| کد مطلب: ۲۳۵۰۷
موضع چین در مقابل جنگ خاورمیانه

موضع چین در مقابل جنگ خاورمیانه

تحولات خاورمیانه چین را که با فاصله، قدرتمند‌ترین کشور در میان چهار کشور چین، ایران، کره‌شمالی و روسیه است و در غرب از آن‌ها به عنوان «محور آشوب» یا «چهارگانه هرج و مرج» یاد می‌شود، نگران کرده‌است.

تحولات خاورمیانه چین را که با فاصله، قدرتمند‌ترین کشور در میان چهار کشور چین، ایران، کره‌شمالی و روسیه است و در غرب از آن‌ها به عنوان «محور آشوب» یا «چهارگانه هرج و مرج» یاد می‌شود، نگران کرده‌است.

این چهار کشور مخالف نظم جهانی به رهبری آمریکا هستند و آمادگی بر هم زدن آن را دارند. تعاملات امنیتی این کشور‌ها با یکدیگر اغلب در سایه قرار دارد. اما چین به‌رغم قدرت‌نمایی خودش در اطراف تایوان، علاقه و اشتهای چندانی نسبت به درگیری و تنش ندارد. روابط چین با ایران نشان‌دهنده این وضعیت دشوار است. رهبران پکن همسویی فراوانی با جهان‌بینی مقام‌های ایرانی دارند. سال گذشته ایران توانست به عضویت کامل سازمان همکاری شانگهای درآید که یک کلوب امنیتی-اقتصادی اوراسیایی تحت سلطه چین و روسیه است.

در ماه ژانویه نیز ایران به عضویت گروه بریکس پذیرفته شد که گروه دیگری است که چین و روسیه تلاش می‌کنند از طریق آن اردوگاه بدبینان نسبت به نظم جهانی با محوریت غرب را تقویت کنند. براساس برآوردها، ۱۰ تا ۱۵ درصد واردات نفت چین از طریق ایران تامین می‌شود. این یعنی بخش اعظم صادرات نفت ایران به چین می‌رود. چین به‌عنوان بزرگترین خریدار نفت خارجی جهان نگران تاثیرات احتمالی جنگ گسترده در خاورمیانه بر عرضه و قیمت انرژی است. ایران نفت خود را ارزان می‌فروشد.

حمله اسرائیل به تاسیسات نفتی ایران می‌تواند چین را وادار کند که وابستگی خود به دیگر تامین‌کنندگان گران‌تر نظیر عربستان را افزایش دهد اما محموله‌های نفتی عربستان نیز ممکن است در تنگه هرمز یا دریای سیاه بر اثر شلیک موشک‌های ایران یا گروه حوثی‌های یمن گرفتار شوند. یک جنگ گسترده در خاورمیانه می‌تواند منافع تجاری چین را در منطقه تهدید نماید.

چین به تقویت تصویری از خود در میان کشور‌های جنوب جهانی علاقه‌مند است که آن را به عنوان یک وزنه توازن‌بخش در برابر آمریکا مطرح می‌سازد اما درحالی‌که خاورمیانه در معرض ورود به یک جنگ گسترده قرار دارد که ایران، به عنوان یکی از دوستان برجسته چین در مرکز آن قرار خواهد داشت، ضعف و ناتوانی دیپلماتیک چین در منطقه در معرض خطر آشکار شدن قرار خواهد گرفت.

پکن در سال‌های اخیر تلاش کرده عکس این موضوع را به نمایش بگذارد. در مارس سال گذشته این کشور واسطه از سرگیری روابط بین ایران و عربستان شد. در ماه جولای نیز، گروه‌های رقیب فلسطینی یعنی فتح و حماس در پکن یک موافقتنامه همکاری را برای تشکیل یک دولت جدید فلسطینی پس از پایان جنگ غزه اعلام کردند اما این اقدامات هیچ تاثیری بر توقف خشونت‌ها در منطقه نداشته است. اسرائیل «اعلامیه پکن» را رد کرده و گفته خواهان نقش‌آفرینی حماس در سرزمین‌های فلسطینی نیست.

وابستگی ایران به چین به عنوان خریدار نفتش ظاهراً اهرم کافی را برای فشار بر تهران در اختیار پکن قرار می‌دهد. اما ظاهراً چین منفعت بیشتری از گرفتار شدن آمریکا در خاورمیانه می‌برد تا تلاش برای کمک به کنترل ایران. احتمالاً از نظر چینی‌ها، آمریکایی که درگیر جنگ‌های مختلف در اوکراین و خاورمیانه باشد، اشتهای چندانی برای تقابل با پکن بر سر تایوان یا دریای چین جنوبی نخواهد داشت.

این بدان معنا نیست که چین علاقه‌مند به تشدید تنش‌های منطقه است. در گزارشی که در ماه جاری میلادی توسط بنیاد کارنگی مستقر در واشنگتن منتشر شده، روابط امنیتی بین چین و ایران «بسیار محدود» توصیف شده بود. به علاوه با وجود اینکه توافق ۲۵ ساله ایران و چین امکان سرمایه‌گذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری چینی‌ها را در ایران فراهم می‌کرد، پکن تمایلی برای سرمایه‌گذاری گسترده در ایران از خود نشان نداده است.

چین تمام دوستان خود را برای گرفتن آرام و قرار از آمریکا مفید می‌داند. اما در عین حال با آن‌ها با احتیاط برخورد می‌کند و در مقایسه با سایر اعضای گروه چهار کشور، اشتهای کمتری نسبت به ریسک‌پذیری از خود نشان می‌دهد. در خاورمیانه، پکن به دنبال گرفتار شدن در یک نزاع پیچیده نیست. اگر واقعاً جنگی بین ایران و اسرائیل در بگیرد، رهبران پکن احتمالاً عقب نشسته و صرفاً نظاره‌گر خواهند بود. آن‌ها صرفاً آرزو خواهند کرد که منافع چین در این زد و خورد آسیبی نبیند.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار