| کد مطلب: ۲۵۱۷۳

روابط اقتصادی ایران و شوروی در دوران محمدرضاشاه پهلوی

از دشمنی تا همکاری

از دشمنی تا همکاری

رابطه با شوروی همراه با سابقه تاریخی رفتار سلطه‌جویانه و تجاوزگرانه روسیه تزاری در دوران پهلوی همراه با بیم و احتیاط بود اما در دهه چهل و پنجاه خورشیدی حکومت پهلوی دریافت که می‌تواند این خطر را به فرصتی برای خود تبدیل کند.

رابطه با شوروی همراه با سابقه تاریخی رفتار سلطه‌جویانه و تجاوزگرانه روسیه تزاری در دوران پهلوی همراه با بیم و احتیاط بود اما در دهه چهل و پنجاه خورشیدی حکومت پهلوی دریافت که می‌تواند این خطر را به فرصتی برای خود تبدیل کند. محمدرضاشاه که پس از کودتای ۲۸ مرداد بیش از گذشته به آمریکا وابسته شد و روابط نظامی و امنیتی با غرب را گسترش داد، در عین حال دریافت که غربی‌ها حاضر به انتقال تکنولوژی و توسعه صنعتی ایران نیستند و بر همین اساس از عامل شوروی برای امتیازگیری از کشورهای غربی بهره گرفت و روابط صنعتی و اقتصادی را با شوروی گسترش داد.

شوروی نیز پس از مرگ استالین سیاست حمایت از حزب توده را کنار گذاشت و بر منافع اقتصادی تکیه کرد. ایران با فروش گاز به شوروی توانست صنایع سنگین چون ذوب‌آهن و ساخت فولاد و کارخانه‌های تراکتورسازی را وارد کند که شرکت‌های غربی حاضر به انتقال تکنولوژی آن به ایران نبودند. رابطه دوسویه‌ای که ایران و شوروی در این دوران ایجاد کردند بر منفعت دوجانبه متکی بود و هر دو طرف با کنار گذاشتن اختلافات سیاسی به توسعه روابط در زمینه‌های دیگر پرداختند.

عضویت در پیمان بغداد و خشم مسکو

رابطه پرتنش ایران با شوروی در دهه بیست شمسی که با موضوع بحران آذربایجان و نفت شمال پیوند خورده بود، منجر به وابستگی بیشتر حکومت پهلوی به آمریکا و انگلیس شد. نفوذ حزب توده هم‌زمان با نهضت ملی شدن صنعت نفت گسترش یافت و بر نگرانی‌ها در مورد توطئه شوروی برای انقلابی کمونیستی در ایران افزود. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که منجر به تاسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) شد با همکاری آمریکا و برای پیشگیری از چنین اتفاقی بود که منجر به دستگیری گسترده اعضای سازمان افسران و سرکوب حزب توده شد.

مرگ استالین در سال ۱۳۳۱ روی داد و خروشچف جانشین او به دنبال اصلاحات و ترمیم روابط شوروی با همسایگان برآمد و در مقابل سرکوب حزب توده نیز واکنشی نشان نداد. با این حال نسبت به نزدیکی بیش از حد ایران به آمریکا و انگلیس به‌ویژه پس از پیوستن ایران به پیمان نظامی بغداد این حساسیت افزایش یافت.

بنا بر اسناد موجود در وزارت امور خارجه، ایران در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۳۴ در پاسخ به یادداشت ۱۴ آذر ۱۳۳۴ دولت اتحاد جماهیر شوروی مبنی بر اینکه الحاق ایران به پیمان نظامی بغداد برخلاف مبانی تحکیم صلح و امنیت است و در اجرای مقاصد سیاست دول استعماری مساعدت می‌کند و با روابط حُسن همجواری ایران و اتحاد جماهیر شوروی مغایرت دارد، اظهار داشت:«برخلاف نظر دولت شوروی پیمان بغداد کاملاً با مقاصد سازمان ملل متحد در حفظ صلح بین‌المللی و امنیت و توسعه دوستانه ملل منطبق بوده و به‌هیچ‌وجه با نظریه دولت شوروی که مقصود از آن را ایجاد بلوک نظامی تعبیر نموده‌اند موافقت ندارد و ثبت پیمان در دبیرخانه سازمان بهترین دلیل مؤید این نظر است.

دولت ایران به شهادت تاریخ گذشته طولانی خود همیشه به تعهدات بین‌المللی خویش وفادار بوده و آنها را صمیمانه محترم شمرده است. پیمان بغداد به‌هیچ‌وجه بر علیه دولت شوروی نبوده و فقط به منظور دفاع و جلوگیری از تجاوز منعقد گشته و مغایرتی با فصل ۳ عهدنامه تأمینیه و بی‌طرفی ایران-شوروی ندارد و نظیر همان پیمان‌هایی است که دولت شوروی با دول هم‌پیمان خود بسته است.

دولت ایران ائتلافی بر علیه دولت اتحاد جماهیر شوروی سراغ ندارد تا الحاق به آن نقض عهد شمرده شود. دولت ایران هرگز پیمان‌شکنی و نقض عهد ننموده و هیچ‌وقت درصدد تعرض و حمله به دولتی برنیامده است. دولت ایران در تحکیم مبانی مؤدت بین دو کشور کمال علاقه را داشته و در تشیید و تقویت آن از هیچ نوع بذل مجاهدتی فروگذار ننموده و نخواهد نمود.»

ایران برای رفع تیرگی روابط ایران و شوروی، عبدالحسین مسعود انصاری را به عنوان سفیر کبیر به مسکو اعزام کرد. خاندان انصاری که یکی از خاندان‌های دیپلمات دوران قاجار بودند تبحر فوق‌العاده‌ای در امور دیپلماتیک داشتند و عبدالحسین مسعود انصاری که ریاست اداره پیمان سه‌گانه را برعهده داشت که همچنین امور مربوط به پیمان اتحاد ایران با شوروی و بریتانیا در جریان اشغال ایران در جنگ جهانی دوم  را برعهده داشت، به همین واسطه با روس‌ها روابط خوبی برقرار کرد.

انصاری در ۲۹ آذر ۱۳۳۴ دیداری با وِیاچسْلاو مولوتف، وزیر امور خارجه شوروی داشت که مولوتف در این دیدار، انصاری را به سردی پذیرفت و سبب ورود ایران به پیمان بغداد را جویا شد و اینکه چرا دولت ایران به دوستی خود با اتحاد شوروی ارج ننهاده است. انصاری در پاسخ کوشید مقامات شوروی را متقاعد کند که پیمان بغداد فقط پیمانی دفاعی است و از الحاق ایران به آن پیمان، امنیت شوروی به خطر نمی‌افتد.

سفارت ایران در مسکو ۱۲ فروردین ۱۳۳۵ درباره نگرانی اتحاد جماهیر شوروی از بابت الحاق ایران به پیمان بغداد، برای وزارت امور خارجه شوروی نوشت: «دولت ایران بار دیگر مؤکداً اعلام می‌دارد که سیاست نکوهیده و زدوبندهای ناپسندیده نداشته که درصدد تبرئه سیاست خود برآید. دولت شاهنشاهی لازم می‌داند بار دیگر یادآور شود که پیمان بغداد با اتکاء دستور ماده ۵۱ منشور ملل متحد مسلماً به منظور دفاع به وجود آمده و هیچ نوع قصد تجاوز در آن نیست و در تحکیم مبانی صلح و امنیت در خاورمیانه و مآلاً در حفظ صلح جهانی عامل مؤثری می‌باشد.

دولت شاهنشاهی ایران هرگز به مقاصد دول استعماری مساعدت نکرده و نمی‌کند و همواره با استعمار به هر صورت و شکلی که درآمده و درآید مبارزه نموده و خواهد نمود و به همین لحاظ است که دولت شاهنشاهی یادداشت‌های دولت اتحاد جماهیر شوروی را درباره مشی سیاسی که بنا بر مصالح عالیه کشور اتخاذ نموده نوعی از مظاهر همان افکار می‌داند و چون دخالت بیّنی در امور ایران است نمی‌تواند بپذیرد. دولت شاهنشاهی همیشه به تعهدات خود پایبند و وفادار بوده و هست و هرگز برخلاف استقلال و حاکمیت خویش تعهدی ننموده و نخواهد نمود.

