| کد مطلب: ۸۵۹۷

بهتان به اسلام

یک نفر روحانی در یک گفت‌وگوی تصویری ادعایی را مطرح می‌کند که بازتاب گسترده و بسیار بدی داشت. وی به نقل از مرحوم آقای خوشوقت و با اشاره به حدیثی مدعی می‌شود؛ به

یک نفر روحانی در یک گفت‌وگوی تصویری ادعایی را مطرح می‌کند که بازتاب گسترده و بسیار بدی داشت. وی به نقل از مرحوم آقای خوشوقت و با اشاره به حدیثی مدعی می‌شود؛ به هر کس که مخالف ولایت فقیه است، می‌توانید بهتان بزنید و تاکید می‌کند، یعنی کارهایی را که نکرده به او منتسب کنید. یعنی دزدی، جاسوسی، اعمال منافی عفت، کفر و فسق و هر کار نکرده دیگری را می‌توان به او نسبت داد. طبیعی است که اگر چنین چیزی مجاز باشد، به معنای مبرا بودن از مجازات هم هست و این یعنی فاجعه تمام‌عیار. البته فرزند آقای خوشوقت چنین انتسابی را به پدرشان به کلی رد کردند، همچنین مرحوم آیت‌الله مطهری با توضیحات کافی ده‌ها سال پیش چنین ادعایی را که مجوز بهتان زدن است به کلی مردود دانستند. منطق قضیه هم روشن است از نظر ادبی، بهتان در حدیث مذکور در معنای به حیرت و بهت‌آوردن است و نه در معنای تهمت زدن. از نظر واقعی و مفهومی نیز مخالف با آیات خداوند و نیز عقل سلیم است. زیرا اخلاق مبتنی بر گزاره‌هایی فرادینی است. از جمله اصل طلایی اخلاق که؛ «هر چه را بر دیگران می‌پسندی بر خودتان هم بپسندید و بر عکس.» اگر کسانی می‌پسندند که به دیگران تهمت زده شود، به ناچار باید عمل مشابه را با خودشان هم بپسندند. روشن است که چنین وضعیتی سراسر غیراخلاقی و فاجعه‌بار خواهد شد. گرچه این نکات بدیهی است و ممکن نیست پیامبر(ص) و خداوند چنین قاعده غیراخلاقی را توصیه کنند، پیامبری که برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شده بود، چگونه ممکن است پرچمدار ضداخلاقی‌ترین کارها شود؟ این رفتار زشت منطبق بر خط مشی سیاسی امویان بود و مخالف سیره ائمه(ع) است. ولی اکنون مسئله افکار عمومی چیز دیگری است. این گفتار فارغ از اینکه از چه کسی نقل شده، از طرف گوینده به‌عنوان عقیده‌ای راسخ و مورد حمایت طرح شده است و از دو حال خارج نیست؛ یا صادق و درست است یا دروغ و بهتان است؟
به عبارت دیگر یا چنین چیزی از طرف خدا و پیامبر آمده یا به آنان دروغ بسته شده است و حالت سوم ندارد. اگر حکومت و دستگاه‌های امنیتی و قضایی آن را تایید می‌کنند که بحثی نمی‌ماند، زیرا بر اثر این پذیرش اعتبار مجموعه سیاست‌ها و اتهامات و رفتارهای جاری آنان نیز نزد مردم و مخاطبان روشن و معنادار می‌شود. بعید است که چنین امری را هیچ‌کس از مسئولین بپذیرد، چون مغایر با عقل و اخلاق سلیم و قانون موجود است. پس اگر آن را خلاف حقیقت می‌دانند، آن گفتار مصداق اتهام تبلیغ علیه اسلام و یا اشاعه اکاذیب می‌شود و از همه مهمتر مصداق آیه «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا...» خواهد بود؛ و اگر به این عنوان محاکمه نشود مردم حق دارند بپرسند که چرا این همه افراد به علل و موارد بسیار عادی کارشان به دادگاه کشیده می‌شود و مصداق دو ماده تبلیغ علیه نظام یا اشاعه اکاذیب با قصد تشویق اذهان عمومی می‌شوند، ولی چنین افرادی نه‌تنها مصون از پیگیری می‌شوند، بلکه با این حرف‌ها احتمال دارد که نردبان‌های ترقی را هم بپیمایند؟ فارغ از انتظاری قانونی که از نهادهای رسمی در این مورد می‌رود، این انتظار از نهادهای مدنی دینی و مذهبی و افراد برجسته آن نیز وجود دارد که در این مورد اظهارنظر نمایند. یعنی کاری که مرحوم مطهری پنج دهه پیش انجام داده است. اعلام موضع کار سختی نیست.

دیدگاه

سرمقاله
آخرین اخبار