وضعیت دشوار شکل خود بودن
از پلشتترین رذائل آدمی، ریاکاری است. صفتی مذموم که دین و دنیا را به تباهی میکشد.

عبدالجواد موسوی
شاعر و رونامهنگار
از پلشتترین رذائل آدمی، ریاکاری است. صفتی مذموم که دین و دنیا را به تباهی میکشد. معمولا با شنیدن این واژه ذهن ما ایرانیها اغلب میرود به سمت زاهدان ریایی، چراکه هم در ادبیات فارسی جایگاه ویژهای دارد به ویژه آنکه شاعر بلند مرتبهای همچون خواجه شیراز تا توانسته از خجالت این زمره عبوس زهد درآمده، هم در سالیان اخیر در زندگی روزمرهمان با چنین موجوداتی زیاد سر و کار داشتهایم و دیدهایم چگونه خلق خدا را آزار میدهند و از خدا و دینخدا بیزار میکنند. با این حال نباید از خاطر برد که ریا صرفا در یک شکل و صورت محدود نمیماند. هر جا آدمی به هر دلیلی از حقیقت وجودی خودش فاصله بگیرد و به جای آنکه خود واقعیاش را به نمایش بگذارد شکل و شمایل دیگری را به خلقالله قالب کند، میشود ریاکاری. صدالبته در شکلگیری یک جامعه که اغلب مردمانش در جلوت به گونهای رفتار میکنند و چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند، عوامل متعددی دخیلاند و در یک یادداشت کوتاه روزنامهای نمیتوان به تفصیل در این باره نوشت، اما نکتهای که میخواستم به آن اشاره کنم این است که این روزها ریاکاری هم مثل خیلی از پدیدههای دیگر اشکال چندوجهی پیدا
کرده است و نمیتوان خیلی راحت و صرفا با دیدن یک پیشانی پینهبسته تکلیف ریا و ریاکار را مشخص کرد. تقریبا همه ما معتقدیم، ریاکاری در جوامع بسته شکل میگیرد اما من میخواهم از شکل دیگری از ریاکاری سخن بگویم. شکلی که اتفاقا صورت بسیار مدرنی هم دارد. این روزها بسیاری از ما به گونهای سخن میگوییم که دل عدهای از مخاطبانمان را در فضای مجازی به دست بیاوریم. ترس از فالوئر از دست دادن یا لایک اندکی دریافت کردن، سبب شده تا بسیاری از ما خودمان را به شدت سانسور کنیم و گاه خلاف آنچه در دل داریم بر زبان آوریم. هرچه فضای جامعه رادیکالتر و دوقطبیتر شود، این ریاکاری شدت و حدت بیشتری پیدا میکند. در یک جامعه آرام و معقول که اظهارنظر به اتهامهایی چون خائن و مزدور ختم نمیشود، طبیعی است که آدمها بیپروای زید و عمر نظرشان را بیان کنند اما در این مرز پرگهر ظاهرا فعلا چنین چیزی میسر نیست. در همین مسابقه اخیر فوتبال آنها که دلشان میخواست تیمملی ببازد، به هر که مثل آنها فکر نمیکرد، میگفتند؛ مزدور و طرف مقابل هم به آنها میگفتند؛ خائن وطنفروش. طبیعی است در چنین فضای خصمانهای، ایرانیجماعت خاصه آنها که معتقدند خواهی نشوی
رسوا همرنگ جماعت شو؛ نگاه میکنند به اطرافیانشان تا سری را که درد نمیکند دستمال نبندند. این اطرافیان میتوانند یک جمع خانوادگی و دوستانه باشند یا فالوئرهای یک شخص در اینستاگرام. در چنین فضایی آنها که شکل خودشان هستند و خوشامد و بدآمد دیگران در نظرشان هیچ اهمیتی ندارد، بهشدت قابل احترامند. آنها هرچه هستند، ریاکار نیستند. آدمهای قالبی دستساز نیستند. چیزی در وجود آنهاست که متعلق به خودشان است. این آدمها اگرچه رنج فراوانی را متحمل میشوند اما درنهایت سربلندند. آنها اتفاقا برخلاف کسانی که به تشویق زودگذر اطرافیانشان دلخوش هستند، فرداهای تاریخ را میبینند و خوب میدانند غبار هیاهوی بسیار بر سر هیچ که گذشت، سخنشان بهتر شنیده میشود و منصفان قدر و قیمت آنها را بیشتر خواهند شناخت. این روزها افراطی بودن و تفریطی بودن مد است. خوشا به حال آنان که شکل خودشانند و بدون نگرانی از قضاوت شتابزده امروزیان، دل در گرو حقیقت دارند.
جسارت، دلیری و تهور هم مثل بسیاری دیگر از مفاهیم در هر دورهای معنای خاص خودش را دارد و درحقیقت نسبت به وضعیتی که در آن قرار داریم تعریف میشود. چهبسا آنچه امروز قهرمانانه نامیده میشود، فردا عملی خام، هیجانی و نابخردانه قلمداد شود و باز چهبسا کاری که امروز مورد تقبیح بسیاری واقع میشود، روزی دیگر کنشی حکیمانه و جسورانه نام گیرد. البته سخن گفتن روی کاغذ سهل است اما در میانه هیاهوی کرکننده و غوغای عوام و خواص، اندیشیدن آن هم اندیشیدنی مصلحانه و خیرخواهانه، فقط از افراد معدودی برمیآید. افرادی که تکلیفشان با خودشان روشن است و آنقدر خوب خودشان را تربیت کردهاند که نه با مدح دیگران نفسشان فربه میشود، نه با قدح دیگران از حقجویی و حقگویی ناامید میشوند. چنین مردمانی به جان دریافتهاند سخن حضرت لسان غیب را که فرمود:
فکر خود و رأی خود در عالم رندی نیست
کفر است در این مذهب خودبینی و خودرأیی
عزیزانی را میشناسم که بهرغم فعالیت در روزنامه و فضای مجازی تا آنجا که امکان دارد پیگیر واکنش مخاطبانشان نمیشوند، چراکه معتقدند اهمیت دادن بیش از حد به چنین چیزهایی آنها را از کار اصلیشان باز میدارد. میدانم دشوار است اما اگر این دشواری را بر خود هموار نکنیم، میشویم یکی از همین بس بسیاران. یکی از همینهایی که جرأت ندارند حتی مدل مویشان را انتخاب کنند.