کورتر شدن گرهها
مسائل امروز ایران هیچ راهحل فنی و موردی ندارد. راهحلهای متعارف جز بیشتر کردن مشکلات و کورتر کردن گرهها هیچ نتیجه مثبتی ندارند. راهحل واقعی بازگشت به مردم و جلب اعتماد آنان و حذف نیروهایی است که کوچکترین صلاحیتی برای اصلاح امور ندارند.
در روزهای اخیر اتفاقات بهظاهر بیارتباط با همدیگر در ایران رخ داده که همه آنها به نحوی آبشخور مشترکی دارند. اول، اعتراضات نانوایان است. اعتراضی که منطقاً پاسخی به آن نمیتوان داد. خرید یک نان سنگک به قیمت ۵هزار تومان با هزینههای سنگین جاری و دستمزدهای موجود معقول نیست، مگر از طریق اقدامات خلاف چون فروش آرد و کوچک کردن چانه خمیر نان و...
دوم، اعتراض رانندگان و کامیونداران است که به تغییر قیمت گازوئیل و چند مورد جزئی دیگر معترض هستند.
سوم، پیدا کردن دهها کیلومتر لولهکشی و مخازن روزمینی سوخت غیرمجاز در بندر کوچک کلاهی در استان هرمزگان و کشف میلیونها لیتر سوخت قاچاق و مشاهده شدن کاخهای سربهفلککشیده قاچاقچیان سوخت در این بندر کوچک روستایی است.
چهارم، دستورالعمل توقف واگذاری سایپا به خریداران است. این موارد ریشه در کدام ویژگی سیاسی در ایران دارند؟ همه آنها به نحوی تابع چند عامل مرتبط به هم هستند.
اول، وابستگی حکومت به درآمدهای نفتی و حمایت از قیمتگذاری دستوری برای کسب رضایت مردم. کسانی که در نهایت نابخردی مانع قانون افزایش گامبهگام قیمت حاملهای انرژی شدند و خوشخیالانه زهر تثبیت قیمت را به نام عسل و عیدی به کام مردم و اقتصاد کشور ریختند.
دوم، فقدان اعتماد میان سیاستگذاران و مردم که هیچکدام از تصمیمات و وعدههای رسمی را جدی و صادقانه تلقی نکرده و با آن همراهی کافی نمیکنند. سوم، دولت بزرگ و پرخرج است که نیروهای ناکارآمد آن در دولتهای اصولگرایان تندرو به صورت فلهای افزایش مییابند و ازیکسو، درآمد دولت را کم میکنند و از سوی دیگر، هزینههای دولت را زیاد کرده و موجب کسری بودجه میشوند. در نتیجه، دنبال جبران کسری بودجه میروند.
راهحل مرسوم این هدف استقراض از سیستم بانکی است که موجب تورم و افزایش فقر مردم میشود و نوعی دست کردن در جیب ملت است. اگر هم بتوانند دنبال افزایش قیمت حاملهای انرژی میروند که مردم تن نمیدهند و درگیری و اعتراض میشود.
ویژگی چهارم هم، به رسمیت نشناختن دیگران برای گفتوگو کردن است. مردمی که در حرفههای گوناگون شاغل هستند و باید از طریق نهادهای خود در تعامل با دولت باشند و خواستها و مطالبات خود را به صورت مدنی طرح کنند.
ویژگی پنجم، فقدان شفافیت است. در فضای بیاعتمادی کامل همه کارها نیز غیرشفاف انجام میشود و کلی زدوبند میتواند صورت گیرد. نتیجه این وضعیت رشد شدید قاچاق سوخت و آرد و انواع کالاهای یارانهای دیگر است. بدون تردید، مسئولین مبارزه با این وضع هم میدانستند که چنین چیزهایی هست؛ و الا مگر میشود اینهمه سوخت قاچاق شود و طی دو دهه از درآمد آن در یک روستا کاخ ساخته شود و کسی اطلاع نداشته باشد؟
نتیجه این است که شکاف پرنشدنی میان قیمت واقعی سوخت و آرد با قیمت عرضهشده به کامیونداران و نانوایان زیاد میشود و کارد به استخوان خزانه و بودجه دولت میرسد؛ ولی قادر به انجام اصلاحات اقتصادی نیست، چون اعتماد کافی وجود ندارد.
در فقدان شفافیت امکان وقوع هر نوع زدوبندی در پشت صحنه وجود دارد، لذا ترس از لو رفتن یا باور نکردن مردم سیاستها را در عمل زمینگیر میکند؛ لذا بلافاصله جلوی واگذاری سایپا نیز گرفته میشود.
مسائل امروز ایران هیچ راهحل فنی و موردی ندارد. راهحلهای متعارف جز بیشتر کردن مشکلات و کورتر کردن گرهها هیچ نتیجه مثبتی ندارند. راهحل واقعی بازگشت به مردم و جلب اعتماد آنان و حذف نیروهایی است که کوچکترین صلاحیتی برای اصلاح امور ندارند. اتفاقاً بخشی از این سیاستها در اسناد بالادستی آمده است؛ ولی هیچگاه به آن نزدیک نشدهاند، سهل است که در عمل خلاف آنها را پیاده کردهاند.