| کد مطلب: ۳۰۸۳۳

لطف‌‏الله میثمی فعال ملی مذهبی از سوابق رضا رئیس‌‏طوسی می‌گوید: از عضویت در جبهه ملی تا جریان شریعتی طالقانی

لطف‌الله میثمی، فعال سیاسی ملی‌مذهبی و مدیرمسئول مجله «چشم‌انداز ایران» در گفت‌وگو با هم‌میهن درباره آشنایی با مرحوم رضا رئیس‌طوسی، فعالیت‌های او و رویکردی که بعد از عضویت در سازمان مجاهدین خلق در پیش گرفت و همچنین انقلاب توضیحاتی داده‌اند که در ادامه می‌خوانید:

لطف‌‏الله میثمی فعال ملی مذهبی از سوابق رضا رئیس‌‏طوسی می‌گوید: از  عضویت در جبهه ملی تا جریان شریعتی طالقانی

 لطف‌الله میثمی، فعال سیاسی ملی‌مذهبی و مدیرمسئول مجله «چشم‌انداز ایران» در گفت‌وگو با هم‌میهن درباره آشنایی با مرحوم رضا رئیس‌طوسی، فعالیت‌های او و رویکردی که بعد از عضویت در سازمان مجاهدین خلق در پیش گرفت و همچنین انقلاب توضیحاتی داده‌اند که در ادامه می‌خوانید:

‌از ارتباط خود با مرحوم رئیس‌طوسی بگویید و عضویت او در سازمان مجاهدین خلق چگونه و از کجا شکل گرفت؟

من در سال 1338 که به دانشکده فنی دانشگاه تهران آمدم، چیزی نگذشته بود و به نیمه سال تحصیلی رسیدیم که با آقای رئیسی(رئیس‌طوسی) آشنا شدم. در سال 1339 آشنایی ما بیشتر شد، ایشان در دانشکده ادبیات بودند و من در دانشکده فنی بودم اما وجه اشتراک ما این بود که هر دو عضو انجمن اسلامی دانشجویان و عضو جبهه ملی و عضو نهضت آزادی ایران بودیم. ایشان در کمیته دانشجویی نهضت آزادی ایران نیز عضو بودند.

در واقع هر دانشکده‌ای یک نماینده داشت و ایشان نماینده دانشکده ادبیات بودند. در مبارزات سال‌های 1339 تا 1342 که بسیار هم فراگیر بود، ایشان همه جا شرکت داشتند و در این مدت با بچه‌های نهضت آشنا شدند. از سال 1341 تا 15 خرداد 1342 سران نهضت را در چهار مرحله دستگیر کردند و بعداز 15 خرداد، سران نهضت آزادی، آیت‌الله طالقانی، دکتر سحابی و مهندس بازرگان را با بقیه که حدود 9 نفر می‌شدند محاکمه کردند. بعد از اینکه دادگاه تجدیدنظر تمام شد، مهندس بازرگان گفته بودند ما آخرین گروهی هستیم که از قانون دفاع می‌کند و به شاه هشدار دادند که از این به بعد مبارزات به گونه دیگری خواهد بود.

پیش‌بینی بازرگان هم به واقعیت پیوست و مبارزات شکل دیگری به خود گرفت. حنیف‌نژاد در 15 خرداد به این نتیجه رسید که مردم به دنبال تغییر اساسی و بنیادی هستند و در نتیجه باید شکل مبارزه را عوض کند. اتفاقاً سران نهضت آزادی نیز در زندان به این نتیجه رسیده بودند که شرایط پیچیده شده است و باید موجود جدیدی متولد شود و این حرکت را در این شرایط هم به لحاظ جسمی و فکری دنبال کند. در اینجا بود که جوان‌های نهضت آزادی به فکر تدوین یک سازمان جدید افتادند و به این نتیجه رسیدند که در گذشته هر کاری می‌کردند ساواک آنها را رصد می‌کرد؛ برای نمونه توزیع کتاب و پخش اعلامیه و شرکت در تظاهرات‌ها را ساواک شناسایی و همه را دستگیر می‌کرد. در  نتیجه تصمیم گرفتند کاری کنند که این رصد اتفاق نیفتد و دیدند که تکامل فکری بهترین کار است. 

در واقع روابط مخفی بود تا ساواک متوجه نشود. در سال 1344 سعید محسن، آقای حنیف‌نژاد و بدیع‎زادگان زمانی که سربازی آنها تمام شد به هم پیوند خوردند و عهد و پیمانی بستند که صلاحیت کسب کنند تا سه سال؛  منظور از صلاحیت این است که راجع به خط مشی و اصلاحات صحبت کنند. به همین دلیل خیلی مطالعه کردند و در سال 1347 به این نتیجه رسیدند که مبارزه مسلحانه را در دستور کار خود قرار دهند و آقای رئیسی نیز با این گروه‌ها مأنوس بودند. آقای رئیسی با سعید محسن در کوی امیرآباد در کنار هم بودند و اتاق‌های آنها کنار هم بود و جلسات تفسیر و گفت‌وگوی بسیاری با همدیگر برگزار می‌کردند و به بنیانگذاران نزدیک بودند.

اینها در سازمان مجاهدین جلو رفتند و بعد از یک مدتی سازمان تصمیم گرفت ایشان به خارج از کشور بروند. در نتیجه آقای رئیسی با همسر خود به انگلستان رفتند و فعالیت‌های خود را از آنجا دنبال می‌کردند. در سال 1350 که رهبران مجاهدین را دستگیر کردند ایشان نیز در تعقیب بودند اما به این دلیل که خارج از کشور بودند نتوانستند دستگیرش کنند و مبارزات را در آنجا ادامه دادند تا سال 1354. در این سال تغییرات ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین ایجاد شد و ایشان اسلام را بر مارکسیست ترجیح دادند و نیروهای مسلمان را حفظ کردند. 

