| کد مطلب: ۲۰۶۳۵

محمدصالح صدقیان تحلیل‏گر مسائل عراق:

سودانی محبوبیت زیادی در افکار عمومی به دست آورده‏‌است

سودانی محبوبیت زیادی در افکار عمومی به دست آورده‏‌است

محمدصالح صدقیان تحلیل‏گر مسائل عراق معتقد است که سودانی توانسته‌است محبوبیت خود را در افکار عمومی به شدت افزایش دهد و اگر از برخی جنجال‌های سیاسی جاری در عراق، از جمله پرونده شنود از سیاستمداران برجسته سالم بیرون بیاید، ممکن است که بعد از برگزاری انتخابات پارلمانی پاییز آینده بتواند بار دیگر به‌عنوان نخست‌وزیر عراق برگزیده شود.

نزدیک به دو سال از آغاز به کار محمد شیاع سودانی، نخست‌وزیر عراق می‌گذرد. در این مدت سودانی توانسته‌است ثبات و آرامش نسبی در عراق برقرار کند و تنش‌های داخلی و خارجی این کشور را نسبت به گذشته کاهش دهد. با محمدصالح صدقیان، تحلیل‌گر مسائل عراق در خصوص عوامل توفیق سودانی در مدیریت بحران‌ها در عراق گفت‌وگو کردیم.

صدقیان معتقد است که سودانی توانسته‌است محبوبیت خود را در افکار عمومی به شدت افزایش دهد و اگر از برخی جنجال‌های سیاسی جاری در عراق، از جمله پرونده شنود از سیاستمداران برجسته سالم بیرون بیاید، ممکن است که بعد از برگزاری انتخابات پارلمانی پاییز آینده بتواند بار دیگر به‌عنوان نخست‌وزیر عراق برگزیده شود. در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «هم‌میهن» را با محمدصالح صدقیان، تحلیل‌گر مسائل عراق مطالعه می‌کنید.

*‌با توجه به اینکه دو سال پیش در زمان انتخاب محمد شیاع سودانی به نخست‌وزیری، اجماع کاملی میان جناح‌های سیاسی عراق وجود نداشت و صدارت او محصول دوره‌ای طولانی از تنش و دعوا بین گروه‌های سیاسی عراقی بود، فکر می‌کنید چرا در طول دو سال گذشته سودانی توانسته‌است کارنامه‌ای موفق‌تر از اسلاف خود در مقام نخست‌وزیری عراق پس از فروپاشی حکومت صدام حسین داشته‌باشد؟

نخستین عامل توفیق محمد شیاع سودانی این بود که او نامزد اختصاصی اطار تنسیقی [چارچوب هماهنگی احزاب شیعه عراق] بود. تمامی گروه‌های سیاسی شیعی منهای جریان صدر، در این چارچوب قرار دارند. از نوری مالکی، عمار حکیم، حیدر عبادی و هادی عامری گرفته تا دیگر گروه‌های کوچک‌تر شیعه در این اطار تنسیقی عضو هستند. در نتیجه می‌توان گفت که به لحاظ جریان‌شناسی سیاسی، سودانی از یک پشتوانه قوی سیاسی و امنیتی برخوردار بود.

عامل دوم به موضع مقتدی‌صدر به‌عنوان یک سیاستمدار با نفوذ و اثرگذار در سیاست داخلی عراق باز می‌گردد. مقتدی صدر از سال ۱۴۰۱ تصمیم گرفت که کاملاً از سیاست کناره‌گیری کند و تاکنون بر این وعده خود پایدار مانده‌است. اما کناره‌گیری مقتدی صدر باعث نشده‌است که نظر او در وضعیت جاری عراق بی‌تاثیر باشد، به هر تقدیر او جمع کثیری از هواداران وفادار به خود دارد و در انتخابات پارلمانی پیشین هم تا پیش از استعفای نمایندگان وابسته به او، بزرگ‌ترین فراکسیون پارلمان را در اختیار خود داشت.

مقتدی صدر تا حدی نظر مثبتی به محمد شیاع سودانی دارد. سودانی یک ویژگی منحصربه‌فرد در میان سیاستمداران بلندپایه عراقی دارد که باعث می‌شود مقتدی صدر نسبت به نخست‌وزیران پیشین، علاقه بیشتری نسبت به او داشته‌باشد. صدر احساس می‌کند که سودانی از درون عراق آمده‌است، درحالی‌که نخست‌وزیران پیشین، چه نوری مالکی، چه حیدر عبادی، چه عادل عبدالمهدی و حتی مصطفی کاظمی، در دوران حاکمیت صدام خارج از عراق زندگی می‌کردند. مقتدی صدر نسبت به افرادی که در دوران صدام حسین در خارج از خاک عراق فعالیت سیاسی انجام می‌دادند، حساس است.

محمد شیاع سودانی در تمام دوران زندگی سیاسی‌اش در خاک عراق زندگی کرده‌است و پیش از فروپاشی حکومت صدام حسین هم کارمند وزارت کشاورزی عراق بود. به همین دلیل مقتدی صدر به‌عنوان یک سیاستمدار اثرگذار و دارای نفوذ، چندان معارض صدارت سودانی نیست.