بنابراین الحاق به پیمان دفاعی بغداد که بر علیه هیچ کشوری نیست و فقط به منظور دفاع از هرگونه تجاوز است، حقی است طبیعی و منطبق با اصول منشور سازمان ملل متحد و برخلاف هیچ قرارداد و تعهدی محسوب نمی‌شود؛ به‌طوری‌که همواره تذکر داده شده است دولت شاهنشاهی به تحکیم و تشیید مبانی مؤدت بین دو کشور کمال علاقه را دارد.

دولت شاهنشاهی ایران لزوماً متذکر می‌شود که الحاق ایران به پیمان دفاعی بغداد به‌هیچ‌وجه من‌الوجوه خطری برای مرزهای اتحاد جماهیر شوروی ایجاد ننموده است و اطمینان می‌دهد که این الحاق امکاناتی برای استفاده از خاک ایران بر علیه خاک شوروی به وجود نیاورده و نخواهد آورد. دولت شاهنشاهی معتقد است که تعهدات ناشیه از این پیمان به‌هیچ‌وجه من‌الوجوه در تشیید مبانی مؤدت و توسعه روابط اقتصادی با دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی که کمال علاقه را به آن داریم نباید خللی وارد آورد.»

از زمان پیوستن ایران به پیمان سنتو در سال ۱۳۳۴ روابط ایران و شوروی رو به وخامت گذاشته بود و تبلیغات رادیو مسکو علیه ایران موجب نگرانی شخصی شاه شده بود. او از زمان وزارت علی‌اصغرخان حکمت در کابینه منوچهر اقبال به دنبال حل این مشکل بود. محمدرضاشاه ابتدا پیشنهاد شکایت از شوروی به شورای امنیت را مطرح کرد که با پاسخ جلال عبده، وزیر پیشنهادی منوچهر اقبال که سابقه حضور در سازمان ملل و شورای امنیت را داشت متوجه شد این امر سودی نخواهد داشت.

غلامعباس آرام نیز تحت نظارت خودِ شاه ماموریت حل مشکل روابط با شوروی را پیگیری کرد و در نهایت این مهم به یدالله عضدی رسید. حل تنش‌ها در روابط با شوروی یک روند چندساله را طی کرده بود و دوران وزارت عضدی نیز در این میانه قرار گرفته است. محمدرضاشاه سال ۱۳۳۵ در سفر به مسکو اطمینان داد که سِنتو یک پیمان دفاعی است و تهران هرگز در هیچ گروه و ائتلافی که ماهیت تهاجمی علیه شوروی داشته باشد، شرکت نمی‌کند و نخواهد کرد.  

اقتصاد مبنای دوستی مسکو و تهران

با این حال سیاست شوروی در دوره خروشچف که مبنی بر کاهش تنش بود منجر به دعوت از محمدرضاشاه پهلوی برای سفر به شوروی شد. دولت ایران نیز که با اکراه به پیمان بغداد پیوسته بود و از تحریک بیش از اندازه شوروی بیمناک بود، از این دعوت استقبال کرد و سفر شاه به مسکو میزان تنش و تیرگی روابط دو کشور را کاهش داد. بعد از این سفر، برای رفع اختلافات مرزی و تسویه مطالبات ایران، تفاهمنامه‌ای به امضاء رسید. بر اساس این تفاهمنامه، حدود مرزی دو کشور به طور دقیق تعیین شد. با ابتکار ایران، از آذر ۱۳۳۷ تا بهمن ۱۳۳۸ مذاکراتی برای معاهده دوستی و عدم تجاوز با اعتبار ۲۰ ساله بین دو کشور انجام شد.

دکتر اردلان، وزیر امور خارجه، در مصاحبه ۳ اردیبهشت ۱۳۳۶ درباره توسعه روابط با اتحاد جماهیر شوروی گفت: «پس از آنکه کلیه امور مربوط به علامتگذاری و تجدید علامتگذاری مرز دولتی بین ایران و شوروی در طول قریب به ۲۰۰۰ کیلومتر پایان یافت، لازم بود که اسناد نهایی راجع به آن به امضاء برسد. با آقای  کوزنیتسف در باب مسائل مختلف مربوط به روابط دو کشور مذاکراتی به عمل آمد.

در این مذاکرات طرفین متفق‌القول بودیم که پایان علامتگذاری مرز و امضای اسناد و پروتکل نهایی موجب می‌شود تا اختلافات و سوءتفاهمات مرزی که متجاوز از یک قرن پیش داشتیم برطرف گردد و به علاوه انجام این کار مسلماً در توسعه و تحکیم روابط حسنه فیمابین کمک مؤثر خواهد کرد. در باب موافقتنامه ترانزیت نیز صحبت کردیم.

البته می‌دانید که به موجب ماده ۱۰ قرارداد بازرگانی ۱۳۱۹ طرفین حق ترانزیت را برای یکدیگر شناخته‌اند، منتهی از لحاظ سنگینی تعرفه شوروی و قیود دیگری که در ماده مذکور ذکر شده بود به کار بردن آن مقرون‌به‌صرفه تجار نبود و از آن استفاده نمی‌کردند. اینک دولت شوروی این قیود را مرتفع و تسهیلات و تخفیفاتی نیز در تعرفه راه‌آهن پیشنهاد کرده است و هیأت مختلطی از طرفین در تهران مشغول مطالعه و مذاکره هستند و امیدوارم به زودی به نحو رضایت‌بخشی موافقت نهایی حاصل شود.

بنابراین امر ترانزیت از راه شوروی مسأله تازه‌ای نیست و در قرارداد ۱۳۱۹ پیش‌بینی شده بوده منتهی اکنون اصلاحاتی در آن به نفع ما می‌شود. در آخر باید بگویم دولت ایران از مسافرت آقای کوزنیتسف و هیأت نمایندگی شوروی به ایران بسیار خوشوقت است و امیدوارم همکاری صمیمانه و حُسن تفاهم و احترام متقابل موجود روزبه‌روز توسعه یابد و روابط حسنه فیمابین تشیید و تحکیم شود». 

تهران در این روند خواستار اصلاحیه در متن معاهده دوجانبه را داشت که ایران در صورت مشارکت در پیمان بغداد با تحریم‌هایی مواجه خواهد شد اما شوروی از امضا امتناع کرد. مذاکرات متوقف شد و ایران«دکترین آیزنهاور» را به مرحله اجرا درآورد. رئیس‌جمهوری وقت آمریکا در دکترین خود با اشاره به تهدید شوروی اعلام کرده بود که نیروهای آمریکایی برای «تامین و حفاظت از تمامیت ارضی و استقلال سیاسی کشورهای نیازمند به کمک در مقابل تجاوز نظامی کشورهای تحت کنترل کمونیسم بین‌الملل» آمادگی کامل دارد.

در این راستا، تهران و واشنگتن ۱۴ اسفند ۱۳۳۷ توافقنامه دوجانبه نظامی امضا کردند که نیروهای مسلح آمریکا این امکان را داشتند که از خاک ایران استفاده کنند. این مسئله به یکی از بزرگترین دوران تشدید تنش روابط ایران با همسایه شمالی منجر شد و امکان قطع کامل روابط را به مرز یک تار مو رساند. واکنش مسکو نسبت به پیمان ایران و آمریکا منفی بود.

نیکیتا خروشچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی که از سیاست تهران بسیار خشمگین شده بود، با اشاره به فصل ششم پیمان ۲۶ فوریه ۱۹۲۱ بین مسکو و تهران به شاه یادآور شد که «دولت شوروی حق دارد نیرو به خاک ایران اعزام کرده تا برای دفاع از خود اقدامات لازم را به عمل آورد.» 

