قدرت یک استوری
چرا روایتهای رسمی برای بخش عمدهای از جامعه غیرقابل باور است؟
چرا روایتهای رسمی برای بخش عمدهای از جامعه غیرقابل باور است؟
داستان علی دایی و دختر اردبیلی، دو وجه دارد. یکی همان وجهی که دایی را از دیگر سلبریتیها جدا میکند. هرچند، همشهری بودن با دختری فوتشده در موضعگیری سفت و سخت علی دایی بیتأثیر نیست، اما نمیتوان به کلی بر جسارت او و دوری از عافیتگزینیاش چشم پوشید و شجاعتاش را دلستایش نکرد؛ آن هم در زمانی که بعضی از سلبریتیها راه تلطیف گفتههای پیشین خود را در پیش گرفتهاند و بدون داشتن جگر شیر، سفر عشق رفتند. قبلتر هم او در بزنگاههایی چون زلزله کرمانشاه درصدد برآمد تا با استفاده از سرمایۀ اجتماعیاش و تجمیع کمکهای مردمی، رنج و دردی از مردم کم کند. پس واکنشهای این روزهایش بیپیشینه نیست.
طبیعی است سرمایههای اجتماعی اینچنینی در شرایط بحرانی میتواند به کمک جامعه بیاید و البته به کمک دولتها هم، چه برای بسیج جامعه در شرایط اضطرار و چه برای سیاستزدایی از جامعه. سلبریتیهای ما در همه این موارد کم و بیش بودهاند، علی دایی هم. حال او خلاف روایت رسمی دولت معتقد است که دختری در اردبیل در درگیریهای ناشی از اعتراضات کشته شده است. خبرگزاری رسمی قوه قضائیه، در بیانیهمانندی به او جواب میدهد و از او برای مدعایش مستند میخواهد.
سوای حقیقت ماجرا نکته مهم، وضعیت امروز ما است که همهچیز به بیرون از چارچوبش و خارج از روالش افتاده است. در واقع پرسش مهم حاکمیت از پس این ماجرا باید این باشد که چرا روایتها و خبرگزاریهای عریض و طویلش به اندازهای خریدار ندارد که استوری یک قهرمان ورزشی، چنین آنها را به واکنش وادار کند و از او طلب مستندات کنند. بخش عمدهی این وضعیت ناشی از تصمیمها و سازوکارهای سیاسی تاکنون بوده است. شاید مهمترین آن، همین که ساختار کنونی هرگز حاضر به نقد خود نبوده و همیشه تمام اشتباهات ریز و درشت را توجیه کرده و نه قبول و تلاش برای رفع خسران آن. نیاز به توضیح نبوده که بزرگترین خسران از بین رفتن اعتماد بخش زیادی از جامعه بوده است و مسلط شدن روایتهای بدیلی که همۀ آن را با «معاند» خواندن میخواهند از میدان به در کنند. اما آیا در واقع هم چنین میشود؟
بخشی از این اعتماد ازدسترفته حاصل ضعیف کردن نهادهای مستقل رسانهای است. خبرنگارانی که به حقیقتجویی میشناسمشان، آنهایی که میتوانستند بدون حب و بغض واقعیت دختر اردبیلی را کنکاش کنند و شجاعانه راوی حقیقت باشند، این روزها حقیقتاً دست و بالشان بسته است. طبیعی است که در فضایی که روزنامهنگاران مستقل نتوانند آزادانه به کار خود بپردازند و مردم هم نسبت به روایتهای رسمی کماعتماد، یک استوری، حتی بدون مستندات هم میتواند همه تلاشهای خبرگزاریهای عریض و طویل در قبولاندن روایت رسمی را دچار مشکل کند.