| کد مطلب: ۴۴۳۰
تاراج ثروت‏‌های واقعی ما

تاراج ثروت‏‌های واقعی ما

ثروت‌های ملّی و دارایی‌ها، مواد معدنی و فرآورده‌های باغی و کشاورزی نیستند که با هزار زحمت و به قیمت نابود کردن منابع‌مان به خریدار خارجی می‌دهیم

00 Niusha

نیوشا طبیبی گیلانی

نویسنده و مستندساز

ثروت‌های ملّی و دارایی‌ها، مواد معدنی و فرآورده‌های باغی و کشاورزی نیستند که با هزار زحمت و به قیمت نابود کردن منابع‌مان به خریدار خارجی می‌دهیم تا چند‌دلاری به‌دست آوریم و روزگار را بگذرانیم. ثروت‌های ملّی و دارایی‌هایمان میراث طبیعی و تاریخی و فرهنگی ما هستند که ده‌ها نسلْ ایرانی از 30 قرن پیش به این‌سو از آن نگهداری کرده، برایش جان داده، به هزار زحمت و مشقت قطره‌ای، دانه‌ای، سنگ‌ریزه‌ای به آن اضافه کرده تا به‌دست ما برسند.
اگر به ما گفته‌اند نفت و منابع زیرزمینیِ دیگر ثروت ملّی هستند، به ما دروغ گفته‌اند. نفت کالایی است که در بهترین حالت اگر تدبیر داشته باشیم باید آن را به کالاهای ارزشمند دیگر تبدیل کنیم و به کشورهای دیگر بفروشیم و درآمدش را صرف آبادانی و توسعه مدبرانه و حکیمانه و منطبق بر فرهنگ و اقلیم و محیط‌زیست کشورمان کنیم. قطعاً این منبع درآمد تا چندی دیگر شاید یکی دو نسل بعد از ما ته خواهد کشید و چیزی از آن باقی نخواهد ماند. با روند فعلی مدیریت و دخل‌وخرج، آن روز که برسد تازه می‌خواهیم بپرسیم از این به بعد چه باید بکنیم. آن روز که برسد و اگر در بر همین پاشنه چرخیده باشد تا آن زمان کماکان پول نفت خام را داده‌ایم و ماشین بنجل اسقاطی و کالاهای بی‌کیفیت وارد کرده‌ایم. تا یکی دو نسل در رفاهی کاذب و دروغین زندگی کنند.
ثروت ملّی واقعی که بودونبودش به حیات و ممات ما بستگی دارد، جنگل‌های هیرکانی و جنگل‌های زاگرس هستند. ثروت ملّی واقعی مراتع پهناوری بودند که در مدیریت ضعیف و نارسا و گاه کژ و گاه نابلد پس از قرن‌ها یکی‌یکی نابود شدند و از بین رفتند. ثروت ملّی واقعی شبکه‌ عظیم قنات‌های ما بودند که بدون دردسر و آسیب به محیط‌زیست و سفره‌های زیرزمینی، آب‌ونان مردم این سرزمین را تأمین کرده بودند و ما ظرف 60 سال نابودشان کردیم.
ثروت ملّی عظیم ما بافت‌های تاریخی بی‌جایگزین و تکرار‌نشدنی هستند که هزار‌بار ارزشمندتر از منابع انرژی تجدیدناپذیر، هزاربار ارزشمندتر از طرح‌های کاذب توسعه‌ای کپی‌شده، هزاران‌بار ارزشمندتر از سدسازی‌های بی‌مطالعه و تدبیر هستند. بافت‌های تاریخی، شهرهای قدیمی و معماری سنتی ایران، از روزگار تمدن‌های قدیم نسل‌به‌نسل آمده‌اند تا به الگو و فرمی منحصربه‌فرد دست پیدا کرده‌اند. معماری ایرانی بخش مهمی از هویت ملّی ماست. با تخریب هر شهر تاریخی، ولو یک خانه، ولو یک ساباط، یک محراب، یک گورستان تاریخی، بخشی از ثروت واقعی و تکرار‌نشدنی و منحصربه‌فرد ملّی ایران نابود شده است. کسی که فرمان این تخریب را می‌دهد، شورا و پژوهشگاه و هیئت کارشناسی که دستور این تخریب‌ها را به بهانه طرح‌های توسعه صادر می‌کنند، کسانی که این فرمان‌ها را اجرا می‌کنند، حتی راننده لودری که خانه‌ای را تخریب می‌کند، سخت گناهکار هستند. آنها بخشی از ثروت ملّی و هویت و تاریخ یک ملت را برای همیشه نابود می‌کنند. به عکس‌های تخریب‌ها نگاه کنید. به‌رغم انکارهای مکرر وزیر کشور، اعلام کفایت توضیحات از سوی وزیر زیرمیززن میراث فرهنگی و تکذیبیه پژوهشگاه فرمان سنگدلانه تخریب 35 پلاک بنای قدیمی بافت تاریخی شیراز صادر شده و به قساوت در حال اجراست.
وزیر میراث که موظف به خدمت به مردم است، از بودجه‌ ملّی دستمزد می‌گیرد تا از میراث تاریخی و فرهنگی پاسداری کند، به چه دلیل توضیح بیشتر در این مورد را لازم نمی‌داند و حجت را تمام‌شده اعلام می‌کند؟ پژوهشگاه که می‌داند موافقت خود را حسب دستور مقامات بالاتر اعلام کرده چرا دروغ می‌گویند؟ وزیر کشور که به‌خوبی از عمق فاجعه خبر دارد. چه اصراری برای انجام اعمالی وجود دارد که قاطبه‌ مردم را معذب می‌کند؟ آب‌گیری سدی که همه می‌دانند جز خسارت‌های زیست‌محیطی و میراثی چیز دیگری ندارد، به چه دلیل است؟ (احتمالاً برای سدسازان نان چربی دارد.)
وزیر مهندس میراث فرهنگی، توضیح بیشتر به مردم و رسانه‌ها را ضروری نمی‌داند. حجت بر ایشان تمام شده و فرمان را صادر کرده‌اند، امّا بر اهل رسانه است که با اصرار فراوان و با پیگیری دقیق مطالبه‌ مردم جلوی تخریب بیشتر خانه‌های تاریخی و بافت قدیمی و ارزشمند شیراز و هر شهر و روستای دیگری را بگیرند.

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
آخرین اخبار