از دینشناسی تا دینداری
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

در حاشیه بحث سروش و کدیور و گفتوگوی هممیهن با علیرضا علویتبار
در روزهای اخیر، در میان انبوه اخبار تلخ و ناراحتکنندهای که نمیشود به آنها عادت کرد، ذهن عدهای از پیگیران به مباحث روشنفکری و بهخصوص روشنفکری یا نواندیشان دینی، به بحثی نسبتا قدیمی میان دو چهره سرشناس جریان نواندیشی دینی معطوف شد. بحث از آنجا شروع شد که ویدئویی نزدیک به شش دقیقه، از حجتالاسلام دکتر محسن کدیور، عالم دینی و استاد دانشگاه درباره آنچه او «تجدیدنظرطلبان دینی» نامیده، منتشر شد. در این ویدئو دکتر کدیور میکوشد با نقد دیدگاههای یکی از به تعبیر او «تجدیدنظرطلبان دینی»، نشان دهد که این افراد آن چیزهایی را که او «بنیادهای دین» میخواند، زیر سوال میبرند. او در ویدئوی مورد بحث صراحتا «بنیادهای»(fundaments، یکجا تعبیر اسنس essence را هم به کار میبرد) دین به نظر خودش را مطرح میکند و نفی این «بنیادها» (به نظر خودش) را تجدیدنظر در دین میخواند و تا جایی پیش میرود که میگوید: «تجدیدنظر در بنیادهای اسلام، ارائه دینی متفاوت با اسلام است»! کدیور همچنین بر این تاکید میکند که «اینها تجدیدنظر در بنیادهای اسلام است و یقینا از جنس اصلاح معرفت دینی یا اجتهاد ساختاری نیست و چیزی از مقوله تجدیدنظر در بنیادهای اسلام است» امری «پوشیده نیست» و «احتیاج به استدلال ندارد» و با قطعیتی که در لحن و بیانش هم هست، میگوید: «تردیدی نیست که این تجدیدنظرها، به حداقل تجدیدنظر در نبوت میانجامد و بالاخره، اصول اسلام، توحید، نبوت، معاد». او اضافه میکند: «شواهد تجدیدنظر در توحید و معاد نیز مفقود نیست»! و با لحنی کنایهآمیز میگوید: «به تصریح یکی از همین روشنفکران محترم تجدیدنظرطلب، در سال 1385 که من هنوز ایران بودم، فرموده است، از ایمان سنتی آنچه برایم باقی مانده دستم را باز کردم، دیدم دو امر بیشتر در آن نیست: توحید و عدالت» سپس کدیور گمان خودش را اینچنین با قطعیت بیان میکند: «این سخنی کاملا صادقانه است، من فکر نمیکنم فقط در سخن ایشان باشد، تمام تجدیدنظرطلبها به همین جاها رسیدند.» کدیور در ادامه میگوید: «البته توحید آن هم از جنس توحید ابراهیمی نیست، توحید ادیان ابراهیمی یعنی باور به خدای متشخص. باور ایشان از جنس دعاوی متصوفه از سنخ وحدت وجود است. عدالت هم که امری ماقبل دینی و فرامذهبی است.» کدیور در پایان ویدئو با پرسشی بلاغی یا استفهامیانکاری، میگوید: «راستی، مسلمانان محترم تجدیدنظرطلب، غیر از ادعای مسلمانی از اسلام چه باقی گذاشتهاند؟» بعد هم به زعم خودش نمایندگان اصلی مسلمانان تجدیدنظرطلب در ایران معاصر را چنین معرفی میکند: «حضرات آقایان دکتر عبدالکریم سروش، استاد محمد مجتهدشبستری، دکتر محمدعلی امیرمعزی، خانم دکتر صدیقه وسمقی هم در مراتب بعدی به همین طیف متعلق است»! در واکنش به این سخنان، خانمی با عنوان شریفه ساداتمعینیان به دکتر عبدالکریم سروش در نامهای نوشته: «آقای کدیور در چند مورد شما و آقای مجتهد شبستری و خانم وسمقی را به انحراف و خروج از اسلام و دین متهم کردهاند که همانا تکفیر شماهاست.» و نظر او را در این مورد جویا شده. دکتر سروش هم در پاسخ این خانم با اظهار تاسف نوشته «روحانی نامبرده» را میشناسد و سخنان او را مصداق «بلند کردن چماق تکفیر و تهمت خروج از اسلام و انحلال اسلام و آوردن دین تازه» خوانده و با شباهت سخنان دکتر کدیور با مواجهه تکفیری با نصر حامد ابوزید، روشنفکر معاصر عرب، نوشته: «شایسته است دانشمندان مشفق و صالح و دینشناس اینگونه روحانیان قشری را ارشاد کنند و به آنان بنمایند که هنر در مسلمان کردن کافران است نه کافر کردن مسلمانان.» چنان که در آغاز سخن آمد، با توجه به مشکلات و مصائب فراوان مبتلا به جامعه، این بحث تنها میان شمار معدودی از علاقهمندان قدیمی این موضوعات بازتاب داشت و مثلا همچون دو دهه پیش، این بحث نقل محافل فکری و فرهنگی نشد که خود این امر