پزشکیان نمادِ تجسم و تغییر است
علیرضا علویتبار، فعال سیاسی اصلاحطلب در یادداشتی که در سایت مشق نو منتشر شده است، به تحلیل دور دوم انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم پرداخته است.
در بخشی از این یادداشت آمده است: «موضعگیری سنجیده در دور دوم انتخابات نیازمند داشتن درکی روشن از انتخابی است که در برابر ما قرار دارد. بهطور خیلی فشرده انتخاب از میان «تغییر» یا «تداوم» است. تلاش دولت یازدهم و دوازدهم (به ریاست آقای حسن روحانی) برای تغییر این سیاستها ناموفق ماند. مقاومت داخلی بسیار قدرتمندی در برابر تغییر شکل گرفت و به قدرت رسیدن ترامپ و تیم ضدایرانیاش به تضعیف دولت روحانی و کوچک شدن دایره انتخاب و اقدام انجامید. در نهایت همراهی این دو عامل (داخلی و خارجی) تلاش برای تغییر این مجموعه از خطمشیها را ناکام ساخت.»
او در بخش دیگری از یادداشت خود مشکلات ایران را قابل پیشبینی، قابل پیشگیری و قابل درمان دانست و گفت:«به همین دلیل است که باید ریشه آنها را در نظام اداره امور عمومی کشور جستوجو کرد. دولت سیزدهم (به ریاست مرحوم رئیسی) معنایی جز تداوم این مجموعه همبسته از خطمشیهای داخلی و خارجی نداشت؛ خطمشیهایی که شکی در مشکلزایی و مسئلهآفرینی آنان نداریم. دلیل آنکه در مناظرهها شاهد بودیم که دو نامزد اصلی به همراه دو دلال سیاسی پوششیشان، این همه به دولت حسن روحانی حمله میکردند همین بود. آنها میخواستند از پذیرش مسئولیت سه سال دولت مرحوم رئیسی فرار کنند. بهگونهای سخن میگفتند که گویی میخواهند دولت را از آقای روحانی تحویل بگیرند و نه از مرحوم رئیسی!»
وی در بخش دیگری از این یادداشت توضیحاتی نیز درباره مسعود پزشکیان ارائه میدهد که او را نماد تجسم و تغییر دانسته و در توضیح چرایی آن نوشتهاست: «پزشکیان دیندار و دینباور است، اما در فهم آموزههای دینی به مقتضیات زمان توجه دارد و ادامه راه اجتهاد با توجه به «زمان» و «مکان» است. همین عنصر است که او را در مقابل بنیادگراییِ تجددستیز قرار میدهد. مسئلهآفرین ایران را «تبعیض» میداند و در نتیجه از برابری حقوقی و حقیقی در عرصههای دینی و مذهبی، جنسی، قومی و نسلی دفاع میکند. روشن است که این جهتگیری او را در مقابل «تبعیض ساختیافته» حقوقی و حقیقی مطلوب جریان راست افراطی قرار میدهد. همراهان و مشاوران پزشکیان از «رفاه نهادینه» که متکی بر توسعه پایدار است، دفاع میکنند. اطرافیان پزشکیان حتی اگر انگیزههای دستیابی به «فرصت»های شخصی را هم داشته باشند به مخاطره چنین تلاشی در درون ساختار انحصارگرای قدرت آگاهاند.
در ساختار قدرت متکی بر حاکمیت یک اقلیت، ورود به قدرت لزوماً شما را از خطر مصون نمیدارد. میتوان مسئول بود اما دائم در معرض پروندهسازی قرار داشت. در چنین ساختاری تنها قاعده ماندگاری در قدرت «ارادتسالاری» است.»
وی در بخشی نیز نسبت به واجدین شرایطِ شرکت در انتخابات میگوید: «آنها که در انتخابات شرکت کرده و یا میخواهند شرکت کنند باید میان «تغییر» و «تداوم» یکی را برگزینند. اما هموطنانی که در انتخابات شرکت نمیکنند باید توجه داشته باشند که برای امثال من دلایل آنها قابل درک و فهم است. بسیاری از شرکتکنندگان هم با آنچه آنها میگویند و فریاد میزنند همدل هستند. این حق آنهاست که در انتخابات شرکت کنند یا نکنند. ما همه موظفایم که از آزادی آنها در استفاده از این حق دفاع کنیم. البته این هموطنان عزیز توجه دارند که آزادی یعنی «حق انتخاب مسئولانه». آنها حق دارند انتخاب کنند اما مسئولیت انتخاب خود را هم باید برعهده بگیرند. اقدام آنها پیامدهایی دارد که مسئولانه باید به آن فکر کرد.»