جومانجی
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
بنا به ضرورت شغلی، در چند کانال تلگرامی اصولگرایان تندرو هم عضو هستم. این هفته که قرار بود مراسم چهلم بعضی از درگذشتگان حوادث اخیر برگزار شود، دیدم این کانالها به صورت همزمان، اسامی فیلمهای آخر هفته تلویزیون را ردیف کردهاند تا شاید با نشاندن مردم پای جعبه جادو، جلوی شلوغیها و درگیریهای احتمالی را بگیرند.
استراتژی اتاق فکر تلویزیون البته استراتژی جدیدی نیست. ربعقرن قبل هم هروقت شب چهارشنبه سوری میشد، انواع انیمیشنهای روز دنیا را در شبکههای تلویزیون نمایش میدادند و بچههای همسن و سال من، یک دلشان توی تلویزیون بود و یک دلشان توی آتش بازی. یک دستشان ترقه بود و یک دستشان کنترل تلویزیون. یک دلشان پیش آتش بود و یک دلشان پیش قهرمان داستان. بین هیجان خیابان و هیجان سکانسهای جومانجی، در رفت و آمد بودند. به گمانم روش تلویزیون روی بعضی بچه مثبتها موثر بود.
اما رفته رفته طی سالهای بعد، این سلاح تلویزیون کارایی خود را از دست داد. به مرور نسلهای جدید بچهها فهمیدند که فیلمهای تلویزیون بارها تکرار خواهند شد اما نوجوانی ما و فرصت پریدن از روی آتش، تکرار نمیشود.
نسل جدید که اینترنت هم دارد. همین الان من طفل چهارسالهای دارم که فهمیده هر ساعتی از شبانه روز که دلش خواست، هر فیلمی را میتواند تماشا کند. لذا وقتی دلش نخواهد، هیچ فیلم و کارتونی نمیتواند او را جلوی تلویزیون میخکوب کند. در این سالها خیلی چیزهای دیگر هم تغییر کرده است. ظاهرا تنها چیزی که تغییر نکرده، نگرش مدیران صدا و سیما، به شیوه حفظ مخاطب روبهروی تلویزیون است. آنها هنوز هم به همان استراتژی سه دهه قبل اعتماد دارند. منتها به خاطر برخی مسائل سیاسی و اجتماعی، حتی دستشان به همان اندازه باز نیست. پخش فیلم آمریکایی، که سهم زیادی از سینمای دنیا را دارد، در تلویزیون ایران بهندرت پخش میشود. لابد به این خاطر که 80درصد ستارههای فیلمهای آمریکایی، به هر حال در طول عمرشان یکی، دو فیلم ناجور هم بازی کردهاند و همین برای ممنوعازتصویر شدنشان کافی است. فیلمهای پرفروش و پربیننده سینمای ایران هم تقریبا به کلی در تلویزیون ایران پخش نمیشوند. درنهایت صداوسیما بین چند فیلم از فیلمسازان گمنام هندی، اروپایی و...، و چند فیلم ساخته شده توسط نهادهای انقلابی، سفرهای برای آخر هفته مردم تدارک دیده است. به نظرم همین سفره خالی، برای عصبانی کردن یک نوجوان و معترض کردن او کافی است. یعنی این نوجوان حتی اگر نسبتی با اعتراضات خیابانی هم نداشته باشد، وقتی میبیند تلویزیون ملی کشورش، چرندترین محتویات را برای آخر هفته او تدارک دیده است، عصبانی میشود. لازم به توضیح نیست که بزرگترین شبکه پخش سریالهای اینترنتی در جهان، نتفلیکس، سالانه 400سریال تولید میکند. هالیوود سالانه 500فیلم سینمایی پخش میکند و دهها شبکه دیگر نیز برنامههای بسیار باکیفیت دیگر تولید میکنند. اینها تنها آمارهایی نیستند که باعث ریزش بیوقفه حیرت میشوند. سال میلادی گذشته در دنیا 817هزار برنامه اعم از فیلم، سریال، مسابقه و... ساخته شده است. تلویزیون حالا به این مخاطب بگوید صداوسیما قصد دارد فیلم «فرشتگان قصاب» را برای شصتمین بار نمایش دهد یا مثلا فیلم «روباه» را برای پنجاهمین بار! بعید میدانم اگر خود بهروز افخمی هم مدیر یکی از شبکههای تلویزیونی بود، تا این اندازه به پخش تکراری فیلم خود اصرار داشت. یا اینکه بگوییم بهجای 817هزار تولید تلویزیونی در سال 2021، فیلم «مالکوم ایکس» به نمایش در میآید که 30سال پیش ساخته شده است.
نسل جدید، شاید پیچیدگیهای زیادی داشته باشد اما مسلما عصبانی کردن آنها کار پیچیدهای نیست. همین که آنها را در یک اتاق که فقط تلویزیون دارد رها کنید، به اندازه کافی عصبانی میشوند. شاید به همین خاطر است که در زندان اوین، اتاقهای زندانیان انفرادی هم تلویزیون دارد. چه بسا آن تلویزیون نه به عنوان امکانات رفاهی، که به عنوان یکی از ابزارهای تنبیهی، در زندان قرار داده شده باشد.