این جام تهی است
زمانی بود که نازیها در آلمان با اتکا به یک رادیو و چند روزنامه انحصاری، میتوانستند ملت آلمان و افکار آنان را تحت انقیاد خود درآورند. این وضع پیش از آن در اتحاد جماهیر شوروی نیز انجام شده بود. انحصار رسانه برای این نظامها و اصولاً نظامهای استبدادی و دیکتاتوری یک فرض بود.
این رژیمها حتی اگر حاضر میشدند که دست از انحصار اسلحه بردارند، از انحصار رسانه عقبنشینی نمیکردند. در رژیم گذشته داشتن یک دستگاه پلیکپی استنسل که چند صفحه آ.چهار را تکثیر کند خطرناکتر از داشتن اسلحه بود. زمانی داشتن فاکس هم نیازمند مجوز بود! ولی امروز با وضعی مواجهیم که بدون شک انحصار رسانه از میان رفته است.
در نتیجه، هر رسانهای بدون وارد شدن به رقابت آزاد و منصفانه، شکست خواهد خورد. نسبت رسانه به رقابت، مثل نسبت برکه آب به ورودی آب است. اگر آب وارد برکه نشود، آب موجود آن بهسرعت تبخیر و تبدیل به گنداب میشود. وضعیت نظام رسانهای ایران بهویژه رسانههای رسمی بهشدت ضعیف و ناکارآمد است.
بهترین دلیل اثبات این ادعا، رغبت مخاطبان به رسانههای بدیل و جانشین است به همین دلیل نیز امنیت کشور به دلیل فقدان اعتبار در رسانه رسمی بهشدت دچار مشکل است. هیچ عاملی نمیتواند جای رسانه و اطلاعرسانی مستقل را بگیرد. سیاستگذاران نظام رسانهای از بیم انتشار چندین خبر یا تحلیلی که موافق میل آنها نیست، به گونهای رفتار کرده که خود را از اعتبار انداخته است.
نتیجه آن شده که مرجعیت رسانهای به خارج رفته و در کنار برخی خبرهای جذاب، انواع خبرهای جعلی را نیز به خورد افکار عمومی میدهند. دنیای امروز در سیطره نفوذ رسانه است. رسانههای مدرن از یک منظر نظارت کمتری را میپذیرند و از سوی دیگر، اعمال انحصار بر این رسانهها ممکن نیست.
همچنین، به لحاظ فنآوری بر پایه اینترنت و تصویر و ابزار و برنامههای پیشرفته چون هوش مصنوعی استوار هستند. نکته مهمتر اینکه برخلاف گذشته سرعت تحولات بهویژه در حوزه رسانه خیلی سریع است، در نتیجه هرگونه عقبافتادگی بهصورت تصاعدی افزایش پیدا میکند و تاخیر بیش از این برای جبران فاصله وضعیت رسانهای جایز نیست.
امروز ۱۷مرداد روز خبرنگار است و بهترین مناسبت برای بازنگری به ابزار کار خبرنگار و روزنامهنگار یعنی نظام رسانهای است. ایرادات این نظام در ایران گوناگون است؛ ولی اجمالاً میتوان گفت که انحصار عامل اصلی انحطاط رسانههای رسمی است.
اگر در مطبوعات هم حدی از تحرک و کارایی دیده میشود، محصول انحصاری نبودن آنها و وجود رقابتی محدود است. کارایی رسانههای مجازی هم ناشی از تنوع و رقابت بیشتر آنها است. اشتباه سیاست رسمی در این است که گمان میکند اگر این رسانه را داشته باشد، هرچه بخواهد میتواند بگوید؛ غافل از اینکه در محیط غیررقابتی مردم از رسانههای رسمی رویگردان میشوند که شدهاند.
از سوی دیگر، سیاست خبری «روایتمحور» ویروس کُشنده و بیاعتبارکننده نظام رسانهای رسمی است؛ گویی از نظر آنان واقعیتی جز آنچه روایت میشود وجود ندارد و این تفکری ویرانگر است. البته روایت هم مهم و جزیی از خبر است؛ ولی از دل بیان واقعیت است که روایتهایی گوناگون داریم و هسته مرکزی واقعیت را نمیتوان حذف کرد و به روایت بسنده کرد.
نظام رسانهای ایران بدون حل این دو مشکل اصلاح نخواهد شد و روزبهروز کشور را با خطر بزرگتری مواجه میکند. ریشه بخش مهمی از بحرانهای کشور در همین ضعف رسانهای است. این موضوعی است که آقای پزشکیان باید برای حل آن آستین خود را بالا بزند. در غیر اینصورت پیشرفت و کارآیی دولت، همراه کلیت ساختار سیاسی ایران از طرف این نظام رسانهای با تهدید مواجه خواهد شد. باید پذیرفت که این جام جهانبین صداوسیما تهی است و اطراف خود را هم نشان نمیدهد؛ چه رسد به اینکه جهانبین باشد.