وقوع انقلاب عراق و نفوذ شوروی در افغانستان همچنان که موجب بیم شده بود دولتمردان ایرانی را به بهبود مناسبات با شوروی رهنمون کرد. سفیر ایران در شوروی در نطق ضیافت به افتخار ورود هیأت پارلمانی ایران به اتحاد جماهیر شوروی گفت: «در این مدت نسبتاً قلیلی که از آغاز این دوره نوین دوستی و یگانگی می‌گذرد ما شاهد موفقیت‌های زیادی در این راه بوده‌ایم و برای نمونه می‌توان حل‌وفصل قضایای مرزی و انعقاد قرارداد ترانزیت را نام برد.

قدم‌های درخشانی که در روابط بین دو کشور ما برداشته شده و حسن‌نیتی که در تمام شئون روابط دوستی و همسایگی دو کشور دیده می‌شود مؤید آن است که در آینده روابط حُسن همجواری و دوستی دو کشور روز به روز مستحکم‌تر شده و کشور ایران می‌تواند از موفقیت‌های درخشانی که در تمام شئون نصیب کشور اتحاد جماهیر شوروی شده و فرهنگ و علوم درخشان این همسایه بزرگ استفاده نماید.

کشور ایران با شواهد گوناگون ثابت نموده است که همواره پشتیبان صلح و صفا بوده و خواستار آن است که در سایه دوستی و مؤدت با تمام کشورها به‌خصوص همسایگان خود خاصه همسایه بزرگ شمالی یعنی کشور اتحاد جماهیر شوروی برنامه‌های عمرانی که برای بهبود و ترقی وضع زندگانی مردم تهیه شده است اجرا نماید.

ملت ایران در این راه به موفقیت‌های زیادی نائل آمده و این دوستی و نزدیکی بین دو کشور که اکنون با کمال مسرت شاهد آن می‌باشیم یکی از مظاهر همین سیاست مدبرانه است و ما اطمینان داریم که با پیروی از این سیاست که به نفع هر دو کشور دوست و همسایه بوده و با مبادله هیأت‌های مختلف و رفت و آمدهای دوستانه روز به روز حُسن تفاهم و دوستی ما محکم‌تر خواهد شد».

دولت ایران در سال ۱۳۴۱ در اعلامیه‌ای به شوروی اطمینان داد که هیچ کشوری حق داشتن پایگاه موشکی در خاک ایران را نخواهد داشت و دولت اتحاد جماهیر شوروی در استقبال از این اعلامیه، در جریان قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به نفع شاه موضع گرفت. علت انعطاف شوروی نسبت به ایران به عقب‌نشینی اتحاد جماهیر شوروی در برابر آمریکا در پی واقعه خلیج خوک‌ها و برچیده شدن پایگاه‌های شوروی در کوبا، جنگ سرد آمریکا و شوروی جای خود را به مذاکرات دوستانه داد.

در دهه چهل روابط ایران و شوروی رو به گسترش نهاد، بلکه به سبب حمایت شوروی از اصلاحات اجتماعی شاه، روابط از چارچوب مبادلات بازرگانی درآمد و مرحله جدید از همکاری‌های اقتصادی، فنی و فرهنگی میان دو کشور آغاز شد. در ۵ مرداد ۱۳۴۲ ایران و شوروی، در تهران موافقتنامه همکاری اقتصادی امضاء کردند تا طبق این موافقتنامه اتحاد جماهیر شوروی به ایران برای ایجاد ایستگاه هیدروالکتریک روی رودخانه ارس کمک کند.

از این گذشته پانزده سیلو و کارخانه تکثیر ماهی و لایروبی مرداب بندر پهلوی در بحر خزر طبق این موافقتنامه صورت می‌گیرد. چهار ماه بعد قرارداد ترانزیت بسته شد. بنابراین قرارداد امتیازاتی برای حمل کالای ایران از قلمرو شوروی منظور شد. روابط ایران و شوروی پس از فرازونشیب‌های بسیار، سرانجام به نوعی همزیستی مسالمت‌آمیز انجامید؛ به‌طوری‌که دو کشور و به‌ویژه ایران، خواهان گسترش روابط در تمام زمینه‌ها بودند.

برای نمونه آدمیت سفیرکبیر ایران در باب مذاکرات عالیخانی وزیر اقتصاد با پاتولیچف وزیر تجارت خارجی اتحاد جماهیر شوروی، در نامه‌ای محرمانه برای هیراد رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی نوشت:«مهمترین مسأله‌ای که در مذاکرات آقای پاتولیچف با آقای عالیخانی، از طرف آقای عالیخانی به میان آورده شد و با اصرار و تأکید مورد تشریح قرار گرفت، این بود که چرا شوروی‌ها ترانزیت خود را از راه خرمشهر شروع نمی‌کنند.

آقای دکتر عالیخانی توضیح می‌دادند و تقاضا می‌کردند که شوروی تجارت خود را با ژاپن از راه ایران و خرمشهر انجام دهد و همینطور با هند و پاکستان و شرق دور. جناب آقای دکتر اصرار می‌فرمودند که ما دستور اکید داده‌ایم که برای حمل و انبارداری و بارگیری و باراندازی و خلاصه همه امور بندری تقدم مخصوص و استثنایی برای کالاهای ترانزیتی شوروی قائل شوند.»

گاز مبنای دوستی

محمدرضاشاه در سفر خرداد ۱۳۴۴ به مسکو، با مقامات شوروی درباره مسائل مختلف اقتصادی و همکاری سیاسی و صنعتی میان دو کشور به گفت‌وگو پرداخت. از نتایج مسافرت شاه به مسکو، انعقاد موافقتنامه‌های متعدد اقتصادی و بازرگانی و از همه مهمتر، موافقتنامه همکاری اقتصادی و فنی برای احداث کارخانه ذوب‌آهن اصفهان و تأسیس کارخانه ماشین‌سازی اراک در ۲۳ دی ۱۳۴۴ بود.

احمد میرفندرسکی، سفیرکبیر ایران در اتحاد جماهیر شوروی در این باره نوشته است: «هیأتی به ریاست جناب آقای دکتر عالیخانی وزیر اقتصاد و عضویت جناب آقای مهندس اصفیا مدیرعامل سازمان برنامه و سیزده نفر از کارشناسان وزارت اقتصاد و ذوب‌آهن و شرکت ملی نفت ایران سه‌شنبه ۷ دی ۱۳۴۴ به مسکو وارد گردیدند. مذاکرات هیأت اقتصادی ایران با هیأت نمایندگی شوروی به ریاست آقای اسکاچکف رئیس کمیته دولتی روابط اقتصادی خارجی شوروی، برای حصول توافق نهایی بر اساس موافقت‌های اصولی که درباره تشریک مساعی اقتصادی و فنی و ساختمان کارخانه ذوب‌آهن و واحدهای صنعتی دیگر در جریان تشریف‌فرمایی شاهنشاه به شوروی در تیرماه گذشته انجام گرفته بود، شروع گردید.

به موازات این امر، مذاکرات دیگری با هیأت نمایندگی شوروی به ریاست آقای پاتولیچف وزیر بازرگانی خارجی شوروی، برای مبادله گاز ایران در برابر ماشین‌آلات و تأسیسات و سایر کالاها به عمل آمد. اعضای هیأت اقتصادی ایران به چند گروه تقسیم [شدند] و با کارشناسان و نمایندگان سازمان‌های شوروی که در مسائل گاز، ذوب‌آهن و ماشین‌سازی مسئول بودند مرتباً جلسه داشته و جزئیات امور را بررسی می‌نمودند.

