مشارکت مردم در انتخابات و اقتدار و قدرت ملی
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه در دولت حسن روحانی امروز دنیا با شرایط وحشتناکی از جنایت، در غزه مواجه است. هر زمانی که مردم ایستادگی کردند، اشغالگران ناگزیر از
محمدجواد ظریف
وزیر امور خارجه در دولت حسن روحانی
امروز دنیا با شرایط وحشتناکی از جنایت، در غزه مواجه است. هر زمانی که مردم ایستادگی کردند، اشغالگران ناگزیر از عقبنشینی شدند. نزدیک به ۵۰ سال افسانه شکستناپذیری اسرائیل بهعنوان یک واقعیت بینالمللی شناخته شده بود. اگر خاطر مبارکتان باشد، از زمانی که ایستادگی مردم شروع شد؛ سال ۱۹۸۲ که اسرائیل حمله و تا بیروت را اشغال کرد، نقطه آغاز چند حرکت مردمی بود که به دو شکست و عقبنشینی پیاپی اسرائیل انجامید. اولی در سال ۲۰۰۰ و اخراج بیقیدوشرط اسرائیل از لبنان بود که قرار نبود اسرائیل بدون قیدوشرط از لبنان خارج شود. دومین بار در سال ۲۰۰۵ در برابر مقاومت مردم غزه بدون هیچگونه مذاکرهای، هم نیروهای اسرائیلی و هم شهرکنشینان اسرائیلی غزه را تخلیه کردند و به سرزمینهای 1948 برگشتند. این موارد جزء دو نمونه از نحوه مقاومت در برابر اشغال که از نگرشهای مختلف حاکم بر حقوق بینالملل مشروع است، زیرا یک اشغال خارجی اتفاق افتاده است. اشغال نمونه بارز حمله مسلحانه است و حمله مسلحانه اجازه دفاع مشروع میدهد. ضمن اینکه اشغال خارجی و سلطه بیگانه اجازه مقاومت در حقوق بینالملل را میدهد که از دو جنبه مقاومت در برابر سلطه بیگانه، اشغال خارجی و دفاع مشروع در برابر اقدام مسلحانه قبلی به خاطر ناکارآمدی اقدامات شورای امنیت برای حل مشکل، همواره چنین اجازهای به مردم فلسطین، هم برای مقاومت و هم دفاع میدهد.
ما و روایتهای اسرائیلی
ما نباید روایت اسرائیلی را از این واقعیات بپذیریم. روایت اسرائیلی روایت دروغ بوده و اسرائیلیها بسیار در روایتپردازی چیره هستند. یعنی بزرگترین توانمندی رژیمصهیونیستی در روایتپردازی دروغ است و مهمترین آن یک روایت دوستونی و همراه با روایت مظلومیت و شکستناپذیری است. پل این دو روایت هم دو واژه «دیگر هرگز» است. یعنی میگویند ما قربانی بودیم و هستیم ولی دیگر اجازه نخواهیم داد هرگز فجایع گذشته تکرار شود. این دو روایت هردو در بحران غزه شکست خورده است. ابتدا روایت شکستناپذیری شکست خورد و بعد از یکی دو هفته روایت مظلومیت شکست خورد. امروز حضور دهها و صدها نفر در خیابانهای هرگوشه جهان نشاندهنده شکست روایت مظلومیت رژیمصهیونیستی است. لذا مراقب باشیم در زندان روایتهای اسرائیلیها گرفتار نشویم. زندان روایتهای اسرائیلیها بسیار برای این کشور خطرناک بوده است. ما سالهاست که در داخل و خارج، در زندان روایتسازی اسرائیل گرفتاریم.
