| کد مطلب: ۸۶۴۹

۱۱ سپتامبر جابه‏‌جایی بازنــدگــان

کسانی که ۲۲سال پیش شاهد مستقیم فروریزی برج‌های دوقلو و اصابت هواپیمای مسافربری به آن بودند، مهمترین پرسش برای‌شان این نبود که چه کسانی این عملیات بزرگ را طراحی

کسانی که 22سال پیش شاهد مستقیم فروریزی برج‌های دوقلو و اصابت هواپیمای مسافربری به آن بودند، مهمترین پرسش برای‌شان این نبود که چه کسانی این عملیات بزرگ را طراحی و اجرا کرده‌اند، حتی هنگامی که از بخش‌های دیگر عملیات از جمله حمله به پنتاگون و کنگره مطلع شدند که اولی اصابت کرد و دومی، به دلیل سقوط هواپیما ناشی از درگیری با مسافران در میانه راه، محقق نشد. این پرسش مهمی بود که چه کسانی مرتکب آن شده‌اند و چه دست‌هایی پشت آن است، ولی به طور اجمالی می‌شد حدس‌هایی زد که قرین به واقعیت باشد. پرسش مهمتر این بود که دنیا پس از این حادثه چگونه خواهد شد؟ چون از همان لحظه حمله، مشخص بود که این رخداد بی‌نظیر همه را درگیر تبعات خود خواهد کرد. خیلی زود، پرسش دیگری نزد تحلیلگران شکل گرفت: «زیان‌کنندگان و سودبرندگان از این واقعه چه کسانی هستند؟» همه درصدد فهم این نکته بودند که بدانند با چه نوع سیاستی می‌توانند از عوارض این بحران منحصربه‌فرد خلاص شوند و تا حد ممکن نیز از این نمد کلاهی برای جامعه و‌ به سود مردم خود بدوزند. آنچه واقعیت ماجرا بود، در نهایت به سود ایران شد؛ هرچند قدرش را ندانستیم. به علت نحوه برخورد دولت اصلاحات با این پدیده و محکوم کردن آن که یکی از اولین موضع‌گیری‌ها بود، امکان سوءتعبیر و احیاناً متهم کردن ایران به کلی از میان رفت. ولی مهمتر از آن بهره‌ای بود که ایران از این واقعه برد؛ حذف شدن دو دشمن منطقه‌ای خود یعنی طالبان و القاعده در شرق و صدام‌حسین در غرب کشور محصول این عملیات بود. هر دو رژیم بزرگترین خطرات و هزینه‌ها را برای ایران ایجاد کرده بودند و اکنون مفت و مجانی و به دست ایالات متحده ساقط شده بودند و مهمتر از سقوط این دو رژیم، این بود که در هر دو کشور، رژیم‌هایی بر سر کار آمدند که نزدیکی‌های زیادی با ایران داشتند؛ در افغانستان کمتر و در عراق بیشتر. این اتفاق حتی به تقویت اقتصاد ایران نیز کمک کرد که دو بازار بزرگ پیش روی ما گشود. همچنین، زمینه‌های تفاهم بیشتر در موضوعات منطقه‌ای و بین‌المللی را فراهم کرد. رقبای منطقه‌ای ایران از جمله عربستان را در موقعیت ضعیف‌شده‌ای قرار داد. اقتدار و نفوذ منطقه‌ای ایران را افزایش داد. تا اینکه ماجرای هسته‌ای فقط دو سال پس از 11سپتامبر آغاز شد. اشتباه‌های بزرگ ایران، درست از همین نقطه دیده می‌شود. گره‌ای که باید با انگشت سیاست باز می‌شد، یکباره با آمدن دولت هزاره سوم کورتر شد و دیگر با دندان هم قابل باز کردن نمی‌نمود. با دست خودمان مسیر تحولات را از سال۱۳۸۴ به بعد تغییر دادیم. حرف‌های پوچ و ادعاهای بیهوده و شاخ‌وشانه کشیدن‌هایی که فقط در آن دولت قابل‌تصور بود، نقطه‌قوت ایران را به نقطه ضعف تبدیل کرد.

در نهایت، نه‌تنها جایگاه سیاسی و موقعیت بین‌المللی خود را از دست دادیم، بلکه وارد فرآیند تحریم به‌ویژه تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل شدیم. بیش از 15سال اقتصادمان عملاً متوقف شد. امروز هم، با خروج آمریکا از افغانستان دوباره در شرق کشور طالبان را داریم که با یک جهش سیاسی خطرناک‌تر هم شده و در غرب کشور مواجه با عراقی هستیم که چون گذشته به ایران نزدیک نیست و از همه بدتر در جنوب کشور است که رقبای منطقه‌ای متوجه ماجرا شدند و سعی کردند با عبور از 11سپتامبر و تهدیدات آن، فرصت‌سازی کنند و با جهشی که به اقتصاد خود داده‌اند، جغرافیای سیاسی جدیدی از قدرت و سیاست در منطقه ایجاد کنند و ما در نقطه مقابل، در نقطه‌ای قرار داریم که وعده نابودی سه‌ساله اسرائیل و پس از آن فتح مکه و پس از آن «بشارت ظهور» را می‌دهیم. این چه شرایطی است که از آن مرحله سیاست و تدبیر و موقعیت مناسب داخلی و خارجی دوران قبل از احمدی‌نژاد به این وضعیت فکری و سیاسی رسیده‌ایم و متاسفانه در دولت کنونی هم بسیاری از همان سیاست‌های غلط و زیان‌بار را تکرار می‌کنیم؟ دراین‌باره بیش از این باید سخن گفت؛ فعلا همین کفایت می‌کند.

دیدگاه

سرمقاله
آخرین اخبار