دو پرسش مقدر
انتخابات مجلس در اسفند امسال از چند نظر متفاوت از گذشته است. شکست فرآیند خالصسازی و یکدستی در مجلس کنونی و دولت و نیز وضعیت مشارکت در انتخابات قبلی و ۱۴۰۰ نشان
انتخابات مجلس در اسفند امسال از چند نظر متفاوت از گذشته است. شکست فرآیند خالصسازی و یکدستی در مجلس کنونی و دولت و نیز وضعیت مشارکت در انتخابات قبلی و 1400 نشان داد که باید تحولی جدی در سیاست رسمی انتخاباتی صورت گیرد. قانون اخیر مجلس برای اصلاح قانون انتخابات نیز چیزی متفاوت از گذشته که مثبت باشد ندارد بلکه برعکس، بار منفی آن بیشتر دیده میشود. با این حال دغدغه مقامات رسمی افزایش مشارکت است، به همین علت برای اولین بار از همه مردم دعوت کردهاند که برای نامزدی در انتخابات مجلس مشارکت کنند، البته اگر خود را صاحب صلاحیت میدانند و این از عجایب است، زیرا نتیجه معکوس خواهد شد، چون اگر قرار باشد که تعداد نامزدهای نهایی و تایید صلاحیتشده خیلی بیشتر از قبل شود این به معنای پرشوری انتخابات نیست، اتفاقاً بهمعنای خراب شدن شور انتخاباتی است. چون شور انتخاباتی ربطی به تعداد نامزدها ندارد بلکه مستلزم وجود جریانهای سیاسی قوی و رقابت میان این جریانهاست نه افراد ناشناخته و بدون برنامه. همچنین اگر قرار باشد که اکثر آنان ردصلاحیت شوند که در این صورت عوارض ردصلاحیت را چه خواهید کرد؟
اگر از این نکته بگذریم، دو پرسش اصلی این است که انتخابات اسفندماه چه مضمونی دارد؟ این نامزدها که همه طرفدار وضع موجود هستند و نظرسنجیها و شواهد روشن هم نشان میدهد که اغلب مردم مخالف وضع موجود هستند و روندهای سیاستی موجود را به سود خود نمیدانند، پس انتخابات حول چه مسئلهای خواهد بود؟ آیا رقابتی معنادار وجود خواهد داشت یا فقط شاهد اجرای یک آیین و مناسک سیاسی خواهیم بود؟
پرسش دوم مهمتر است. اینکه آیا سیاستهای انتخاباتی از قبیل ردصلاحیتها و اجرای انتخابات و... قرار است همچون گذشته باشد؟ اگر چنین است یا اگر قرار باشد که تحولی صورت گیرد، لازم است که مقامات سیاسی به نحو روشنی آن را بیان کنند. در ابهام حرکت کردن نتیجهبخش نیست. ظاهراً کسی درکی از سیاستهای انتخاباتی اسفند ندارد.