جوان در تعلیق
یک لحظه تصور کنید که یک نهال را در باغچه خود کاشتهاید و بدون مراقبت کافی مشغول بزرگ شدن است و از آبیاری دیم استفاده میکند و عوامل گوناگونی هم درصدد کج کردن آن
یک لحظه تصور کنید که یک نهال را در باغچه خود کاشتهاید و بدون مراقبت کافی مشغول بزرگ شدن است و از آبیاری دیم استفاده میکند و عوامل گوناگونی هم درصدد کج کردن آن هستند. به نظر شما چقدر احتمال دارد که این نهال پس از چند سال برافراشته و تنومند شود و قوام جدی بگیرد و به باردهی برسد؟ واقعیت این است که انسان از دیدن تفاوت رفتاری نسبت به کودکان و جوانان در جامعه خود با این رفتار در جوامع مطلوبتر تعجب میکند. اصرار فراوان بر فرزندآوری است، ولی گویی که فقط فرزندآوردن مهم است و پس از آن تربیت و تامین سایر نیازهای او مورد بیتوجهی قرار میگیرد. «کاشت» مرحله اول است، مرحله طولانی و سخت، «داشت» و مراقبت است تا به مرحله پایانی «برداشت» برسد. هر کودک و نوجوان و جوان تا رسیدن به مرحله بلوغ فکری و جسمی و کسب استقلال، تحت تاثیر چند نهاد مهم در فرآیند اجتماعی شدن قرار دارند. اول از همه خانواده، سپس نهاد آموزشوپرورش، نهاد رسانه، نهاد دین و نهاد دولت. کودک و نوجوان درعینحال در رابطه با گروههای ثانویه مثل دوستان و... قرار دارند.
سالهاست تمامی این نهادها دچار ضعف کارکردی شدهاند و بار مسئولیت آنها بر دوش خانوادهای افتاده که توان تحمل مسئولیتهای سنتی خود را هم ندارد و زیر فشار مشکلات اقتصادی، توان نهاد خانواده نیز کاهش یافته است. تقریباً اتفاقنظر است که نهاد رسانه از زندگی اکثریت قاطع جوانان ایرانی غایب شده است. دیدن فوتبال و ورزش و فیلم برای اجتماعی کردن مطلوب جوانان کفایت نمیکند. نقش نهاد دین به سادهترین شکل در قالب مناسک کمعمق و کارناوالی درآمده است. نهاد دولت از تامین نیازهای گسترده جوانان و مهمتر از همه اقتصاد، بهداشت و... ناتوان است. با اطمینان میتوان گفت که نهاد آموزشوپرورش که باید بیشترین نقش را در اجتماعی کردن فرزندان این کشور و جوانان داشته باشد، حتی نقش ضدکارکردی دارد و با رها شدن نوجوان در این نهاد ناکارآمد، آنان را به شیوه مفید و مؤثری اجتماعی نمیکند. علل آن نیز فراوان است و مهمترین آن کمتوجهی عجیب به آموزشوپرورش، پایین آمدن سطح آموزگاران، فقدان فلسفه روشن آموزش عمومی، ضعف شدید محتوای متون کتابهای درسی که بعضاً غیرعلمی و غیرواقعی است و نیز غلبه نظام آموزشی مبتنی بر تلقین و حفظ مطالب بدون خلاقیت است. شاید بتوان گفت که در میان همه این نهادها، فعلاً خانواده مانده است و کوهی از مسئولیتهای تربیتی و اجتماعی و به همین علت خانواده از آوردن فرزند رویگردان شده است. خانواده طبقه متوسط نگران آینده فرزندان خود است و هیچ اعتمادی به کارآیی این نهادها ندارد و خودش هم بهتنهایی قادر به اجتماعی کردن فرزند و تامین آینده او نیست. ریشه بحران فرزندآوری اینجاست. نتیجه وضع موجود را در دیدن اعتیاد جوانان به مواد مخدر و الکل (گزارش دیروز خبرگزاری تسنیم) و فقدان چشمانداز امیدبخش از آینده جوانان میتوان مشاهده کرد. همه این موارد، جملگی نشاندهنده یک واقعیت است و آن اینکه جوان امروز ما مثل همان نهالی است که کاشته میشود، ولی هیچ اقدام جدی برای مراحل رشد او به عمل نمیآید. آمار اعتیاد به الکل و مواد مخدر فقط یکی از شاخصهای ناهنجاری آنان است. اگر امروز اقدام نکنیم، فردا خیلی دیر است.