مذاکرات هیأت بیش از دو هفته به طول انجامید و بالاخره روز پنج‌شنبه ۲۳ دی ۱۳۴۴ ساعت ۱۱ و نیم صبح در کاخ باشگاه وزارت خارجه شوروی موافقتنامه‌های ذیل به امضاء رسید: الف) موافقتنامه بین ایران و اتحاد جماهیر شوروی درباره همکاری به منظور ایجاد تأسیسات صنعتی و تأسیسات دیگر در ایران و واگذاری اعتبار برای این مقاصد؛ 

ب) موافقتنامه درباره تحویل گاز طبیعی از ایران به شوروی و ماشین‌آلات از شوروی به ایران از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۶۳؛ پ) قرارداد کارخانه‌های ذوب‌آهن؛ ت) قرارداد کارخانه‌های ماشین‌سازی؛ ث) مقاوله‌نامه احداث شاه‌لوله گاز. پس از امضاء قراردادها آقای اسکاچکوف و جناب آقای دکتر عالیخانی بیاناتی مبنی بر ابراز خوشوقتی و مسرت از انعقاد موافقتنامه‌ها، اظهار اطمینان کردند که قراردادهایی که به امضا رسیده گام بزرگی در راه حسن‌تفاهم و توسعه روابط اقتصادی ایران و اتحاد جماهیر شوروی خواهد بود.»

یادداشت‌های مربوط به تصویب موافقتنامه درباره تحویل گاز طبیعی از ایران به اتحاد جماهیر شوروی و ماشین‌آلات و تجهیزات از اتحاد جماهیر شوروی به ایران از ۲۳ دی ۱۳۴۴ تا  ۸ تیر ۱۳۴۵ در تهران مبادله گردید. بنابراین موافقتنامه از تاریخ ۸ تیر ۱۳۴۵ دارای اعتبار قطعی می‌شود. در سندی دیگر، درباره اجرای طرح ذوب آهن کشور براساس موافقتنامه ۲۳ دی ۱۳۴۴ میان دولت ایران و دولت اتحاد جماهیر شوروی آمده است که مذاکرات با سازمان صادرات صنایع سنگین اتحاد جماهیر شوروی به عقد قرارداد ساختمان کارخانه ذوب‌آهن منجر شد.

پورشیرازی از مدیران شرکت ملی گاز ایران در رابطه با قرارداد گازی ایران و شوروی می‌گوید: «اتحاد جماهیر شوروی و ‌ایران؛ متعاقب ‌این توافق یا تفاهم، در دسامبر ۱۹۶۵ و ژانویه سال ۱۹۶۶ که مطابق با دی‌ماه ۱۳۴۴ است یک هیاتی از طرف‌ایران تحت‌نظر وزیر اقتصاد وقت آقای علینقی عالیخانی، با مشارکت صفی اصفیاء رئیس سازمان برنامه، دکتر محمد یگانه، و مهندس فرخ نجم‌آبادی که قبلاً ذکرش شد و هوشنگ فرخان که آن موقع در شرکت ملی نفت بود و سه کارشناس نفتی رفتند به شوروی برای مذاکرات. در موافقتنامه‌ای که در آنجا ‌امضاء شد آن قسمتی که مربوط به شاه‌لوله اول گاز است این بود که ده میلیارد مترمکعب گاز برای مدت ۱۵‌سال از ‌ایران صادر بشود.

چون معامله تهاتری بود، در مقابل آن روس‌ها قبول کردند که کارخانه ذوب‌آهن و کارخانه ماشین‌سازی اراک و مقداری از اجناس شاه‌لوله اول گاز، از جمله کمپرسورها را بدهند و در ساختمان طرح شرکت بکنند و اجناس دیگری از ‌ایران وارد بکنند. ‌این چارچوب کار بود. به این ترتیب مبانی طرح شاه‌لوله اول گاز پی‌ریزی شد و قرار شد که گازهایی که در جنوب سوزانده می‌شدند جمع‌آوری بشوند، از ناحیه آغاجاری و مارون و اهواز و خط لوله‌ای به قطر ۴۲‌اینچ تا تهران و ۴۰‌اینچ از تهران تا آستارا، به طول ۱۱۰۰ کیلومتر و انشعاباتی هم برای گازرسانی به شهرها در نظر گرفته شد، به ترتیب از جنوب شروع کنیم، برای شیراز، اصفهان، قم، کاشان و تهران و بعداً شهر صنعتی البرز به آن اضافه شد.

‌این انشعاباتی بود که در چارچوب طرح شاه‌لوله گاز ساخته شد. البته گاز تا موقعی که من در شرکت ملی گاز بودم به شهرهای دیگری هم داده شد و الان شاید در حدود دویست الی دویست و پنجاه شهر و روستای مملکت از گاز استفاده می‌کنند، شهرهای بزرگ و کوچک. طرح دو هدف داشت: مصرف داخلی و صادرات. از جمع ظرفیت طرح که ۱۶میلیارد مترمکعب در سال بود، ۶‌میلیارد برای مصارف داخلی تخصیص داده شده بود و ده میلیارد برای صادرات. صد‌درصد صادرات به شوروی بود و معامله هم تهاتری بود.»

قرارداد گازی ایران با شوروی به این شکل کمک بزرگی به توسعه صنعتی ایران نمود و صنایع سنگین ایران که غربی‌ها حاضر به انتقال آن به ایران نبودند با کمک شوروی ایجاد شد. این وضعیت آغازگر بهبود روابط دوجانبه شد و در سال‌های ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۵ بین اتحاد جماهیر شوروی و ایران مجموعه‌ای از توافق‌ها مانند اقتصادی، فناوری، نظامی- فنی، علمی، همکاری‌های فرهنگی و آموزش‌های صنعتی- فنی اجرا شد.

خط ‌لوله در سال ۱۳۴۳ میان ایران و شوروی مورد توافق قرار گرفت و در سال ۱۳۴۸ در آستارا توسط محمدرضاپهلوی و نیکلای پادگورنی، رئیس هیئت‌رئیسه شوروی افتتاح شد. میان سال‌های ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۷، گاز طبیعی جمهوری‌های قفقاز جنوبی شوروی توسط این خط ‌لوله تأمین شد. در ازای آن شوروی متعهد شد که ذوب‌آهن اصفهان را احداث نماید و فناوری ماشین‌سازی صنایع سنگین را به ایران منتقل نماید که خود به تأسیس ماشین‌سازی اراک منجر شد.

این پروژه مهمترین قرارداد اقتصادی میان ایران و شوروی در زمان پهلوی بود و زمینه انتقال تجهیزات شوروی به ایران را فراهم کرد. شاه به دلایل سیاسی دستور داد قیمت کارشناسی‌شده که طرفین مذاکرات درباره آن به توافق رسیده بودند لغو و قیمت‌ گاز برای شوروی کاهش یابد. این طرح را می‌توان به لحاظ تاریخی و تکنولوژیک، پایه و اساس صنعت گاز ایران تلقی کرد. ایران با این پروژه صادرات سالانه ۱۰ میلیارد مترمکعب گاز به شوروی را از اوایل دهه ۵۰ خورشیدی به مدت ۷ سال آغاز کرد. 

با آغاز انقلاب، نه‌تنها این صادرات متوقف شد، بلکه برنامه ایران با اتحادیه جماهیر شوروی برای انتقال گاز به اروپا نیز متوقف شد. آن زمان قرار بود گاز ایران به مدت ۲۰ سال از خاک اتحادیه جماهیر شوروی به اروپا منتقل شود.  پس از انقلاب اسلامی، تأمین گاز توسط ایران متوقف شد. صادق قطب‌زاده وزیر امور خارجه وقت ۱۳ خرداد ۱۳۵۹ در رابطه با آن گفت: «قرارداد گاز ما با شوروی یکی از استعماری‌ترین قراردادهایی بود که بر روی کره‌ی زمین وجود داشت.

شوروی گاز ما را ۲۷ سنت می‌خرید و در کشورهای اروپایی تا ۵/۵ دلار می‌فروخت و بعد لطف کردند و آن را به ۶۳ سنت افزایش دادند و وقتی که با مخالفت شدید ما روبه‌رو شدند و ما پیشنهاد ۳/۶۰ دلار کردیم آن‌ها با ۲/۱۰ دلار موافقت کردند. بنابراین این‌گونه قراردادها توسط همه‌ی کشورها به ما تحمیل شده بود.»

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی