چرخه جرمزایی
گزارش اجتماعی امروز «هممیهن» درباره افزایش سرقتهای خُرد است. ولی این تصور نباید ایجاد شود که خُب! مسئلهای نیست؛ سرقت خُرد است. زیرا برخلاف تصور، این سرقتها
گزارش اجتماعی امروز «هممیهن» درباره افزایش سرقتهای خُرد است. ولی این تصور نباید ایجاد شود که خُب! مسئلهای نیست؛ سرقت خُرد است. زیرا برخلاف تصور، این سرقتها از یک حیث دیگر کلان هستند. هنگامی که سرقتهای خرد مثل کیفقاپی یا موبایلدزدی افزایش ملموسی پیدا میکند، معنای روشن این وضع آن است که برای فرد سارق، دزدیدن چنین اشیایی در مقابل خطرات احتمالی ناشی از به زندان افتادن، سوءپیشینه و طرد اجتماعی بهصرفه است. به عبارت دیگر، زندان و سوءپیشینه و طرد اجتماعی که عوامل کنترل اجتماعی هستند، فاقد موضوعیت شدهاند. در واقع، مسئله اصلی نیازمندی سارق به ارقام اندک است که نشانه مهمی است و قطعاً معنای آن مهمتر از اصل وجود سرقت است. نکته دوم این است که مالباخته نیز با بحران بزرگتری مواجه میشود. بهطور معمول، جایگزین کردن گوشی همراه یا کامپیوتر و اینجور وسایل به علت فقر عمومی بسیار گران شدهاند، گرچه سارق آن را به قیمت بسیار اندکی میفروشد ولی مالباختگان عموماً پول کافی ندارند که تلفن یا لپتاب دیگری را جایگزین کنند، در نتیجه دچار بحران میشوند و اینها نیازهایی هم نیست که بتوان بدون آنها زندگی کرد. چهبسا، اکثر مالباختگان وارد خرید موبایلهای دستدوم و کارکرده شوند که عوارض خاص خود را دارد. مسئله مهمتر، نحوه برخورد پلیس و پیگیری شکایت است. کسانی که برای این موارد به پلیس مراجعه میکنند چنان با سردی آنان مواجه میشوند که گویی مرتکب اشتباهی شدهاند که برای شکایت و رسیدگی به پلیس مراجعه کردهاند. لذا بهطور معمول از خیر پیگیری میگذرند و احساس نداشتن امنیت هم بر مالباختگی ظاهراً جزئی آنان اضافه میشود. کمکم سرقت در اندازههای مورد نظر تبدیل به یک واقعیت پذیرفتهشده میشود. حتی ممکن است به مالباخته بگویند خدا را شکر کن که برای خودت مشکلی ایجاد نکردهاند. لذا کمکم به اینجا خواهیم رسید که این سرقتها را بهعنوان یک واقعیت بپذیریم و این، آغاز رشد چرخه سرقت و کلا فرآیند جرمزایی است؛ زیرا قبح و مجازات این حد از سرقت ریخته میشود و کمکم به مراحل بالاتر و بالاتر تسری پیدا میکند.
چه کار باید کرد؟ بدون تردید با ادامه وضعیت کنونی تورم و توقف و عقبگرد دستمزدها (نسبت به تورم) هر روز بیش از پیش شاهد افزایش این نوع سرقتها خواهیم شد. پس در درجه اول باید فکری به حال فقر و درآمد کم مردم کرد. صرف اینکه یک فرد اقدام به سرقت را برای خود هزینه نبیند، نشاندهنده وضع خطرناکی است. سپس، نیروی پلیس را آموزش دهید که با مردم و مالباختگان همدردی و همراهی کنند، استفاده از سربازان تازهکار که هیچ آموزشی در این زمینه ندارند، مفیده فایده نیست. کمترین انتظار این است که اگر مردم مال خود را از دست میدهند، حداقل با یک برخورد مسئولانه در پاسگاه پلیس مواجه شوند. حتی میتوانند چند بار زنگ بزنند و از مالباخته اطلاعات لازم را بگیرند و اجازه ندهند که حس ناامنی و «بیپلیسی» در او شکل بگیرد. از میان این دو اقدام، دومی ضروریتر و ممکنتر است؛ ولی بدون راهحل اول ره به جایی نخواهیم برد و فرآیند جرمزایی تشدید میشود.