نشاندهنده آن است که دیگر بسیاری از این مباحث، لااقل در حوزه عمومی طرفدار چندانی ندارد و تنها برای دنبالکنندگان قدیمی آنها و برخی دانشگاهیان یا پژوهشگران جذاب است. اما روز گذشته روزنامه هممیهن در گفتوگویی با دکتر علیرضا علویتبار روشنفکر و فعال سیاسی و نویسنده کتاب «روشنفکری، دینداری، مردمسالاری» نظر او را در این باب جویا شد. دکتر علویتبار، در این گفتوگو میکوشد با نشان دادن زمینه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بحث میان این دو روشنفکر و تاکید بر اینکه دیدگاه کدیور را باید در بستر مقاله اخیر کدیور با عنوان «طیفهای جدید اسلامی در ایران معاصر» ارزیابی کرد، بگوید که ادعای کدیور تکفیر تجدیدنظرطلبان نیست بلکه میخواهد با حفظ نگرشی که خودش رئالیسم انتقادی یا پیچیده کدیور میخواند، با نسبیگرایی و برساختگرایی مقابله کند». خود دکتر علویتبار، در نهایت با ارائه چارچوب نظری ایمره لاکاتوش، فیلسوف علم مجارستانی در علمشناسی، میکوشد به نقد و تحلیل جریانهای مختلف دینشناسی بپردازد و پس از به کاربردن این نگاه (البته به زعم خودشان) در مورد نظریات دکتر سروش، یعنی مشخص کردن سطوح اصلی هسته سخت اسلام به نظر خودش، مدعی میشود که «سروش در آثار اخیر خود، برخی از ارکان هسته سخت برنامه پژوهشی سطح یک و سطح دو را منکر شده و این تحولی جدی است که ناظران دیگری نیز به این تحول ایجادشده، در برنامه پژوهشی سروش اعتقاد دارند»! دیدگاه دکتر علویتبار، در دفاع از نقد دکتر کدیور از دکتر سروش و تلاش او برای تبیین آن در چارچوب نگاه علمشناسانه لاکاتوش ارزشمند و قابل توجه است. اما نکته مهمی که دکتر علویتبار به آن توجه نکرده، آن است که ادعای دکتر کدیور درباره دکتر سروش و به طور کلی کسانی که او «تجدیدنظرطلب» میخواند، بسیار فراتر از یک بحث علمی و دینشناسانه است. در ابتدای یادداشت اصل سخنان محسن کدیور را تعمدا و در گیومه آوردیم، چون موضوع حساس است. دکتر کدیور چنان که آمد، صراحتا میگوید «تجدیدنظر در بنیادهای اسلام، ارائه دینی متفاوت با اسلام است»! حجتالاسلام محسن کدیور، فقیهی صاحب اجتهاد است و احتمالا به خوبی میداند که این حکم چه معناست و چه التزاماتی در عمل دارد یا میتواند چه پیامدهایی در برداشته باشد. شاید ایشان صراحتا از اصطلاح یا تعبیر «تکفیر» یا «خروج از دین» صحبت نکرده باشد، اما صراحتا از «ارائه دینی متفاوت با اسلام» سخن میگوید. او چند جمله بعد از بحث درباره نظریه سروش درباره وحی، صراحتا میگوید که «شواهد تجدیدنظر در توحید و معاد نیز مفقود نیست»! کسی نیست که نداند، تجدیدنظر در توحید و معاد، به معنایی که کدیور میگوید، چه نتایجی در بر خواهد داشت. این در حالی است که سروش هیچ کجا اصل وحی یا سایر اصول را نفی نکرده و تنها خوانشی جدید از آنها ارائه کرده است. دکتر کدیور، همچنین صراحتا اسم کسانی را که به معنای بالا «تجدیدنظرطلب» خوانده، آورده است. در مقوله حساس و بحثبرانگیزی چون دین، سخن صرفا بر سر دینشناسی نیست و به راحتی و با چند جمله، از دینشناسی به دینداری میرسیم. ادعا درباره دینداری افراد هم شوخیبردار نیست. کسانی مستند بر همین ادعاها، به خودشان حق میدهند اساس دینداری فردی را که صراحتا خود را متدین مینامد، خدشهدار خوانده و او را خارج شده از دین تلقی کنند، در حالی که فرد مذکور، صراحتا تاکید میکند که متدین است و اعمال و رفتار او هم شاهد این ادعاست. پیامد این دیدگاه هم که در تاریخ بر همگان روشن بوده است. کوتاه سخن آنکه شاید تعبیر دکتر سروش درباره دکتر کدیور و خطاب او به صورت «روحانی نامبرده» را نپسندیم و از این استاد برجسته عرفان و شا رح مثنوی، توقع سعهصدر بیشتری داشته باشیم، اما نمیتوانیم منکر لحن تند و گزنده دکتر کدیور و صراحت لهجه او در بیان اسامی افرادی شویم که برخی از آنها در داخل ایران زندگی میکنند و ادعای اینکه ایشان در پی «ارائه دینی متفاوت» هستند، میتواند برایشان پیامدهای ناگواری در بر داشته باشد.