فناوری دشمن ما و دوست همسایه
نگاهی به نمایشگاه جیتکس ۲۰۲۳ دوبی
نگاهی به نمایشگاه جیتکس 2023 دوبی
مینا والی
روزنامهنگار و تحلیلگر فناوری
ده روز آخر مهرماه امسال را برای حضور در رویداد «جیتکس گلوبال» در دوبی بودم. امسال سومین سالی بود که بهعنوان روزنامهنگار فناوری در جیتکس شرکت میکردم. دو سال قبل بیشتر زمانم را صرف دیدن غرفههای مرتبط با فناوریهای مالی یا شرکت در رویدادهای محتوایی حاشیه جیتکس میکردم.
امسال تصمیم گرفتم به جای تمرکز بر بخشهایی از جیتکس با نگاهی کلیتر به این رویداد بپردازم. اینکه یکی دو روز زودتر از شروع رسمی رویداد وارد شهر دوبی شدم و بنا به تصادف و اجبار از مناطقی از شهر دیدن کردم که احتمالاً هیچ توریستی پایش را در آن مناطق نمیگذارد به من کمک کرد تا بتوانم جور دیگری جیتکس را ببینم. جیتکسی که میخواهد بزرگترین رویداد فناوری دنیا باشد ولی فعلاً بزرگترین در خاورمیانه است.
احتمالاً هر مسافری که برای اولین بار پایش را در دوبی میگذارد تحت تاثیر حجم زیاد زرقوبرق و بزرگی هر چیزی در این شهر قرار میگیرد. دوبی دوست دارد در هر چیزی بزرگترین باشد؛ در اندازه بلندی برجها، بزرگی بزرگراهها و بزرگی نمایشگاهها و.... این حجم از زرقوبرق و بزرگی را در جیتکس هم میتوان دید و به راحتی میتوان در این حجم از شلوغی غرق شد. میتوان کل چند روز برگزاری نمایشگاه جیتکس فقط و فقط در همان یک غرفه «اتصالات» محو تماشای آن همه جذابیتهای بصری شد. این اتفاقی بود که برای من در سالهای قبل کموبیش میافتاد البته غیر از آن بخش غرفه اتصالات، اما اگر کسانی را که در این رویداد حضور داشتند را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید تقریباً غیرممکن است که عکسی از غرفه اتصالات در گزارشهای تصویری آنها ندیده باشید.
شیوه نگاهم به رویداد جیتکس امسال کمک کرد تا غرق در زرقوبرق آن نشوم. قطعاً با این انتخاب بخشی از نمایشگاه که دیدن فناوریهای جدید و جذابیتهای آن بود را از دست دادم اما از این انتخاب راضی هستم. در کنار جیتکس فرصتی پیدا کردم تا در چند رویدادی که ایرانیها ترتیب داده بودند، شرکت کنم. دوست ندارم صحبت از نداشتنهایمان کنم ولی نگفتن اینها فقط فریب دادن خودمان است. در خلال رویداد جیتکس و در این رویدادها، ایرانیهای زیادی را دیدم و تصور میکنم احتمالاً ایرانیها جزو پرتعددترین ملیتهای حاضر در رویداد جیتکس هستند اما فقط پرتعداد و متاسفانه بدون تاثیر و بدون ایفای نقشی مؤثر در این رویداد.
در هیچکدام از رویدادهای محتوایی جیتکس اثری از کارشناسان و متخصصان ایرانی دیده نمیشود. چند شرکت ایرانی حاضر در نمایشگاه جیتکس بین آن همه برند هیچ حرفی برای گفتن ندارند و بدتر از همه آن پاویون استارتآپی ایران در بخش جانبی «نورث استار» که وقتی پایت را در آن میگذاشتی متوجه دولتی بودن آن میشدی؛ وقتی جایی از دولت میخواهد بیلان بدهد که ما امسال این تعداد استارتآپ را در نمایشگاه جیتکس جا دادیم و به بدترین شکل ممکن و با بیسلیقگی تمام آن را اجرا میکند.
این همه چهرههای ایرانی در رویدادی با موضوع فناوری در خارج از کشور میتوانست نشانه خوبی باشد و ما را به آیندهای روشن امیدوار کند اگر ما هم در حاکمیت تصمیمگیرانی داشتیم که به فناوری بهعنوان دشمن نگاه نمیکردند. نمیتوان به دوبی مسافرت کرد (حتی به شکل یک مسافرت توریستی ساده) و حسرت این اندازه سرعت تحول و توسعه را نخورد. نمیتوان حسرت این اندازه انسجام برای توسعه را نخورد. اینکه با وجود تمام اختلاف نگاهها عدهای مشخص کردهاند به دنبال چه هستند و با سیاستهایشان مردم را و نهتنها مردم خود را که عده زیادی مهاجر از کشورهای دیگر با فرهنگهای دیگر را همراستا برای رسیدن به اهدافی کردهاند که در نهایت مردم هم از نتایج آن بهرهمند شدهاند و خواهند شد.
قطعاً راحتترین کار این است که به کشورهای در حال توسعه سفر کنیم و از فرصتهای بربادرفتهمان در مقایسه با رشد آن کشورها بگوییم و این کاری بود که من تصمیم گرفته بودم در این مسافرت از آن دوری کنم. میخواستم بیشتر یاد بگیرم که در کلاس جهانی کار کردن چه مناسباتی دارد اما آنقدر هر سال فاصله ما با این کشور کوچک نزدیک به مرزهای کشور زیاد میشود که ناخودآگاه به یاد این نداشتهها میافتید. به این فکر میکنید که چرا ما در خیابانهایمان نمیتوانیم منظم رانندگی کنیم؟ فرهنگش را نداریم؟ بعد که اتفاقی در پارکینگی از شهر دوبی گرفتار میشوید که بنا بر تصادف کسی نیست که نظم را برقرار کند و با رفتارهای عجیب و غیرمدنی رانندهها و بوقزدنهای ممتد آنها روبهرو میشوید میفهمید که اینها ربطی به فرهنگ و سواد و آموزش ندارد، بلکه ساختارهای نظاممند و تداوم آنهاست که چنین نظم و فرهنگی را ملزم میکند و همان ساختار است که در حال تبدیل کردن دوبی به مرکز فناوری دنیاست.