فیرحی و والدرون
کاوه حسینزادهراد مترجم و دانشآموخته علوم سیاسی نخستین آشنایی من با استاد فیرحی در مقطع دکترا بود. در کلاسهای ایشان قدم به قاره جدیدی گذاشتیم و با ادبیات و
کاوه حسینزادهراد
مترجم و دانشآموخته علوم سیاسی
نخستین آشنایی من با استاد فیرحی در مقطع دکترا بود. در کلاسهای ایشان قدم به قاره جدیدی گذاشتیم و با ادبیات و اندیشمندانی آشنا شدیم که تا پیش از این نمیشناختیم و یا دانشمندانی بودند که آنها را میشناختیم، اما وجوه جدیدی از آنها بر ما آشکار شد. ایشان در هر جلسه منابعی را برای مطالعه معرفی میکردند که باید درباره آن صحبت میکردیم. در یکی از جلسات درباره نطق هابرماس در مراسم گلدن پرایز صحبت کردیم و در آن جلسه چیزهایی شنیدم که متمایز از هابرماسی بود که ما میشناختیم. ما در بین اندیشمندان غربی با پدیده جدیدی به نام بازگشت دین مواجه هستیم و این طیف وسیع اندیشمندانی که درباره دین، کتاب نوشتهاند، برای ما جذاب بود. همین مسئله سبب شد تا ترجمه کتاب «آینده دین» را انجام دهم. جدای از تاثیری که ایشان روی من گذاشتند، اما اختلافنظرهایی نیز بهویژه در قسمت معرفی آثار داشتیم. کار (جرمی) والدرون از نظر مرحوم فیرحی مهم است و برای ما شرح میدادند که از دیدگاه والدرون اینگونه که فکر میکنید بین دین و مدرنیته ارتباطی وجود ندارد، اینگونه نیست و ادله عهد عتیق و جدید را بیان و برابری انسانها را توجیه میکند و به دموکراسی میرسد. ایشان این دغدغه را داشتند که اگر این مسیر تا اینجا پیش رفته است، چرا ما نتوانیم آن را طی کنیم. من در خوانش، استاد فیرحی و طباطبایی را در یک راستا میبینم و آنها در تقابل همدیگر نبودند و کسانی آنها را در تقابل همدیگر قرار میدهند که در بدنه علوم سیاسی نیستند. مرحوم فیرحی ویژگیهای شخصی داشت که باعث میشد انسانهایی با تفکرات و زیست جهانهای مختلف را نهتنها تحمل کرد بلکه هیچگاه نیز تلاش نمیکرد اندیشه و سبک زندگی خود را به دیگران توصیه کند و رمز این ارتباطات گسترده ایشان با دیگران همین اخلاق و منش استاد فیرحی بود.