| کد مطلب: ۱۱۱۱۵

دولت محرومان و خودکشی کارگران

mousavi عبدالجواد موسوی

عبدالجواد موسوی

شاعر و روزنامه‌نگار

در تاریخ خواهند نوشت در زمانه‌ای که دولت مستقر خود را دولت محرومان می‌دانست، مجلس وقت خود را مجلس انقلابی می‌خواند و تمام دستگاه‌های اجرایی، سازمان‌ها و نهادهای کشور با قدرت هرچه تمام‌تر پروژه یکدست‌سازی حاکمیت را پیش می‌بردند، شش کارگر یک کارخانه خودکشی کردند تا  خلاصی یابند. از آن شش‌ نفر، یک نفر فقط به این دلیل خودکشی کرد که پاسخ یک سوال ساده‌اش را ندادند؛ آن‌هم در زمان حاکمیت دولت پاسخگو. دولتی که قرار بود گشت ارشاد مسئولان راه بیاندازد، اما از دل گشت ارشادش چای دبش بیرون زد. دولتی که قرار بود دیپلماسی عزتمندانه برای‌مان به ارمغان بیاورد اما رسماً و علناً ما را بازیچه‌ای به‌نام پوتین و دولت فخیمه روس کرد تا به‌صراحت استقلال این کشور را که حاصل خون صدها هزار شهید است به سخره بگیرد. دولت و مجلسی که به‌جای تحقق‌بخشیدن به شعارهای انقلابی‌شان، سن بازنشستگی را افزایش دادند، مالیات‌ها بر مردم بیچاره بستند، کتابفروشی‌ها تعطیل کردند، بحران صادق بوقی راه انداختند، افشاکنندگان فساد را ردصلاحیت کردند، حاشیه امن برای شاسی‌بلند سواران حکومتی ساختند، خط تولید حجاب‌بان راه انداختند و... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مهمل! 

ناجوانمردی است اگر رخدادهایی ازاین‌دست را تنها به گردن مسئولان کنونی بیاندازیم. اما و اما... اول این‌که کارنامه هر کسی را با میزان دعوی او می‌سنجند. اگر آن‌هایی که امروزه بر اریکه قدرت تکیه زده‌اند شعار مبارزه با فقر و فساد سر نمی‌دادند و خود را مدافع حق و حقوق مردم محروم و بی‌پناه نمی‌خواندند، کسی نمی‌توانست این رخدادها را با این شدت به رخ آن‌ها بکشد. البته از هیچ سیاستمداری نمی‌توان توقع داشت حقیقت را به مردم بگوید. سیاست‌پیشه مردم به تعبیر ایرج میرزا، سرشت و جنمی ویژه دارند که به آن‌ها اجازه می‌دهد به هر تغییرشکلی مستعد باشند. اگر قرار بود حضرات در نطق‌های انتخاباتی‌شان به ما بگویند: نه‌تنها گره‌گشایی از معیشت محرومان اولویت ما نیست بلکه قرار است طی یک برنامه‌ریزی دقیق و کارشناسی‌شده، نسل آن‌ها را از روی زمین برداریم، آیا فکر می‌کنید جز معدودی بزهکارِ روان‌پریشِ جامعه‌ستیز، کس دیگری به آن‌ها رأی می‌داد؟

دوم این‌که در هیچ دوره‌ای مجموعه ساختار سیاسی تا این‌اندازه یکدست نبوده. قرار بود حاکمیت یکدست شود تا موانع و محدودیت‌های خدمت‌رسانی به خلق خدا  برداشته شود. تا پیش‌ازاین، بهانه جماعت خودارزشی پندار این بود که غربزده‌ها، سازشکاران، مرفهان بی‌درد و نئولیبرال‌ها نمی‌گذارند چنان‌که شاید و باید برنامه‌ها و اهداف نیروهای انقلابی به‌تمامی محقق شود. خب، الحمدلله این موانع برطرف شده‌اند و حالا حتی نماینده‌ای که شیطنت همکارانش را افشا می‌کرد، ردِصلاحیت می‌شود تا دیگر هیچ‌کس آب به آسیاب دشمن نریزد. با این‌حساب دیگر می‌خواهید مشکل را به گردن چه‌کسانی بیاندازید؟ این‌که دیگر قصه مهسا امینی نیست که با مقصر جلوه‌دادن دو، سه روزنامه نگار و چهار، پنج تا فعال زنان سروته ماجرا را هم‌بیاورید. خودکشی محروم‌ترین و زحمت‌کش‌ترین افراد این جامعه را می‌خواهید به گردن چه‌کسی بیاندازید؟ اصلاً این هم مقصرش لیبرال‌ها و نئولیبرال‌هایی که به‌قول شما بعد از جنگ تا حالا همه‌کاره بوده‌اند و زمام امور را همیشه در دست داشته‌‌اند. هشت‌سال معجزه هزاره سوم را هم نادیده می‌گیریم. خب، عدم‌پاسخگویی به کارگری که فقط می‌خواسته بداند چرا به کارخانه راهش نمی‌دهند و فقط به‌همین‌دلیل یعنی بی‌احترامی و توهین به شخصیت‌اش، خودش را دار زده چه؟ این هم تقصیر هاشمی، خاتمی و روحانی است؟ غربزده‌ها به مدیران انقلابی شما این نحوه از رفتار را آموخته‌اند؟ لیبرال‌ها به شما گفته‌اند غرور و عزت‌نفس یک کارگر را لگدمال کنید؟ سازشکاران به شما گفته‌اند همان‌طور که در مقابل ابرقدرت‌های شرق و غرب عالم ایستاده‌اید، در مقابل اعتراض به‌حق کارگران هم بایستید و توی دهان‌شان بزنید؟ ‌ای‌کاش یک‌ هزارم رحم، مروت و عطوفتی که در حق دولت فخیمه و صلح طلب روسیه به‌خرج می‌دهید در حق آن کارگران مظلوم روا می‌داشتید. ‌ای‌کاش دست‌کم در ظاهر هم که شده با محرومان و مستضعفان مهربان‌تر بودید. شما حتی همین امر به معروف و نهی از منکر موردنظر خودتان را فقط در حق مردم فرودست اعمال می‌کنید و پای حجاب‌بان‌های‌تان تابه‌حال به شمال‌شهر و شهرک‌های لاکچری‌نشین باز نشده است. پس شما را به خدا یا هر چیز دیگری که بدان معتقدید، حداقل کمتر شعار بدهید و نمک بر زخم ستمدیدگان نپاشید.

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار