علم مقدس نیست، مسخره هم
از ساحت علم باید دفاع کرد. با تمام توان هم باید چنین کرد. نه چون علم ساحت مقدسی است که اتفاقا علم چیزی است که بهقول پوپر، قابل ابطال شدن باشد. از علم باید دفاع
از ساحت علم باید دفاع کرد. با تمام توان هم باید چنین کرد. نه چون علم ساحت مقدسی است که اتفاقا علم چیزی است که بهقول پوپر، قابل ابطال شدن باشد. از علم باید دفاع کرد چراکه تنها حشیشی است که میتوان به آن برای بهبود زندگی مادی و حتی بخشهایی از زندگی غیرمادی بشر چنگ زد و تنها رویکردی است که تا بهحال نتایج عینی خودش را در بهبود زندگی بنیآدم بهصورت عینی اثبات کرده است. علم از مهمترین پدیدههایی است که زندگی بشر امروز را ساخته است؛ علم متوسط عمر انسانها را بالا برده، از سختیهای زندگی بشر کاسته، فهم واقعیتری از جهان پیرامون انسان به او داده است و...
البته که علم توان حل همه مسائل بشر را ندارد، همچنین سابقه و دستاوردش نه آن را بیعیب میکند، نه نقدناپذیر اما فقدان آن و بیاعتمادی عمومی به آن تبعات جبرانناپذیری برای زندگی جمعی در پی خواهد داشت. فرض کنید مردم دنیا همه به علم و دستاوردهایش بهکل بیاعتماد بودند، آنوقت هنوز همگی همچنان در خانهها محبوس کرونا بودیم و ویروس هم احتمالا آنقدر جهش یافته بود که دائم تعداد کشتههایش را زیاد و زیادتر کند. ممکن است بگویید که خود ویروس از آفتهای علم بوده است، شاید هم بیراه نباشد این سخن، ولی باز هم همین علم بود که میتوانست جلوی آفتهای خودش را بگیرد، نه دیسیپلین دیگری. برای همین است که یکی از دغدغههای اصلی این روزهای دولتها و نهادهای علمی این است که چطور هرچه بیشتر اعتماد مردم را نسبت به علم بیشتر کنند. شوربختانه رفتار سیاستمداران و تصمیمگیران ما در سالهای اخیر از مستعان تا پایتونگیت نشان میدهد، ساحتی که بسیار باید جدی گرفته شود، غریب و بی متولی مانده است. این چند روز با خود مرور میکردم که ایکاش لحظهای که آن صاحب هزارانهزار مقاله چنین سخن نامربوطی میگفت، آقای رئیسی بهعنوان رئیسجمهور کشور بهجای
یادداشتبرداری، سوالی از ایشان میکرد. اگر رئیسجمهور فقط کلامی از ایشان میپرسید که این نرمافزاری که میگویید، چیست و شیوه کارش چگونه است؟ در چه فرآیندی میتواند پیشبینی کند؟ چرا دیگرانی تا بهحال استفاده نکردهاند؟ مورد استاد عزیز، مورد «پایتون گیت» نمیشد. یعنی حقیقتاً برای ایشان سوال نشد که همچین چیزی اگر باشد، میتواند ایران را قدرت جهان و حتی کائنات کند که چنین بیتفاوت از خیر همه اینها گذشت و انگار استاد گرانقدرمان مشغول صحبت کردن درباره آب و هوا هستند.
اگر آقای رئیسی مداخلهای انتقادی نسبت به مدعای جناب استاد کرده بود، چند خیر در پیش داشت. اول برای شخص رئیسجمهور. من اگر جای ایشان بودم و کسی چنین سخن بیاساسی بهعنوان یک دستاورد علمی برایم شرح میداد، اول از همه پیکان نقد را جانب خودم میگرفتم و با خود میپرسیدم که ایشان چه فکری درباره میزان هوش و سواد من میکند که من را در چنین وضعیتی قرار میدهد؟ برای دفاع از شأن خود هم که بود، لااقل با سکوت از کنار او نمیگذشتم. آخر بهقول صائب: «مستمع صاحبسخن را بر سر ذوق آورد». این مستمع است که به گوینده اعتمادبهنفس میدهد تا از مستعان و پایتون بگوید. خیر بعدی برای خود استاد عزیز بود و دفاع از شأن دانشگاه. شاید یکبار اگر استادی اینچنین تاوان حرفمفت خود را میداد، دیگر بعد از آن دیگران هزینه و فایده حرفمفت لااقل برای آنانکه دانشمندان یکدرصدی جهان میخوانیمشان بالا میرفت.
اما اگر آقای رئیسی در آن لحظه با سکوتش دانشمند قصه را تلویحا تایید نمیکرد، ساحت علم چنین به سخره گرفته نمیشد و در ذهن جامعه علم حقیر و بیمصرف نقش نمیبست. رئیسجمهور فارغ از هر باور شخصی باید از آن چیزی که بیشترین خیر جمعی را در پیش دارد، دفاع کند. بدیهی است که علم میتواند خیر جمعی در پیش داشته باشد و رئیس دولت هم یکی از مهمترین متولیان دفاع از آن باید باشد. کاش کسی از دانشمندان واقعی و غیر یکدرصدی معتمد دولت، برایشان شرح دهد که به سخره گرفتن علم و رویبرگردانی مردم از آن و انتخاب بدیلهای علم برای حل مسائل فردی و اجتماعی، چه آفتی میتواند در پی داشته باشد. کاش بعد از همه این شوخیهایی که شد، اهل علم به این بهانه آنقدر از تبعات سخرهگرفتن علم بگویند که شاید دیگر شاهد پایتونگیت، مستعان و... نباشیم.