رحیم ابوالحسنی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران: حاکمیت نمیخواهد صدای تندروها بلند باشد
رحیم ابوالحسنی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران میگوید که حاکمیت در حال حاضر نمیخواهد صدای تندروها بلند باشد، اما کسی انگیزه درمان نظام دیوانسالارِ بیمار کشور را که تندروها محصول آن هستند را نیز ندارد.

رحیم ابوالحسنی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران میگوید که حاکمیت در حال حاضر نمیخواهد صدای تندروها بلند باشد، اما کسی انگیزه درمان نظام دیوانسالارِ بیمار کشور را که تندروها محصول آن هستند را نیز ندارد. او در گفتوگو با هممیهن توضیحاتی درباره رابطه حاکمیت و جریانهای تندرو ارائه داده است که در ادامه میخوانید:
ارزیابی شما درخصوص رابطه حاکمیت با تندروها چیست؟
من معتقدم که تندروها در ایران افرادی هستند که در پستهای مختلف قرار گرفتند و کارشکنی میکنند. این گروه خبرهای کذب پخش میکنند و نفوذیهایی هستند که در دستگاههای بوروکراسی سیاسی حضور دارند و مانع از پیشرفت کار میشوند. اینهایی که به خیابان میآیند و اعتراضات به قول خودشان انقلابی و اسلامی دارند، تندرو نیستند، گاهی دستنشانده هستند.
اصل کاری که تندورها در حال حاضر انجام میدهند کارشکنی در جهت عدم تحقق وعدههای آقای پزشکیان است؛ مانند مسئله FATF که باید در این ماجرا نقش جریانهای تندرو را بررسی کرد یا بحثهایی که در شورای انقلاب فرهنگی رخ میدهد و مانع از انتخاب رؤسا و معاونان دارای فکر و اندیشه مناسب میشود. در واقع تندروها در درون دستگاه بوروکراسی قرار دارند و مانع تحقق برنامههای توسعه و پیشرفت میشوند. اینها با وضع قوانین و آییننامهها مانع از هرگونه اقدام توسعهگرا میشوند. الان اینگونه به نظر میرسد که آنها سکوت کردهاند و کاری نمیکنند اما در صورتی که پنهانی کار خود را پیش میبرند.
این نکته که تندروها کارشکنی میکنند و مانع از تحقق برنامههای توسعه میشوند، با رویکرد وفاقی که رئیسجمهور در پیش گرفت و با دادن امتیازاتی به تندروها، آنها را جزوی از بدنه دولت خود کرد، تا چه اندازه در اعتراضات و کارشکنیهایی که این جریان امروزه نسبت به دولت و حاکمیت دارد تاثیرگذار بوده است؟
من معتقدم هیچ تاثیری نداشته است و مشکل ما با دستگاه بوروکراسی است. فرض کنید که رئیسجمهور یکسوم از وزارتخانهها را نیز به این گروه داده باشد، در وزارتخانههایی که ریاست را به این جریانها نداده آیا الان کارها را طبق روال و برنامه پیش میبرند؟ الان مسئله وفاق نیست، مشکل کسانی هستند که اصلاحطلب بودند، وارد دولت شدند و در کار خود ماندهاند.
الان بیش از دوسوم استانداران اصلاحطلب و یا مستقل هستند، اما رویکرد و عملکرد آنها چگونه بوده است؟ مشکل کشور الان دستگاه بوروکراسی است که بیمار است و چهار برابر از ظرفیت مشخص، نیرو دارد که اصلاً توان کار ندارند، انگیزه کاری ندارند و دوقطبی قدرت هم به آنها اجازه میدهد زمانی که از طرف یک جریان تحت فشار قرار گرفتند، تحت حمایت جریان رقیب قرار گیرند. دستگاه دیوانسالاری کشور ما اصلاً کار نمیکند و این موضوع نیازمند درمان است.
آیا میتوانیم بگوییم حاکمیت این سطح از تندروی را در شرایط کنونی نمیپذیرد؟ مصداق آن این است که زمانی که تجمع حجاب را برگزار میکنند، نیروی انتظامی در نهایت وارد عمل میشود و با آنها برخورد میکند و شاهد سکوت برخی مسئولین هستیم؟
معلوم است که نمیخواهد. زمانی که حاکمیت موافقت خود را با انجام مذاکرات اعلام کرده است، یا جلوی اجرای لایحه حجاب را گرفته است، اینها نشان میدهد که نمیخواهد صدای تندروها زیاد بلند باشد. مشکل اما این است که بدنه دستگاه دیوانسالاری ما بیمار است و نیازمند درمان است.
پس میتوانیم نتیجه بگیریم که حاکمیت الان نه میخواهد تندروها اینگونه فعالیت کنند و نه امکان این را دارد که دستگاه دیوانسالاری بیمار را درمان کند؟
معتقدم حاکمیت انگیزه این کار را ندارد.
حاکمیت چه رویکردی برای آینده روابط خود با تندروها در پیش خواهد گرفت؟
هیچ کاری نمیکند. این جریان از زمان آقای احمدینژاد روی کار آمد و حالا بدنه دست اینهاست. شما ببینید که ما چند دستگاه فرهنگی در کشور داریم و کارکرد آنها چیست؟ هیچ! جز اینکه بحران هویت و مشروعیت و بحران فرهنگی در کشور به وجود آوردند و این افراد لشکر جریانهای خاصی هستند که کشور را زمینگیر کردهاند.
در نتیجه نمیشود تفسیر کرد که حاکمیت نسبت به جریانهای تندرو بیاعتماد شده است؟
اصلاً بیاعتماد نشده است. هسته سخت قدرت همواره به دنبال ایجاد تعادل در قدرت است. هر دو سوی ماجرا را حفظ کرده است؛ تندروها را نگه داشته، از این سمت نیز به آقای پزشکیان اجازه داده است روی کار بیاید تا در چارچوب استراتژی میانهروی برخی از مشکلات کشور را حل کند. اما با وجود آن نیروها، امکان حل مشکلات وجود ندارد.
در واقع این استراتژی که در پیش گرفته شده است بالانس قدرت است...
بله، سعی میشود که جابجایی و بالانس قدرت انجام شود. اما تنها راه این است که قوه مجریه طرحهای بنیادی را اعلام کند و در معرض افکار عمومی قرار دهد و کارهای خود را پیش ببرد، نه اینکه با نیروهای رقیب درگیر شود. دولت باید تلاش کند تا ذهن افکار عمومی را که به دلیل برخی تصمیمات، جریحهدار شده، از شک و شبهههای موجود پاک کند و با خود همراه کند. اما مشکل عمده این است که این دستگاه دیوانسالاری توان حل مسئله ندارد و باید یک فکری برای آن بشود.
در مجموع میتوانیم این نتیجه را داشته باشیم که هسته سخت قدرت هیچوقت به دنبال کنار زدن تندروها نخواهد بود و به اقتضای شرایط خود درباره نحوه برخورد با تندروها تصمیمگیری کند...
از کلمه «هیچوقت» نباید استفاده کنید. صحبت ما تا الان است که هسته سخت قدرت این کار را نکرده است و تندروها در بدنه نظام نگه داشته شدهاند و تا الان حذف نشدهاند. در بقیه موارد هم همینطور است، آیا مجمع تشخیص، شورای انقلاب و شوراهای متعددی که گذاشتند تغییر کردند؟ خیر! آیا این اختیار به رئیسجمهور داده شده است که این شوراها تحت مدیریت رئیسجمهور بروند و با نظارت رئیسجمهور مشکلات حل شود؟ خیر! در عرصه سیاست هر آن احتمال تغییر مسائل به دلیل حوادثی که رخ میدهد وجود دارد. آنچه قطعی است این است که الان ما نیاز به تغییر گفتمان داریم و باید از رویکرد «اصولگرا – اصلاحطلب» به رویکرد «توسعهگرا- ضدتوسعهگرا» تغییر کنیم.