‌اینکه سازمان مجاهدین خلق به این نتیجه رسید مبارزه مسلحانه انجام دهد، آیا دکتر رئیسی نیز موافق آن بود؟

بله. ایشان هم جزو سازمان بودند و خط و مشی سازمان را قبول داشتند. 

‌پس اختلاف پیروی اسلام و یا مارکسیسم باعث شد که ایشان تصمیم بگیرند از سازمان مجاهدین خلق جدا شوند؟ یا دلایل دیگری هم داشت؟

ایشان خودشان را جزو مجاهدین اصلی قلمداد کردند و در خط و مشی بنیانگذارها بودند و تا نزدیک انقلاب فعالیت‌ها را ادامه دادند. امام خمینی که به پاریس رفت با امام ملاقاتی داشتند و تبادل آرا کردند و دستاوردهای خود را که در مورد تاریخ مشروطیت بود به آقای خمینی دادند و مطالعه کردند. ایشان هم گفته بودند من اینها را قبول دارم ولی چاپ نکنید.

سپس مجاهدین خلق که به رهبری رجوی درآمدند نماینده فرستادند به خارج از کشور و برخورد خوبی نکردند و تشکیلات انجمن اسلامی را از ایشان جدا کردند. بعد ایشان با مجاهدین همکاری کردند اما بعد از مدتی که متوجه شدند اینها با خط بنیانگذارها نمی‌خوانند و هماهنگ نیستند از آن جدا شدند. یک رساله‌ای به نام «روند جدایی» نوشتند که به امضای آقای رئیسی، آقای حمید نوحی و آقای دکتر حسین رفیعی بود. سپس رئیس دانشکده و استاد دانشگاه شدند و بعد هم که جریانات داخلی تغییراتی داشت اینها دستگیر شدند. ابتدا با مهندس سحابی فعالیت می‌کردند و آقای رئیسی در کنار ایشان به کنش‌های خود ادامه داد و بعد که مریض شدند فعالیت ایشان متوقف شد و فوت شدند. 

‌ارتباط ایشان با حنیف‌نژاد چگونه بود؟

ارتباط خیلی نزدیکی داشتند. در دوره دانشگاه به هم خیلی نزدیک بودند. حنیف‌نژاد شب‌های جمعه به مسجد هدایت می‌رفت و بعد به خوابگاه کوی دانشگاه امیرآباد می‌رفت و صبح جمعه با آقای رئیسی و مظفری و سعید محسن کلاس داشت. من هم در آن کلاس‌ها بودم. 

‌در دهه هشتاد  چه اتفاقی افتاد که به زندان رفتند؟

زندان در سال‌های 1379 و 1380 بود که از اعضای ملی-مذهبی‌ها و نهضت آزادی حدود 80 نفر را دستگیر کردند. در زندان نیز مقاومت ایشان خیلی خوب بود. محکومیتی داشتند و بعد آزاد شدند. 

‌بعد از آن بود که گوشه‌نشینی‌ها و محرومیت از تدریس در دانشگاه آغاز شد؟

بله. ایشان در دانشگاه حقوق علوم سیاسی درس می‌دادند. اقتصاد نفت که اقتصاد سیاسی بود در واقع تدریس می‌کردند و کلاس‌های ایشان هم خیلی شلوغ می‌شد. عوامل بازدارنده ایشان را در دانشگاه تحمل نمی‌کردند و به ایشان برچسب زدند و به‌رغم میل‌شان، ایشان را بازنشسته کردند. 

‌ایشان کتاب‌هایی دارند که مرجع و معتبر هستند و اسناد و مدارکی که در کتاب‌ها به کار بردند بسیار موثر بوده است... 

کتاب‌ها بعد از انقلاب بود. در قبل از انقلاب درباره مشروطیت تحقیقات زیادی کردند که به صورت نوار درآمده بود و مکتوب نشد. آیت‌الله خمینی هم اینها را گوش داده بودند. اما بعد از انقلاب کتابی راجع به نفت ترجمه کردند و در دانشگاه هم تدریس می‌کردند و بعد به بررسی دوران قبل از مشروطیت پرداختند. 

‌با توجه به تالیفاتی که ایشان داشتند، نقش ایشان را در رشد و ارتقای فضای سیاسی ایران چه قبل و چه بعد از انقلاب چقدر اثرگذار می‌دانید؟

ایشان در سازماندهی انجمن‌های اسلامی خارج خیلی نقش داشتند. در جریان ملی-مذهبی‌ها نیز با مهندس سحابی در نشریه «ایران فردا» نقش زیادی داشتند و جریانی هم بود به نام شریعتی-طالقانی و از بنیانگذاران این جریان بودند. جلساتی بود که هر ماه برگزار می‌شد و جمعیت زیادی نیز در آن شرکت می‌کردند. ایشان هیچ‌وقت بیکار نبودند، همیشه کنشگر بودند و همه زندگی خود را در راه ملت فدا کردند. من این ضایعه را به همسر ایشان، فرزندان و دوستان ایشان تسلیت می‌گویم و من ناراحتم از اینکه چرا جامعه از تجربه ایشان به خوبی استفاده نکرد.

دیدگاه

ویژه سیاست
پربازدیدترین
آخرین اخبار