برون سپاری نظارت اینبار کتاب
وزارت ارشاد سامانهای را برای گزارش مردمی راهاندازی کرده و درصدد است که بیش از گذشته روند حذف را پیش بگیرد
وزارت ارشاد سامانهای را برای گزارش مردمی راهاندازی کرده و درصدد است که بیش از گذشته روند حذف را پیش بگیرد
فرزاد قرائتی
فعال حوزه نشر
سامانه نظارت مردمی
زمانهای است که واژه ابلاغیه تداعیگر اعدام و نیستی است. این قضیه در حوزه نشر هم مصداق دارد. روزم را با وارد شدن به «سامانه اداره کتاب» آغاز میکنم تا ببینم باز چه خوابی برایمان دیدهاند. چه ابلاغیه یا اصلاحیهای و برای کدام کتاب؟ تا باز با تکراریهای غیرتکراری شگفتزده بشوم. ممیزیهایی که دیگر برای هر عنوان کتابی و در هر حوزهای انتظارش را میکشیم ولی هربار موارد جدیدی غافلگیرمان میکند. بعد به تکاپو میافتیم کتابی را که نیمهجان کردهاند، نجات بدهیم. در آخر بعضی نجات پیدا میکنند و گاهی هم پیکر مثلهشدهشان را تحویل ارشاد میدهیم تا جواز بدهند. جواز مرگ یا زندگی؟ اما اینبار دیگر کار به وارد کردن نام کاربری، رمز عبور و ورود به پنل ناشر نمیکشد. کنار پنجره ورود کاربری، مستطیلی شیطانی با نورهای آبی و بنفش چشمک میزند: «سامانه نظارت مردمی». پایین کادر هم نوشته شده: «برای ارسال گزارش کلیک کنید». با کلیک موس وارد صفحه «نظارت مردمی بر کتابهای منتشره» میشوم. همان کتابهایی که بعضاً چند ماه در ارشاد میمانند و ممیزیهای سنگین میخورند و مؤلف، مترجم و ناشر با خوشحالی توأمان با ناراحتی آن را روانه بازار نشر میکنند. کد ملی و شماره موبایل خود را وارد و پس از رونویسی کد امنیتی، رمز یکبارمصرف دریافت میکنم. «فرم ثبت گزارش رصدی» جلوی رویم باز میشود که باید لیستی از اطلاعات را در آن وارد کنم: نام و نام خانوادگی، شابک، پدیدآورنده یا مترجم یا گردآورنده، نام کتاب، نوبت چاپ، انتشارات و در آخر فهرست مصادیق. در قسمت «فهرست مصادیق» باید «مغایرت محتوای گزارشی با قوانین» را انتخاب کنم: الف) دین و اخلاق. ب) سیاست و اجتماع. ج) حقوق و فرهنگ عمومی. در هرکدام از موارد (الف)، (ب) و (ج) عناوین فرعی و جزئیتری وجود دارد. بهعنوان مثال قسمت الف (دین و اخلاق) شامل مواردی است مانند: «انتشار تصاویر بهنحویکه موجب اشاعه فحشا شود»، «استفاده از جاذبه جنسی و تصاویر برهنه زنان یا مردان»، «ترویج مادیگرایی فلسفی و اخلاقی و سبکهای زندگی مخالف ارزشهای اسلامی»، «خشن جلوه دادن چهره اسلام و مسلمانان واقعی» (که مشخص نیست مسلمانان واقعی واقعاً چه کسانی هستند؟)، «ترویج خرافات و مخدوشکردن چهره اسلام» و... اما قسمت ب (سیاست و اجتماع)، بحثبرانگیزتر و تأویلپذیرتر است: «توهین، تخریب یا افترا به امام خمینی (ره) و رهبری، رئیسجمهور و مراجع تقلید»، «تبلیغ علیه قانون اساسی و انقلاب اسلامی و معارضه با آنها»، «برانگیختن جامعه به قیام علیه نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی»، «تبلیغ علیه منافع و امنیت ملی و ناکارآمد جلوهدادن نظام جمهوری اسلامی»، «ترویج و تبلیغ روحیه خودباختگی در برابر فرهنگ و تمدن بیگانه»، «اخلال و تشکیک در وحدت ملی و تمامیت ارضی کشور و ایجاد آشوب»، «ترویج گروههای محارب و عناصر ضدانقلاب و تروریست و نظامهای لائیک و سلطنتی»، «تبلیغ و ترویج وابستگی به قدرتهای سلطهجو و ضدیت با استقلال کشور»، «تضعیف و تمسخر حس وطندوستی و تواناییهای علمی و عملی مردم ایران، فرهن...» (عنوان کامل این مورد برای کاربر قابل مشاهده نیست) و موارد بهشدت تفسیرپذیری از این قبیل. در آخر قسمت ج (حقوق و فرهنگ عمومی): ترویج و تبلیغ قانونگریزی، بیبندوباری و لاابالیگری»، «تخریب هویت زبان ملی»، «تحقیر و تمسخر اقشار مختلف جامعه»، «ترویج ناامیدی، سرخوردگی، پوچی و بیهودگی و نگرشهای منفی در جامعه» و... در پایین «فهرست مصادیق»، قسمتی تعبیه شده که شما باید «متن گزارش رصدی» خود را از کتاب مذکور بنویسید و در آخر شما میتوانید تصویر صفحه کتاب موردنظر را در قسمت فایل ضمیمه ارسال کنید.
هفتخان ممیزی
همه فعالان حوزه نشر کتاب میدانند که کتاب برای دریافت مجوز مسیر پرپیچ و خمی را میپیماید. مسیر از واحد فیپا شروع میشود تا مشخصات کتاب ثبت شود و شماره پیگیری بگیرد. از آنجا وارد سلاخخانه «واحد بررسی» میشود. جایی که بررس محترم تبر به دست به جان اثر میافتد و زنده بیرونآمدن کتاب به تحمل اثر بستگی دارد و البته زور بررس محترم؛ افراد ناشناسی که کارمند وزارتخانه ارشاد نیستند و بهصورت پروژهای با وزارتخانه کار میکنند. البته اگر به مرحله قبل از ارسال اثر به «سامانه اداره کتاب» بازگردیم، خیلی اوقات خود ناشر جوانب احتیاط را رعایت میکند و گاهاً پیش میآید که بهخاطر ترس از امتیاز منفی از سازمان اداره کتاب و حساسشدن این سازمان روی ناشری خاص، خود ناشر از تندی مطلب بکاهد که این خود نوعی پیشممیزی بهشمار میآید. حتی میتوانیم باز هم یک مرحله به عقب بازگردیم که مختص کشور ما نیست. نظری که براساس کارکردهای ذهنی خود نویسنده ارائه شده و خود نویسنده یا مؤلف را اولین سانسورچی ذهن میداند. در بحث ترجمه هم مشخص است که باتوجه به تفاوت ساختار زبان مبدأ و مقصد، گاهی حق مطلب در ترجمه ادا نمیشود ولو با مترجم متبحری سروکار داشته باشیم. حال تصور کنید اثر اینهمه مراحل سانسور یا ممیزی را تاب میآورد و درنهایت مجوز میگیرد. مرحله بعدی گرفتن مجوز «اعلام وصول» از سامانه اداره کتاب است. به این معنا که ناشر باید تعدادی از نسخههای چاپی کتاب را براساس تیراژ اعلامی (یک نسخه بهازای هر ۵۰۰ نسخه) به سازمان اهدا کند (لفظی که خود سازمان به کار میبرد) تا بررسی شود آیا اثر براساس همان متنی است که مجوز گرفته یا خیر. اثر از این مرحله هم سربلند (بخوانید سرشکسته) بیرون میآید و ناشر اجازه دارد کتاب را پخش کند.
برونسپاری نظارت «کتاب» بعد از «حجاب»
اثر روانه بازار میشود، شخصی آن را تهیه میکند و ضمن مطالعه اثر براساس تفسیر خودش از مطلب متوجه میشود با یک یا چند مورد از آن «فهرستی از مصادیق» که «سامانه نظارت مردمی» تعیین کرده، مطابقت دارد. پس دست به کار میشود و لیست را پر میکند. حال تکلیف چه میشود اگر فردی که در اداره کتاب نشسته و پیغامهای مردمی را میخواند، براساس سلیقه یا تفسیر خودش مهر تأیید بر تفسیر یا فهم خواننده بزند؟ مجوز باطل میشود؟ کتابها جمعآوری و خمیر میشوند؟ احتمالاً بله. به این دلیل که قبل از راهاندازی «سامانه نظارت مردمی» هم چنین موردی اتفاق افتاده و کتابی که مجوز گرفته و روانه بازار شده را جمعآوری و خمیر و مجوزش را باطل کردهاند و پدیدآورنده و ناشر را پای میز محاکمه نشاندهاند. افرادی خاص و صاحبمنصب خارج از وزارت ارشاد، کتاب را مطالعه میکردند و وقتی مطالب به مذاقشان خوش نمیآمد با استفاده از روابط و زانوییها مانع پخش بیشتر کتاب میشدند. اما اینبار میخواهند همهچیز را به گردن «مردم» بیندازند. نوعی برونسپاری نظارت که در ماههای گذشته در مسئله حجاب هم اجرا شد. درواقع دولت برای پیشبرد ممیزی بیشتر راهحل «برونسپاری نظارت» را برگزیده و آنچه بهعنوان وظیفه دولتی تلقی میشده را به نیروهای اجتماعی دیگری واگذار میکند.
تغییر در بدنه
حدود سهماه پیش محمدمهدی اسماعیلی، رئیس وزارت ارشاد، در مراسم پایانی طرح ولایت ویژه معلمان و فعالان فرهنگی در حرم مطهر امام رضا (ع) اعلام کرد: «این وزارتخانه تلاش کرده است که همه منابع انسانی خودش را از میان جبهه انقلاب و در سطوح مختلف از افراد شناختهشده، کارکرده و مورد وثوق انتخاب کند. بدنه نیروی انسانی این وزارتخانه با یک کار سخت و پرمانع در آستانه یک تحول جدی قرار گرفته و ۴۰۰ نیروی جوان حزباللهی بعد از ۲ سال کار جدی، تا پایان تابستان وارد این وزارتخانه میشوند تا تغییر در بدنه بهوجود آید.» و شاید این است نتیجه تغییر در بدنه.