هم خدا و هم خرما
حتماً ضربالمثل «هم خدا را میخواهد و هم خرما را» شنیدهاید، قدری طولانی است، میتوانید داستان آن را پیدا کنید و بخوانید ولی اگر هم نخواندهاید مشکلی نیست، داست
حتماً ضربالمثل «هم خدا را میخواهد و هم خرما را» شنیدهاید، قدری طولانی است، میتوانید داستان آن را پیدا کنید و بخوانید ولی اگر هم نخواندهاید مشکلی نیست، داستان مشابهش در همین جا یعنی در رسانه ملی ایران در حال رخ دادن است؛ رسانهای که در طول سال با تعداد زیادی از کارشناسان تکراری و همسو و مدعی در هر موضوعی مصاحبه میکند و آنان از این تریبون، زمین و زمان را به هم میبافند تا مقامات را قانع کنند که در حال فعالیت رسانهای و جهاد تبیین هستند، ولی خوب میدانند که کمتر مخاطبی جز خودشان از این برنامهها استقبال میکند یا قانع میشود. ازاینرو، در موضوعات حساس که گمان میکنند افراد مستقل و معتبری هستند که حرف حسابی میزنند و نفوذی در جامعه دارند و در آن موضوعات حساس مطابق میل و طبع رسانه مزبور سخن میگویند، تلاش میکنند آنان را به تلویزیون بیاورند، بلکه از زبان آنان حرفهای خود را بزنند و البته پُز آزادی بگیرند و دلبری کنند. هم فال و هم تماشا و به قول شاعر؛ «خوشتر آن باشد که سرِّ دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران». در همین چهارچوب، در مسئله غزه هم صداوسیما سعی کرده است افراد جدیدی را دعوت کند و از زبان آنان که
پاکیزهتر و صادقانهتر و تحلیلیتر است، فضای سرد جامعه علیه اسرائیل را گرمتر کند. فضای سردی که عامل اصلی آن همین جماعت هستند. ولی خوب قرار نیست که هرکس که آمد و در برنامههای تلویزیون مصاحبه کرد، خود را با ساز صداوسیما کوک کند، زیرا در همین موضوع نیز حقایقی وجود دارد که اشاره به آنها میتواند مجریان و سیاستگذاران این رسانه را عصبانی نماید؛ بهنحوی که با واکنش خود که ناشی از بیتدبیری رسانه است، مسئله را برجستهتر کند.
برنامه شنبهشب صداوسیما و دعوت از وزیر سابق ارتباطات، آقای آذریجهرمی به مسئله جنگ علیه مردم غزه اختصاص داشته است که مهمان برنامه در بخشی از سخنان خود و بهناچار به مسئله فیلترینگ ایران اشاره میکند. سیاستی که بدون تردید فاجعهبار است، ولی مجری به جای همراهی با او و اظهار امیدواری به تغییر این سیاست نادرست و ویرانگر، عصبانی میشود و مکالمه تندی میان طرفین در میگیرد. ولی واقعیت این است، مردمی که در غزه زیر شدیدترین بمبارانها هستند، هنوز با فیلترینگ مواجه نشدهاند. این واقعیت را چگونه میتوان نادیده گرفت؟ در ایران حتی نمیتوان یک دلیل موجه برای سیاست فیلترینگ ارائه کرد که مورد قبول مردم باشد. درحالیکه دلایل فنی و اقتصادی و سیاسی گوناگونی در نقد و رد آن وجود دارد و اصل ماجرا نیز مربوط به یک قاضی بود که بعدها متهم به فساد شد.
به همین علت، دهها میلیون نفر در حال استفاده از شبکههایی هستند که جز با فیلترشکن باز نمیشوند. طرفداران این سیاست حتی حاضر نیستند یک مناظره و گفتوگویی آزاد را بپذیرند، ولی انتظار دارند که ادعاهای آزادیخواهانه و حقطلبانه چنین جماعتی در جهان حتی اگر علیه اسرائیل باشد، شنیده شود. این را هم خوب میدانند که باید از منتقدان داخلی دعوت کنند، بلکه حرف آنان شنیده شود. ولی این دو رفتار متناقض است و بهسرعت تناقض خود را نشان میدهد که نشان داد. نه با حرفهای آذریجهرمی، بلکه با واکنش نسنجیده مجری، اصل موضوع بحث به حاشیه رفت. این اتفاقی بود که سال گذشته و در جریان اعتراضات پاییز نیز رخ داد و چند جلسه از منتقدان دعوت کردند. هنگامی که دیدند قادر به ادامه این برنامه نیستند و بازی را باختهاند، فوری فتیله نمایش آزادی رسانه را پایین کشیدند. این تجربه را فراموش نکنید. حالا اگر فرصت کردید داستان خواستن همزمان خدا و خرما را بخوانید. این بُتی که از خرما ساخته شده، در زمان گرسنگی با ولع خورده میشود. جمع آنها ممکن نیست...