| کد مطلب: ۱۰۱۰۶
نوشتن و مصرف‌کردن

نوشتن و مصرف‌کردن

پگاه منصبی نویسنده و روزنامه‌نگار فاکنر زمانی گفت: «اگر من نبودم شخص دیگری آثار مرا می‌نوشت، همینطور آثار همینگوی، داستایوفسکی و آثار همه ما را». این جمله مهم

photo 2023 11 12 20 37 46

پگاه منصبی

نویسنده و روزنامه‌نگار

فاکنر زمانی گفت: «اگر من نبودم شخص دیگری آثار مرا می‌نوشت، همینطور آثار همینگوی، داستایوفسکی و آثار همه ما را». این جمله مهمی است، خیلی مهم چون بیش از نویسنده، روی نوشتن تمرکز دارد. چنانچه می‌دانیم برای تألیف نمایشنامه‌های شکسپیر، سه نامزد وجود دارد که اهمیتی هم ندارد؛ مهم چیزی است که نوشته شده، مهم نوشتن است. اما چطور نوشتنی؟ نوشتن به آن معنایی که مصری‌ها باور داشتند؟ یک تجربه معنوی، آنطور که رومی‌ها به آن اعتقاد داشتند؟ یک نزول آسمانی؟ آن‌طور که فاکنر معتقد بود؟ یک شکست همه‌جانبه در زندگی یا آن‌چیزی که وولف گفت، نوشتن به‌مثابه دیوانگی. همه اینها می‌تواند باشد؛ به‌علاوه اینکه نوشتن می‌تواند نوعی انکار هم باشد. انکار اصل بقای ماده، یعنی به‌وجود آوردن چیزی در جهان، بدون نیاز به نابودکردن چیز دیگر. نوشتن گونه‌های دیگری هم دارد ازجمله در عصر حاضر؛ «دوره زاکربرگ و فضای امنش برای تجربه‌ورزی». عصر رسانه‌های اجتماعی، نوشتن را به تجربه‌ای آسان و نمایشی بدل کرده است؛ به‌گونه‌ای‌که هم‌اکنون هر موبایل‌به‌دستی می‌تواند با استناد به «لایک‌ها»، خود را نویسنده بخواند چنانچه پیش‌تر خود را شهروند- خبرنگار نیز نامیدند. پربیراه نیست که یک کانال تلگرامی اینطور تبلیغ می‌کند: «مشاوره و تدریس نویسندگی توسط نویسندگان بنام مجازی» و در ادامه وعده می‌دهد: «نویسندگی را شروع کنید و به‌صورت آنلاین با طراحی مدرن جلد کتاب توسط ما منتشر کنید تا دیگران از نوشتن شما مستفیض شوند». مستفیض را با دال‌ذال نوشته‌اند. نمایشی‌بودن و هویت‌سازی، عنصر قالب این نوشتن است. اینطور که در پیوی بسیاری می‌خوانیم؛ نویسنده و شاعر و آنها به لایک‌های‌شان می‌نازند. حالا دیگر مثل باور رومی، کتاب‌ها از آسمان نازل نمی‌شوند، نوشته‌ها حامل آن دانش- قدرت جادویی نیستند که پاسخ سوالات را بدهند یا آنطور که ویرجینیا وولف می‌گفت: «نویسنده، فردی باشد که طبیعت به او موهبتی دست‌و‌دلبازانه اعطاء کرده باشد». اکنون نوشتن، نمایش خردمند‌بودن است و ازهمین‌روست که با انبوه عکس صاحبان‌قدرت یا حتی شهروندان عادی قلم‌به‌دست، در پروفایل‌های مجازی‌شان روبه‌رو می‌شویم. یا همین حرص رجوع به کتابخانه مجتمعی نیمه‌تمام در غرب تهران که بیش از هر زمانی، کتابخانه را به نمایش محقر خردمندی آسان‌یاب بدل کرده است. درواقع بخشی از نوشتن در دوره حاضر نه گونه‌ای فرهیختگی برآمده از ساخت جهان ایده‌آل ـ آنطور که کامو وظیفه نوشتن‌اش می‌دانست ـ بلکه پیامی است پیوسته برای اعلام اینکه: «من می‌نویسم، پس هستم»، تلاشی است برای ایجاد وقار و فرهیختگی بدون زحمت. بنابراین بیراه نیست تبلیغ کسب‌وکارهایی نوپدید که فعالانه در راستای ظاهرسازی فرهیخته‌مآبانه تلاش کرده و آن را ترویج می‌کنند. صفحه‌ای آنلاین در اینستاگرام این‌طور تبلیغ می‌کند: «نوشتن داستان و رمان به‌نام شما در کمترین زمان و ارزان‌ترین قیمت». اینجاست که نوشتن، مصرف می‌شود. این مشخصه دوران معاصر است. مصرف نوشتن و مصرف را دقیقاً به همان معنایی به‌کار می‌برم که بازار مدنظر لیبرالیسم به‌کار می‌برد. یعنی تسری ایده کسب‌وکار و معیارهای بازار به تمام شئونات زندگی. این قاعده نه‌تنها شامل خریداران «نوشتن» که طیفی از نویسنده‌های واقع‌نما را هم دربرگرفته است. آنهایی که با ملاک بازار می‌نویسند و اینطور امر نوشتن را به کنشی اقتصادی نزدیک می‌کنند. البته باید متذکر شوم، این تعریض به‌معنای مخالفت یا مغایرت نوشتن با فروش نیست. نوشتن اساساً نباید و نمی‌تواند بدون بازار دوام بیاورد و اتفاقاً باید در دسترس و قابل‌معامله باشد، اما فرق است بین نوشتن برای فروش و فروش نوشته؛ که اولی خالی‌کردن امر نوشتن از محتوای ذاتی آن و قربانی‌کردن‌اش در مقابل مشخصه‌های بازار است، حال می‌تواند پول باشد یا فرهیخته‌نمایی. این نوشتن نوعی بیگانگی با فرآیند تولید است که درواقع ذات کنشگرانه نوشتن است. به‌بیان ساده‌تر، بیگانگی با عوامل سازنده متن از یک مقاله گرفته تا جستار و رمان، باعث مرگ آن است. خالی‌کردن نوشتن از محتوای ذاتی‌اش یعنی نظم و انضباط، آرزومندی، پرهیز و بیش‌ازهمه پرسشگری و رویای تغییرشکل جهان به‌معنای مصرف آن است و مصرف، هزینه فرصت است؛ چه به‌صورت ارز رایج و چه زمان. بنابراین در این گفتار مراد از مصرف نوشتن، عبارت است از تلاش نویسنده برای کسب رضایت با کمترین هزینه که پیامد ناگزیر آن، قربانی‌شدن چیزی خواهد بود که درواقع ماهیت نوشتن است. به فهرست بلندبالای نشر رمان و داستان در چندسال اخیر توجه کنید، همچنین به غرفه‌های نوظهور انتشاراتی در نمایشگاه کتاب و عنوان کتاب‌های نوشته‌شده. در نمایشگاه سال‌جاری دختربچه‌ای کتاب‌به‌دست بین غرفه‌ها و بازدیدکنندگان می‌چرخید تا کتابی که با پول خودش چاپ کرده بود را به فروش برساند و جالب اینکه، این امر بعضاً تشویق می‌شد. بدیهی است این نوع از نوشتن، خالی از هرگونه مخالفت مدنی است؛ نوشتن در ذات خود نوعی آزادی شخصی است. نوعی مقاومت در برابر انبوه‌سازی هویت، همواره مورد مخالفت حاکمان و تمامیت‌خواهان بوده و هست. به‌قول آپدایک: «کسی که آنچه را می‌خواهد، دارد و خشنود و قانع هم هست از نوشتن دست کشیده». این فقط یکی از مشخصه‌های نوشتن در دوره حاضر است که جدا از این، ما با گونه‌های نوینی از سانسور و خودسانسوری نیز مواجهیم.

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار