حرکت بر روی لبه تیغ
چطور ایران و آمریکا تلاش میکنند از درگیری مستقیم اجتناب کنند و از شدت تنش بکاهند
چطور ایران و آمریکا تلاش میکنند از درگیری مستقیم اجتناب کنند و از شدت تنش بکاهند
تا به حال بخش اعظم اقدامات ایران در خصوص جنگ در غزه، شامل اعلام مواضع شفاهی و هشدارآمیز بوده است. حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران، یک هفته پس از حمله حماس به اسرائیل تاکید کرد که این درگیری ممکن است به چند جبهه گسترش یابد. پس از آن مقامات عالیرتبه و فرماندهان نظامی ایران تاکید کردند که گروههای مقاومت در منطقه دستشان روی ماشه است و چنانچه حملات اسرائیل در غزه پایان نیابد، این گروهها ممکن است دست به هر کاری بزنند. کاملاً مشخص است درصورتیکه شرایط به شکلی پیش برود که پای ایران نیز به این درگیری باز شود، تنش به میزان بسیار زیادی تشدید خواهد شد. بهرغم اینکه طی چند هفته گذشته مقامات ایران درباره خطرات بالقوه تشدید تنش بسیار سخن گفته و هشدار دادهاند اما با نگاهی به سخنان آنها میتوان دریافت که خط قرمز ایران بهطور واضح مشخص نشده است. هنوز معلوم نیست که آیا مشخص نشدن دقیق خط قرمز ایران، نوعی سیاست ابهام است که ایران در پیش گرفته و یا اینکه نمیخواهد با اعلام خط قرمز، خود را مقید به اقدامی کند؛ چراکه شرایط بهگونهای است که خطوط قرمز اعلامشده میتواند با یک تحول، نقض شده محسوب شوند و آنوقت این ایران
است که باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد به موضعی که علنی اتخاذ کرده، عمل کند یا خیر.
درگیری مستقیم با اسرائیل بهطور حتم شرایط را برای رویارویی سخت با ایالات متحده نیز فراهم میکند. از سوی دیگر هنوز مشخص نیست که آیا اسرائیل به حملات اینگونهای خود به غزه ادامه خواهد داد یا نه و اگر این روند را ادامه دهد، آیا ایران گام جدیدی برخواهد داشت یا نه. اما در هر صورت با نگاهی به مواضع مقامات ایران تا به اینجای کار، اینطور به نظر میرسد که ایران خود را آماده میکند تا در صورت نیاز، میزان فشار را افزایش دهد.
در سال 2014، نیروهای نظامی ایالات متحده دوباره وارد عراق شدند و برای اولین بار، نیروهای خود را در سوریه مستقر کردند تا با داعش که به سرعت کنترل سرزمینی خود را در سراسر منطقه تثبیت میکرد، مقابله کنند. مبارزه با داعش، نظم سازمانی این گروه تروریستی را به هم ریخت و ظرفیتش را برای انجام حملات گسترده به شدت تضعیف کرد. ایران نیز در برههای از زمان برای مبارزه فعال با داعش وارد عمل شد. شکل عملیات و برنامهریزی ایران به خصوص در عراق موجب شد که گروههای مسلحی در چارچوب مبارزه با داعش شکل بگیرند. این گروهها، از جمله حشدالشعبی، با مشارکت و مشاوره ایران در عراق شکل گرفتند. همین امر باعث شد که ایران، هم در عراق و هم در امتداد مرز سوریه و عراق، نفوذ گستردهتر و مؤثرتری به دست آورد. این نفوذ ایران، ایالات متحده را وادار کرد تا در اهداف خود در خاورمیانه تجدیدنظر کند. آمریکاییها تصمیم گرفتند با حضور در عراق و سوریه، نوعی بازدارندگی را در مقابل ایران ایجاد کنند.
