مجازات و تعطیلی یک زندان
رئیس اسبق دستگاه قضایی بارها و بارها تاکید میکرد که مجازات زندان در اسلام نداریم و مواردی هم که هست، بسیار محدود است. به لحاظ معیارهای سنتی درست میگفت، ولی او
رئیس اسبق دستگاه قضایی بارها و بارها تاکید میکرد که مجازات زندان در اسلام نداریم و مواردی هم که هست، بسیار محدود است. به لحاظ معیارهای سنتی درست میگفت، ولی او که 10 سال رئیس این قوه بود و مجتهد هم محسوب میشد، پس چرا نتوانست مجازات زندان را از نظام کیفری ایران حذف کند؟ سهل است که در نهایت در دوره او تعداد زندانیان اگر بیشتر نشد، کمتر هم نشد و تعداد زندانها نیز همچنین. چرا به مجازات مردم که میرسیم، بدیهیات اسلامی با تعبیر سنتی آن نادیده گرفته میشود ولی در امور دیگر حتی معکوس عمل و بستهتر از گذشته رفتار میکنیم؟ علت این است که دنیای امروز احکام اعدام و مجازاتهای بدنی را نمیپذیرد یا حداقل با آنها مخالف است. این فرایند دلایل جامعهشناسانه دارد. مجازاتهای بدنی چون شلاق تقریباً در اکثر قریب به اتفاق کشورها منسوخ شده است و اعدام نیز در حال منسوخ شدن است و فشار افکار عمومی جهان برای حذف کامل آن در حال افزایش است. پس چه راهی پیش روی بشریت است؟ اولین راه که در حال حاضر وجه غالب مجازات است، زندانی کردن است. دهها میلیون نفر از مردم جهان در زندان هستند و سالانه شاید صدها میلیون نفر نیز پایشان به زندان میرسد. زندان یک لفظ است بر واقعیتهای متفاوت. زندان در یک جامعه مرفه وضعیتی متفاوت از زندان در یک جامعه فقیر دارد. زندان محیطی است که بعضاً نطفههای جرایم بعدی در آن کاشته میشود. انواع و اقسام مشکلات اخلاقی، جسمی، روحی و روانی برای فرد یا خانواده وی ایجاد میشود. هزینههای فراوان نگهداری زندانیان و ساخت و نگهداری زندانها نیز بار سنگینی بر بودجههای عمومی است.
متاسفانه باید گفت که ایران یکی از کشورهایی است که به نسبت زندانیان زیادی دارد و شاید اگر عفو سال گذشته نبود وضعیت کنونی زندانهای ایران خیلی بدتر بود. در این میان اعلام خبر تعطیلی زندان رجاییشهر کرج میتواند از یک جهت خبر خوبی باشد، چرا که یک زندان بسته شده است. ولی این نوعی خوشخیالی است. پیش از انقلاب هم تصور این بود که زندانها تعطیل یا اندک خواهند شد. سویه دیگر ماجرا این است که تعداد یا ظرفیت بیشتری از آن در اطراف تهران ساخته شده است. بنابراین، فقط توسعه شهری و قرار گرفتن در بافت شهری و گرانی زمین آن است که زندان قصر را به پارک و موزه تبدیل کرد و احتمالاً در آینده سرنوشت زندان اوین هم همین خواهد شد، همچنان که زندان شهربانی در توپخانه چنین شد. بنابراین، گرچه پایان کار این زندان خبر مهمی بود، ولی این به معنای حل مسئله مجازات در ایران نیست. مجازات در نظام کیفری ایران از فقر فلسفه و منطق حقوقی در رنج است. نظام کیفری ایران از حیث تعیین رفتار مجرمانه، از حیث آئین دادرسی کیفری، از حیث رسیدگیهای قضایی و از حیث انواع مجازات و تناسب جرم و مجازات از حیث بازپروری مجرمین، از حیث علم مدیریت زندان دچار نقایص و کاستیهایی است، ولی بیش از همه فلسفه جرم و مجازات در ایران کنونی مبهم و التقاطی است. از این رو نظام کیفری از جمله زندان به عنوان یک شیوه پیشگیری و بازپروری زندانیان واجد کارکرد کامل و مناسب نیست. البته در کشورهای دیگر نیز این مشکلات فراوان است ولی در ایران به چند علت وضعیت نامناسبتر است. اول، تناقضات موجود در فلسفه جرم و مجازات و نیز عدم رعایت قواعد علم حقوق در قانوننویسی. علت بعدی در وضعیت نامناسب اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و بالا بودن عناوین مجرمانه و از میان رفتن یا کاهش اعتبار عادلانه بودن احکام صادره از سوی محاکم است که همین امر موجب تجری دیگران به ارتکاب جرم میشود.