واقع‌نگرانه از وضعیت ایران و منطقه امضای طیف وسیعی از نیروهای رقیب سیاسی را جمع کرده است که قبلاً سابقه نداشته است بتوانند یک متن را امضا کنند.

همین‌که چنین طیفی توانسته‌اند سر چنین متنی توافق کنند نشان می‌دهد این گفتار و گفتمان و رویکرد استعداد ساختن توافق‌های حل مسئله‌ای جدید در کشور بین نیروهای متنوع را دارد.  ثانیاً، تقریباً بیشتر کسانی که به این بیانیه حمله کرده‌اند از بریدگان از اصلاح هستند و حامی مسیرهای انقلابی و اصقلابی‌اند و طبیعی است به گروهی که همچنان حامی اصلاحات و امکان‌ توافق‌های راهگشا برای کشورند و به تسلیم در برابر متجاوز یا انزوا و عقب‌رفت ایران تن نمی‌دهند حمله می‌کنند.

متاسفانه نقدهای این گروه چندان استدلال‌محور نبود و بیشتر از جنس حمله کور سیاسی بدون فهم مبانی نظری و افق بیانیه بود. ضمناً توجه داشته باشید بعضی اوقات ارزیابی‌های امور جدی سیاسی مبتنی بر حرف مفت (ولی دارای مشتری در فضای مجازی) است. شما یادتان هست در انتخابات مجلس در سال ١۴٠٢ که فضای تحریم و انسدادباوری در جامعه حاکم بود وقتی بیانیه روزنه‌گشا با امضای دویست تحلیل‌گر شناسنامه‌دار و شجاع بیرون آمد، عده‌ای به جای توجه به مفاد اصلی بیانیه که دفاع از اصلاحات‌ وفاق‌محور (در برابر اصلاح‌طلبی منازعه‌محور) بود، نویسندگان بیانیه را «انشعاب‌گر» نامیدند و این اهانت آشکار را به روی مبارکشان نیاوردند.

یا وقتی بیانیه اخیر با ١٩٠ امضای شناسنامه‌دار نشر پیدا کرد، با اینکه متن بیانیه قبل از بیانیه میرحسین (که در آن در شرایط جنگی به رفراندوم اشاره شده بود!)  نوشته شده بود، عده‌ای از تحلیل‌گران این بیانیه را غیرصادقانه و در برابر بیانیه میرحسین دیده‌ بودند! از این ارزیابی‌های بی‌پایه در فضای سیاسی وجود دارد. به نظر من مهم توجه به مفاد بیانیه ١٩٠ امضا هست.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه سیاست
پربازدیدترین
آخرین اخبار