رقابت میان ایران و آمریکا برای تحقق اهداف استراتژیکشان در منطقه در دو جبهه انجام میشد؛ نخست، جبهه دیپلماتیک که شامل مانورهای دیپلماتیک از جمله تهدیدهای لفظی میشد و جبهه دیگر، فعالیت گروههای مورد حمایت ایران در عراق و سوریه و تلاش آنها برای ایجاد ناامنی برای نیروهای آمریکایی و وادار کردنشان به خروج از این دو کشور بود. اما طی چندین سال گذشته، در تمامی حملات گروههای شبهنظامی، تلاش بر این بود که از کشتن پرسنل نظامی آمریکایی اجتناب شود تا وضعیت میان دو کشور به نقطه بدون بازگشت میل نکند. اما همه چیز در زمستان سال 98 تغییر کرد. در آن سال ایالات متحده آمریکا در یک اقدام غیرمنتظره سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران را ترور کرد و ایران نیز با 12حمله موشکی مستقیم به پایگاه عینالاسد و پایگاه هوایی اربیل، 110 کشته و مجروح روی دست آمریکا گذاشت. این تحول موجب شد که واشنگتن در بهار و تابستان آن سال، تجهیزات و تسلیحات بیشتری وارد عراق کند و موقعیتش در اربیل، بغداد و چند نقطه دیگر در عراق را تحکیم کند. در عوض آمریکا تعداد پرسنل نظامی خود در عراق را به 2500 نفر کاهش و مأموریت عملیاتی آنها را از نقش رزمی به
نقش مشورتی تنزل داد. نیروهای آمریکایی تعداد پایگاههای نظامی را که در شمال شرق سوریه در اختیار داشتند، کاهش دادند و تعداد پرسنل نظامی آمریکا در سوریه هم به 900 نفر کاهش یافت. آمریکاییها در عوض تصمیم گرفتند کار را برونسپاری کنند و به نیروهای کُرد در سوریه اعتماد کردند. از این جهت است که آمریکا تا این اندازه نسبت به حملات ترکیه به مواضع کردهای سوریه حساس است. با این حال، نیروهای آمریکایی به حملات گاهبهگاه و البته متناسب به نیروهای مورد حمایت ایران در سوریه ادامه دادند.
ایالات متحده با علم به اینکه وضعیت در غزه میتواند وارد فازی از تشدید تنش شود و اگر اینگونه شود، قطعاً ایران را نیز درگیر خواهد کرد، حضور نظامی خود را افزایش داده است. آمریکا 2 هزار تفنگدار دریایی، دو ناو هواپیمابر و چندین کشتی جنگی را به منطقه فرستاده است. ایده واشنگتن این بود که پیامی بازدارنده برای ایران ارسال کند و حزبالله را از بازکردن جبههای دیگر در شمال علیه اسرائیل منصرف کند و چنانچه این هدف محقق نشد، آماده رویارویی احتمالی باشد.
ایران هنوز وارد درگیری نشده است، اما همانند اقدامات و تحرکات نظامی ایالاتمتحده، نشان داده که بیتفاوت نیز نخواهد بود. حوثیهای یمن که از سوی ایران حمایت میشوند سه موشک کروز بالستیک و پهپاد را در دریای سرخ شلیک کردهاند که همه توسط یک ناوشکن آمریکایی منهدم شدند. روز گذشته نیز حوثیها رسماً اعلام کردند تا زمانی که اسرائیل به عملیات نظامی خود در غزه پایان ندهد، آنها با موشکهایی که در اختیار دارند، اسرائیل را هدف قرار خواهند داد. در عراق نیز نیروهای آمریکایی مستقر در پایگاه هوایی عینالاسد، پایگاه هوایی الحریر، فرودگاه بینالمللی بغداد و جاهای دیگر، هدف حملات پهپادی و موشکی قرار گرفتند. در سوریه نیز نیروهای آمریکایی مستقر در پایگاه التنف بهطور مشابه هدف قرار گرفتهاند. همه این حملات تنها جراحات و آسیبهای جزئی به بار آورده است اما در عین حال پیام روشنی را برای واشنگتن ارسال کردهاند مبنی بر اینکه اگر ایالات متحده به دنبال تقویت حضور خود در منطقه باشد، ایران تمام تلاش خود را خواهد کرد تا حد امکان آمریکا را از این کار منصرف کند. در این نوع موقعیتها، تهدیدها و پاسخهایی که با دقت صورت میگیرند و عامل تناسب
در آنها به دقت تمام لحاظ شده است، لزوماً به رویارویی مستقیم ختم نخواهند شد اما چنین تهدیدهایی در صورت یک سوءتفاهم و یا یک اشتباه محاسباتی نظامی، میتوانند به فاجعه درگیری مستقیم ختم شوند و احتمال اشتباه محاسباتی به لحاظ تعدد بازیگر در این بحران نیز بهطور طبیعی بالاتر است.