سیاست خارجی اصلاحات اقتصادی
یکدست شدن حکومت و دولت گرچه از بسیاری جهات موجب ناکارآمدی سیاستها شده است، ولی در نقطه تاکنون مقابل برخی آثار مثبت هم داشته است. از جمله همین تحرکات خارجی کشور
یکدست شدن حکومت و دولت گرچه از بسیاری جهات موجب ناکارآمدی سیاستها شده است، ولی در نقطه تاکنون مقابل برخی آثار مثبت هم داشته است. از جمله همین تحرکات خارجی کشور است که نهتنها با هیچ مخالفتی مواجه نمیشود، بلکه خیلی راحت توافق اخیر با ایالاتمتحده را «زانو زدن آمریکا در برابر ایران» معرفی میکنند، آن هم کسانی که دشمنی با برجام هویت آنها شده است. بنابراین دست دولت در اتخاذ سیاستهای خارجی چه در مورد عربستان و چه درباره ایالاتمتحده و در هر زمینه دیگری باز است و باید اطمینان داشته باشند که منتقدان دولت از این سیاستها دفاع میکنند، حتی اگر نقدی هم داشته باشند، احتیاط کرده و اظهار نمیکنند و طرفداران وضع جاری نیز روایتهای عجیب و غریب از این روابط میگویند که آن را در حد پیروزیهای غیرقابل تصور توصیف میکنند، هرچند انتظار ندارند که کسی هم این گزافهگوییها را باور کند. ولی در هر حال این تنها زمینه دستاوردی را همچنان بهخوبی در رسانههای خود بازتاب میدهند.
ولی یک نکته مهم در این میان مغفول واقع میشود، که در دولت پیش هم این مسئله بود. به این معنا که بهبود روابط خارجی شرط لازم برای اتخاذ سیاستهای ثبات اقتصادی و معطوف به رشد است. در حقیقت تغییرات سیاست خارجی به تنهایی مشکلی را حل نمیکند. اگر میبینیم که تورم در چهار سال اول دولت روحانی (از ابتدای 93 تا پایان 96) و در مجموع چهار سال، جمعاً برابر 47 درصد بود، یعنی معادل تورم 1401 سال اول این دولت است، فقط به علت بهبود شرایط خارجی نبود، بلکه بهبود شرایط خارجی و برجام همراه شد با سیاست اقتصادی مؤثرتر؛ که در نتیجه تورم را تا این اندازه کاهش داد. پس بدون اصلاحات اقتصادی داخلی نمیتوان کار چندانی کرد.
در همین رابطه باید تاکید کرد که دستیابی به درآمدهای فروش نفت نیز به تنهایی سبب کاهش قیمت ارز نخواهد شد. خوشبینی ناشی از دست یافتن به کمتر از 6 میلیارد دلار، در میانمدت اثر چندانی بر قیمت ارز نخواهد داشت. قیمت ارز متاثر از مجموعه سیاستهای مالی و پولی و رشد نقدینگی و تراز پرداختها و خروج سرمایه است. ضمن اینکه این رقم برای اقتصاد ایران مرهمی موقتی است. فراموش نکنیم که اصلاحات اقتصادی نیازمند تغییرات سیاسی نیز هست و بدون جلب اعتماد گسترده مردم و ایجاد امید به آینده نمیتوان اصلاحاتی را ایجاد کرد. و بالاخره نکته مهمتر این است که سیاست خارجی باید در ذیل یک رویکرد کلی تغییر کند و نمیتوان برحسب مورد اقدام نمود. اکنون از یکسو شاهد برخی توافقات و آرامشها هستیم ولی از سوی دیگر شاهد افزایش تنش با آژانس نیز هستیم. این بدان معنا نیست که کارهای آژانس ایراد ندارد و نباید جلوی آن ایستاد، حتما باید از ابزارهای خود در مقابله با آنها استفاده کرد، ولی در هر حال این نوع تناقضات، حس امید به حل ریشهای مسایل خارجی را کمرنگ میکند. بنابراین امیدواریم که دولت محترم به این نکات نیز توجه کافی مبذول دارند.