جنگ اطلاعاتی
جنگجویان حماس صبح روز شنبه حمله بزرگی علیه اسرائیل صورت دادند. برای فهم اثرات این حمله باید چند پارامتر را در نظر گرفت؛ نخست اینکه، حماس یک گروه شبهنظامی است ک
جنگجویان حماس صبح روز شنبه حمله بزرگی علیه اسرائیل صورت دادند. برای فهم اثرات این حمله باید چند پارامتر را در نظر گرفت؛ نخست اینکه، حماس یک گروه شبهنظامی است که با گروه فتح تفاوتهایی دارد. فتح به مراتب سکولارتر از حماس است. علاوه بر این، حماس برخلاف فتح روابط نزدیکی با ایران دارد. اکثر کشورهای عربی که با ایران مشکل دارند از حماس حمایت نمیکنند. از سوی دیگر مذاکرات بین عربستان سعودی و اسرائیل برای عادیسازی روابط در جریان بوده است. مصر نیز روابط خوبی با حماس ندارد هرچند این حماس است که تسلط غزه را در دست دارد. در سال 2008، زمانی که حماس موشکهایی را از غزه به سمت اسرائیل شلیک کرد، جمهوریخواهان آمریکا ادعا کردند که کمکهای آمریکا درست قبل از حمله، به حماس داده شده است. ادعاهای مشابهی نیز اخیراً علیه دولت بایدن مطرح شده مبنی بر اینکه پولهای ایران که در چارچوب تبادل زندانی آزاد شده، به دست حماس رسیده است. هرچند دولت آمریکا این ادعا را به شدت رد کرده است. .
همه اینها که عنوان شد، بخش کوچکی از پیچیدگیهای خاورمیانه در عرصه سیاست و رویدادهای این هفته است. حمله حماس یک حمله ناگهانی و بدون برنامه نبوده است بلکه یک عملیات بسیار پیچیده بود که با دقت و با استفاده از حملات هوایی و موشکی، نفوذ از طریق دریا و حملات پیادهنظام در مقیاس بزرگ انجام شد.
شاید سوال این باشد که چرا این حمله الان اجرا شد؟ جدا از همه رنجها و زجرهایی که مردم فلسطین در طول سالیان متمادی و بهخصوص در حدود یک سال گذشته متحمل شدهاند که میتواند انگیزه حمله باشد، یکی از احتمالات مهم، روند رو به رشد و سریع عادیسازی روابط عربستان با اسرائیل بوده است. اگر این عادیسازی با همان سرعت پیش میرفت و عملیاتی میشد، فلسطینیها دیگر عملاً چیزی برای از دست دادن نداشتند. در واقع اینطور به نظر میرسد که حماس بهعنوان یک گروه شبهنظامی موجودیت خود را به واسطه تسریع در عادیسازی روابط ریاض و تلآویو در خطر دید. نتیجه این حمله هم قابل تصور بود؛ حماس حمله میکند، اسرائیل دهها برابر با شدت بیشتری پاسخ میدهد و تلفات انسانی موجبات شرمساری دولتهای عربی را که با اسرائیل صلح کردهاند فراهم میآورد.
حماس در این حمله ابتکار دیگری نیز به خرج داد. هدف این بود که این حمله برای جلوگیری از ضدحمله صورت بگیرد. در واقع تمرکز حماس در این حمله، به غیر محقق کردن اهداف اولیه، گرفتن اسیر بود. فرض بر این بود که اسرائیل پاسخی نخواهد داد چون از به خطر افتادن جان اسرا میترسد اما تا به اینجای کار شرایط بهگونهای دیگر تغییر کرده است.
قبل از پرداختن به نوع واکنش اسرائیل باید گفت که این حمله بزرگترین شکست اطلاعاتی اسرائیل در 50 سال گذشته را رقم زد. شاید بتوان گفت که این حمله برای شوکهکردن اسرائیل و وادار کردنش به اقدامات کاملاً برنامهریزینشده برای تقسیم نیرو و تضعیف تواناییاش در برابر حملات طراحی شده بود.
شکست اصلی اسرائیل در توانایی تحلیلگران اطلاعاتی بود. تحلیلگران برای نتیجهگرفتن باید تمام دادهها را دستهبندی کنند. در بسیاری از موارد، سازمانهای اطلاعاتی، تحلیلی که در اصل مبتنی بر واقعیت است را تدوین میکنند اما وقتی که واقعیتهای متناقض جدید به پارامترها افزوده میشود، در به روز کردن تحلیل تعلل میکنند. در نتیجه تحلیل اطلاعاتی فاقد اطلاعات درباره پیشبینی اوضاع خواهد بود. موضع رسمی اسرائیل این است که شکست اطلاعاتی را بررسی خواهد کرد اما بعید به نظر میرسد که گزارش جامعی در این خصوص منتشر شود. جزئیات شکست هرگز فاش نخواهد شد. بنابراین شاید بتوان گفت که این جنگ یک جنگ اطلاعاتی بوده است و این اطلاعات است که در نهایت به استقرار نیرو خواهد انجامید و اسرائیل تا به اینجای کار در چنین جنگی شکست خورده است.
و اما در پایان، بد نیست به نقش روسیه نیز بپردازیم. برخی معتقدند که روسیه برای منحرف کردن توجه آمریکا از اوکراین به این جنگ دامن زده است. این احتمال بسیار بعید است. روسیه با بسیاری از کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی روابط نزدیکی برقرار کرده است. علاوه بر این، شرطبندی بر این فرض که در صورت جنگ در فلسطین، توجه آمریکا از اوکراین کم میشود، قمار بسیار بزرگی است که احتمال شکست آن بسیار زیاد است.