از بحثهای تند با جواد طباطبایی تا محبوبیت میان اصلاحطلبان
درباره داوود فیرحی در سالگرد درگذشت او
درباره داوود فیرحی در سالگرد درگذشت او
سه سال پیش در چنین روزی داوود فیرحی، پژوهشگر علوم سیاسی و اندیشه سیاسی اسلام و استاد علوم سیاسی از دانشگاه تهران به دلیل ابتلا به کرونا در 56سالگی درگذشت؛ چهرهای که هم در فضای آکادمیک و حوزوی و هم در حوزه تاریخ و علوم سیاسی شناخته شده بود و هم با توجه به نوع نگاه سیاسی و تحلیلها و سخنانش و البته عضویت در شورای مرکزی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در میان سیاسیون شهرت داشت.
البته شاید او بیش از همه به دلیل کتابهایش درباره قانون و سیاست مانند «دولتمردان و بحران قانون»، «قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام» و «آستانه تجدد» بهعنوان پژوهشگری قابلتوجه و مورد ارجاع از سوی دانشجویان علوم سیاسی و فعالان سیاسی شناخته میشد اما طی سالهای پیش از فوتش در پی بحثهایی که بین او و سیدجواد طباطبایی، دیگر استاد حوزه تاریخ و سیاسی اتفاق افتاد؛ نام و دیدگاهش بیش از گذشته در فضای سیاسی، رسانهای و آکادمیک بر سر زبانها افتاد و مباحثاتی که این دو چهره با هم داشتند، از سوی بسیاری از فعالان سیاسی و تحلیلگران حوزه سیاست و فلسفه پیگری شد. البته نباید روحیه روامدارانه و نگاه همراه با احترام او را که معمولاً هر آنکه با او همکاری کرده است، بسیار از او نقل میکند، در تمام این بحثها و نقدها نادیده گرفت. او طی همه این مناظرهها همواره در سخنان خود با احترام به طباطبایی بدون بغض و همراه با انصاف بر این تاکید داشت که «کاری که طباطبایی با سنت میکند، همانند کار آهنگری است که آهن گداخته را آنقدر با پتک میکوبد تا شکل بگیرد.» و این را در کتاب آخر خود «دولتمردان و بحران قانون» آورده است اما به هر حال او فهم
طباطبایی از سنت را صراحتاً نقد کرد و آن نگاه ایرانشهری را زیر سوال برده بود؛ به عبارتی فیرحی در آخرین کتاب خود دفاعیاتی را از مشروطه و نقدهایی به ایده ایرانشهری بیان کرده است. بهگونهای که در بخش دوم کتاب که حول محور اندیشه ایرانشهری میگردد، صراحتاً بیان میکند:«طباطبایی توضیح دقیق و منسجمی درباره نظریه ایرانشهری و ملیت ایرانی ندارد» البته این نقدها پیشتر واکنشهای تند طباطبایی را برانگیخته بود.
به هر حال فیرحی بهعنوان چهره دانشگاهی، شخصیت با طمأنینه و آرام به اذعان اطرافیانش بود و البته دیدگاههای او مورد توجه سایر اساتید دانشگاهی هم قرار گرفته است. چنانچه رسول جعفریان، استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران درباره او گفته است:«در رشته علوم سیاسی که ما در آن دچار فقر هستیم، فیرحی سرآمد بود. داشتن نظم، طبقهبندی فکری، طرح کامل و پرداختن به آن و همچنین سردرگم نشدن در امور از ویژگیهای برجسته او بود... او بر این اعتقاد بود که اگر تاریخ اندیشه سیاسی ذیل قدرت شکل گرفته است، پس با توجه به نظریه فوکو در تولید اندیشه ذیل قدرت میتوان سهیم بود. او سهم خود از تولید اندیشه را برای دفاع از آزادیخواهی، دفاع از دموکراسی، دفاع از حضور مردم و... گذاشت. اینکه مصلحی بخواهد بدون جهت پیش برود، خطرناک است اما فیرحی اینگونه جلو نمیرفت و به مسائل نگاه تاریخی داشت. فیرحی مدافع جریان «روشنفکری دینی» بود. روشنفکری دینی دچار شکست شد ولی فیرحی فقه را به آن اضافه کرد، چون معتقد بود روشنفکری دینی منکر فقه است و همیشه صحبت کلامی کرده است.» یا داریوش رحمانیان، استادیار تاریخ دانشگاه تهران، بر جایگاه اندیشهای او در سخنرانی خود اشاره
داشته و تاکید کرده است:«فیرحی را ما ستایش میکنیم ولی ستایش ما کاری انجام نمیدهد، فرد بزرگ، بزرگ است و نیازی به ستایش ما ندارد. آثار فیرحی نیازمند نقد، برای پیشرفت است.»
موقعیت او را با همه نقدهایی که به او وارد شده است، فقط در میان سیاستمداران نباید دید؛ چنانچه در پی فوت او بسیاری از چهرههای اصلاحطلب و میانهرو در کنار چهرههای حوزوی و دانشگاهی پیام تسلیت دادند؛ چنانچه در کنار چهرههایی مانند علیرضا اعرافی، مدیر حوزه علمیه قم، آیتالله حسینیزنجانی، آیتالله بیات زنجانی، محسن رهامی و چهرههای شاخصی مانندسیدمحمد خاتمی، مصطفی محققداماد، سیدحسن خمینی، سروش محلاتی، محمدجواد ظریف، اسحاق جهانگیری، محمود واعظی، علی جنتی، محمدتقی فاضلمیبدی و... از ضایعه این درگذشت ابراز تاسف کردند.