روایتسازی امنیتی از ایران، روایتسازی تهدیدانگاری از ایران بود. کل بحران هستهای ایران براساس یک روایت است؛ روایتی که در سال ۱۹۹۲ با این جمله شروع شد که ایران ۶ ماه دیگر سلاح هستهای خواهد داشت و امروز در سال ۲۰۲۳ میگویند ایران در آستانه دستیابی به سلاح هستهای است و ما هم خوشحال میشویم. یعنی ما زندانی روایت هستیم. باید از زندان روایتهای رژیمصهیونیستی گریخت. اگر مردم فلسطین و لبنان که امروز زندانی رژیمصهیونیستی هستند را گروگان مینامیم، آن وقت میتوانیم کسانی که حماس دستگیر کرده را گروگان بنامیم. اما متأسفانه میبینیم بعد از چهار پنج هفته که شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامهای را تصویب میکند و آمریکا لطف میکند و این قطعنامه را وتو نمیکند، به صورت یکجانبه خواسته شده حماس گروگانها را آزاد کند. هزاران گروگان فلسطینی در اختیار اسرائیل است و اسرائیل حق ندارد بهعنوان اشغالگر در سرزمین اشغالی زندانی بگیرد. اینها گروگان هستند. اگر اینها گروگان هستند آن وقت میتوانید اسم کسانی که در فلسطین هستند و نیروی اشغالی هستند را گروگان بدانیم. اگر اینها زندانی هستند آنوقت آنها را هم زندانی بنامیم. نمیتوانیم یکی را زندانی و دیگری را گروگان بنامیم. آنقدر این روایتها قوی هستند که ما هم گرفتار این روایتها میشویم.
سیاست خارجی توسعهپایه، سیاست خارجی مردمپایه
این را بهعنوان مقدمهای برای بحث عرض کردم که هرگاه مردم وارد شدند، شکستناپذیری اسرائیل شکسته شده است. هیچگاه دولتهای عربی نتوانستند اسرائیل را شکست دهند، اما مردم توانستند. از این موضوع نتیجه میگیرم که سیاست خارجی بسامان، سیاست خارجی براساس مردم است. سیاست خارجی مردمپایه است. من خیلی از سیاست خارجی توسعهمحور یا توسعهپایه صحبت نمیکنم، چون پایه توسعه هم مردم هستند. شما اگر تفسیرهای ۳۰ سال گذشته از توسعه را نگاه کنید، جمله مرکزی و کانونیاش این است که انسان کانون توسعه است. لذا برای اینکه سیاست خارجی توسعهپایه باشد، قبل از آن باید سیاست خارجی، مردمپایه باشد. یعنی اتکای سیاست خارجی باید بر مردم باشد و هم برآیند و فرآیند سیاستخارجی برای مردم باشد. برای اینکه ما این را بفهمیم باید بپذیریم که مردم ولینعمت ما هستند. هرچه داریم از مردم است؛ اگر مقاومتی است از مردم است. اگر دفاع مقدسی بود، از مردم بود. اگر مقاومت در برابر تحریم خارجی است، از مردم است. چه کسی در برابر تحریم خارجی مقاومت میکند؟ اصلاً هدف تحریم چیست؟ هدف تحریم، جدا کردن مردم از حاکمیت است.
وقتی که ۷۳درصد همین مردم در انتخابات سال ۹۲ شرکت کردند، به غربیها نشان دادیم که تحریم مردم را از حاکمیت جدا نمیکند. ممکن است چیزهای دیگر مردم را از حاکمیت جدا کند، از جمله فراموش کردن این واقعیت، که مبنای اقتدار و قدرت ما همین مردم هستند. فراموش کردن این واقعیت که امام فرمودند، «مردم ولینعمت ما هستند»؛ اینها مردم را از حاکمیت دور میکند اما تحریم نه. اگر ۷۳درصد مردم در سال ۹۲ در انتخابات شرکت نمیکردند، حتماً نمیتوانستیم در برابر ۶ قدرت جهانی بایستیم. کماکان فکر میکنم برجام یک پیروزی برای ملت ایران بود زیرا همان روایت امنیتیسازی ایران را نابود کرد. فکر میکنید چرا اسرائیل با برجام مخالف بود؟ مگر برجام اجازه میداد ایران سلاح هستهای بسازد؟ بهعنوان مذاکرهکننده به شما عرض میکنم که برجام چنین اجازهای را نمیداد. اگر کسی نگران سلاح هستهای ایران بود، باید برجام را روی سرش میگذاشت. پس چرا اسرائیل نگران بود؟ اسرائیلی که میگفت همین ایران ۶ ماه دیگر به سلاح هستهای دست پیدا میکند، چراکه برای او انگار این برجام، از سلاح هستهای تهدید بزرگتری بود؟ اگر توانستید این سوال را جواب بدهید، آن زمان میفهمید برجام چه بود. چرا اسرائیل و عربستان سعودی مخالف بودند؟ مگر نگفتند سنگینترین نظارتها بر یک برنامه هستهای در جهان بر ایران صورت میگیرد؟ پس چرا مخالف بودند؟ چون برنامه هستهای ایران و بحران هستهای ایران یک برنامه امنیتیسازی و تهدیدانگاری ایران بود و برجام آن را به هم زد.
مشارکت مردم در انتخابات و توفیقات در سیاست خارجی
اگر مردم در سال ۱۳۹۲ پای صندوقهای رأی نرفته بودند، ما نمیتوانستیم این توفیق را به دست بیاوریم و پروژه ۴۰ساله تندروهای ایالات متحده را به هم بریزیم. آمریکاییها از ماجرای لانه جاسوسی به سراغ تحریم ایران رفتند. قطعنامه اول را صادر کردند و قطعنامه دوم تحریم بود. آن قطعنامه با مخالفت شوروی روبهرو شد. دومینبار در فوریه سال ۱۹۸۸ میلادی، آمریکاییها سراغ قطعنامه دوم و پیگیری قطعنامه ۵۹۸ که اولین قطعنامه براساس فصل هفتم منشور بود، رفتند. برای شما که اساتید هستید نباید توضیح دهم که برخلاف برخی گفتهها، فصل هفتم ذیل ماده ۴۲ نیست. ماده ۴۲ تاکنون توسط شورای امنیت حتی در جنگ کره هم استفاده نشده است. فصل ۷ از ماده ۳۹ شروع میشود تا ماده ۵۱ و اصل ۳۹ و ۵۱ درباره دفاع مشروع ختم میشود. اصل ۴۲ تنها یکی از اصول ۱۲گانه فصل هفتم منشور ملل متحد است. به این نکته توجه داشته باشید که تحریم یعنی یک اجماع بینالمللی وجود دارد که شما خطر صلح و امنیت بینالمللی هستید. عنوان فصل ۷ چیست؟ تهدید صلح، نقض صلح و تجاوز است. این هم نکته جالبی است که از ابتدای جنگ ایران و عراق تا قطعنامه ۵۹۸ ما تهدید صلح و امنیت بینالمللی نبودیم. یعنی آن جنگ تهدید نبود چون عراق دست برتر را داشت. از زمانی که ایران دست برتر در جنگ را پیدا کرد بهعنوان تهدید صلح و امنیت بینالمللی مطرح شد. اینها واقعیات است. یعنی خوشبینی و بدبینی بیش از حد و آن چیزی که بنده اسم آن را گذاشتم دلواپسی و دلشیفتگی هر دو برای کشور خطرناک است. ما باید واقعبین باشیم و واقعیات را ببینیم.
سومین دوری که آمریکا تلاش کرد ایران را به شورای امنیت ببرد و ایران را تحریم کند مربوط به سال ۲۰۰۴ است که سند آن موجود و در دسترس است. این سند نامه آقای بولتن نماینده دائم وقت آمریکا در سازمان ملل متحد به اعضای شورای امنیت است که باید موضوع هستهای در شورای امنیت باشد. بالاخره سرانجام در این سیاست آمریکاییها و اسرائیلیها پیروز شدند و قطعنامه ۱۶۹۶ را به تصویب رساندند. قطعنامههای ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۷۰۳، ۱۸۳۵، ۱۹۲۲ که یکی از بدترین قطعنامههای شورای امنیت است را علیه ما تصویب کردند. چه باعث شد همه این قطعنامهها کنار برود؟ مردم. توان مذاکراتی حرف است؛ توان مذاکراتی، توان نظامی، موشکی و... همه اینها خوب است اما باید بر حمایت مردمی سوار شد تا همه این تواناییها در دنیا مؤثر شود. همه این تواناییها خوب است و کسی نمیگوید بد است. من همانقدر که میگویم مذاکره باید بر توان مردمی سوار شود، قدرت نظامی هم باید بر توان مردمی سوار شود و هیچ جدایی بین اینها نیست. قدرت نظامی بسیار خوب و ضروری است، همانطور که مذاکره هم ضروری است. تا به حال در تاریخ انسانی، هیچ پیروزیای بدون مذاکره جلوی هیچ شکستی و تثبیت هیچ پیروزی به دست نیامده است. بالاخره باید یک روزی طرفها یکی با دست برتر، یکی با دست پایینتر پشت یک میز بنشینند و توافق کنند وگرنه جنگ الی بختکی تمام نمیشود. حتی جنگ ایران و عراق که یک قرارداد صلح دارد، یک قطعنامه ۵۹۸ دارد، با دو وزیر در کنار دبیرکل سازمان ملل متحد مذاکره کردند و جنگ تمام شد.
به مردم نیاز داریم
لذا برای مذاکره، مردم لازم است. برای دفاع، مردم لازم است. برای مقابله با تحریم، مردم لازم است. این مردم که آنقدر مهم هستند، هدف سیاست خارجی هم باید همین باشد. بهبود وضعیت مردم، بالا رفتن اعتبار و آبرومندی مردم، سربلندی، افتخار و عزت مردم باید از همین سیاست خارجی سرچشمه بگیرد؛ نباید ما این مردم را سرشکسته کنیم. نباید کاری کنیم که مردم احساس کنند عزتشان از بین رفته است. دوران دولتهای یازدهم و دوازدهم در رسانههای رسمی ما ذلت برسازی شد. نتیجهاش چه شد؟ نتیجهاش فاصله گرفتن مردم از کل حاکمیت بود نهفقط از دولت. بیاعتمادی مردم به کل حاکمیت بود. بیاعتبار شدن حاکمیت از چشم همه مردم بود. چون خودمان ذلت برسازی کردیم. یک نمونه را بگویم بنده مشرف شدم کربلا، یک جانباز حزبالله لبنان با یک پای قطعشده در حرم مطهر حضرت اباعبدالله جلو آمد و بنده را بغل کرد و بوسید و گفت از تو متشکریم که شیعه را در دنیا سربلند کردی. خدا شاهد است از در وارد شدم یک فرد ملبس ایرانی رویش را به حرم حضرت اباعبدالله کرد و گفت خدا ذلیلت کند که کشور ما را ذلیل کردی. چرا؟ چون برای آن بنده خدا ما ذلت را برسازی کرده بودیم. به او گفته بودیم آمریکا سر ما را کلاه گذاشت. اما آن لبنانی شنیده بود که ترامپ گفت اینها سر ما را کلاه گذاشتند. ما که نشنیده بودیم. مردم ما که نشنیده بودند.
پایه مبنای سیاست خارجی باید مردم باشد و نتیجهاش هم باید مردم باشد. عزت از مردم شروع میشود و برای مردم تمام میشود. این یک نیاز غیرقابل تردید در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است و از این توسعه هم ناشی میشود چون شما اگر نگاهتان به مردم بود میدیدید که باید این پایبستهای اقتصادی را که مثل غل و زنجیر دست و پای مردم را گرفته، باز کنید. ولی باز هم مردم محور هستند. محور توسعه انسان است. محور توسعه رشد اقتصادی نیست، توسعه با انسان شکل میگیرد و بدون انسان توسعه پایدار نیست. توسعه پایدار تنها میتواند با نگاه به نیازهای مردم، با نگاه به آینده ایران، نهتنها این نسل، نسلهای آینده با این نگاه شکل بگیرد، نه با نگاه کردن به یک نمودار که امروز اینقدر بالا رفت یا پایین آمده است. لذا اگر ما بخواهیم حتی عوامل امنیت ملی را بشماریم، باید رضایتمندی مردم را در کنار تمامیت ارضی بهعنوان یکی از اصلیترین و پایهایترین نکات امنیت ملی در نظر بگیریم، چون بدون آن تمامیت ارضی هم قابل حفظ نیست، بدون آن، استقلال کشور هم قابل حفاظت و حراست نیست. لذا اگر بخواهم در یک جمله عرضم را خلاصه کنم ببینید چگونه مقاومت مردم در فلسطین، اسرائیل را به روزی انداخت که امروز اگر آتشبس شود، بهرغم همه جنایتها و وحشیگریهای اسرائیل، فلسطین و مردم پیروزند. بر همین اساس برنامه سیاست خارجی خودمان را هم مردممحور کنیم.