ویژگی دیگر سودانی این است که چندین دهه سابقه کار در دولت عراق دارد و در چندین کابینه از زمان نخست‌وزیری نوری مالکی، در مقام وزیر خدمت کرده‌بود. سودانی به خوبی با زیر و بم دیوان‌سالاری عراق آشنایی دارد، با گروه‌های مختلف سیاسی همکاری کرده‌است و زبان گفت‌وگو و مذاکره با جناح‌های مختلف را بلد است و سابقه درازمدت اجرایی دارد. این سه عامل، یعنی حمایت سیاسی و امنیتی گروه‌های شیعی، عدم تعارض مقتدی صدر و سابقه اجرایی قوی باعث شده‌است که سودانی بتواند در دو سال گذشته کارنامه نسبتاً موفقی از خود به جا بگذارد.

*‌یکی از ویژگی‌های دوران نخست‌وزیری سودانی، بهبود روابط بغداد با کشورهای عربی منطقه بود. برای مثال هرچند همکاری‌های سه‌جانبه عراق، اردن و مصر در دوران مصطفی کاظمی بنا نهاده شد، اما در دوران سودانی شاهد رشد و توسعه روابط تجاری عراق با کشورهایی مانند اردن و مصر و بهبود روابط عراق با کشورهای خلیج‌فارس هستیم. محمد شیاع سودانی چگونه توانست روابط عراق را با کشورهای عربی منطقه بهبود و توسعه دهد؟

تصور من این است که این کشورهای عربی منطقه هستند که الان نیازمند عراق شده‌اند. زمانی که مصطفی کاظمی نشست‌های سه‌جانبه با اردن و مصر برگزار می‌کرد، اهداف متفاوتی را دنبال می‌کرد و برنامه دیگری در ذهن داشت. سودانی اما مسیر متفاوتی را در پیش گرفته‌است.

همین ماه گذشته بود که سودانی به مصر و تونس سفر کرد. مصر، اردن و تونس و دیگر کشورهای عربی هر یک به دلیلی به عراق نیاز دارند. زمان صدام حسین در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ نزدیک به دو میلیون مصری در خاک عراق کار می‌کردند و درآمد‌شان را به کشورشان ارسال می‌کردند. الان هم بازار عراق برای مصر اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. عراق در دوره بازسازی قرار دارد و تقریباً واردکننده همه محصولات مورد نیاز از خارج است.

تونس و مصر می‌توانند از صادرات به بازار عراق بهره‌مند شوند و در عین حال اردن به شدت نیازمند واردات انرژی است و عراق با تخفیف‌های ویژه نفت ارزان‌قیمت به اردن صادر می‌کند. در عین حال بخش‌هایی از غرب عراق با اتصال شبکه برق عراق و اردن از برق وارداتی از اردن استفاده می‌کنند. به نظر من کشورهای دیگر عربی در حال حاضر منفعت بیشتری از رابطه با عراق می‌برند تا عراق از رابطه با این کشورها؛ اردن انرژی ارزان‌قیمت دریافت می‌کند و مصر و تونس هم بازار خوبی برای صادرات کالاهای خود پیدا کرده‌اند.

از زمان دولت مصطفی کاظمی، ایالات متحده آمریکا فشار وارد می‌کرد تا کشورهای حاشیه خلیج‌فارس وارد فرآیند بازسازی عراق شوند و به‌عنوان جایگزینی برای نفوذ ایران در عراق جایگاه تهران را پر کنند. عراق در حال حاضر روزانه نزدیک به ۴ میلیون بشکه نفت خام صادر می‌کند و بار درآمد حاصل از آن نیازهای متعددی را از خارج از کشور تامین می‌کند. عراق تقریباً واردکننده همه محصولات خوراکی، کشاورزی و صنعتی است.

آمریکا فشار زیادی روی کشورهای خلیج‌فارس آورد که جای ایران را در عراق بگیرند تا عراق به کشورهای عربی وابسته‌تر شود و در جبهه مقابل ایران قرار بگیرد. به‌‌رغم این فشارها، به اعتقاد من به دلایل مذهبی و دینی، کشورهای جنوب خلیج‌فارس چندان تمایل ندارند که روابط خود را با عراق توسعه دهند. با این حال در سال‌های اخیر روابط عراق و کشورهای عربی به تدریج بسیار بهتر شده‌است.

در داخل عراق هم می‌توان نتایج این تحول را مشاهده کرد و چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ امنیتی می‌توان نتیجه بهبود روابط بغداد را با کشورهای عربی مشاهده کرد.

*‌به نظر می‌رسد که تهران هم چندان از تحول در روابط خارجی عراق ناراضی نیست. در گذشته گاهی شاهد بودیم که وقتی عراق بیشتر به سمت کشورهای عربی یا آمریکا تمایل پیدا می‌کرد، تهران تاحدودی نگران می‌شد. اما به نظر می‌رسد در دوره اخیر ایران از توازن ایجادشده در سیاست خارجی عراق ناخرسند نیست. به نظر شما چرا ایرانی‌ها از این وضعیت استقبال می‌کنند؟

من معتقدم که ایران هیچ‌وقت از احیای روابط بغداد با کشورهای عربی ناراضی نبود. من به یاد دارم که در دوران نخست‌وزیری نوری مالکی و حیدر عبادی، زمانی که این رهبران عراق به تهران سفر کردند و با رهبر ایران دیدار کردند، رهبری اصرار داشتند که عراق باید روابط خود را با جهان عرب بهبود دهد تا جایگاه عراق در جهان عرب احیا شود. ایران پافشاری می‌کرد که عراق روابطش را با کشورهای عربی بهبود دهد.

الان هم وضعیت فرق نکرده‌است. با بهبود روابط عراق با کشورهای عربی وضعیت امنیتی عراق خیلی بهتر شد و مشخص شد که کشورهای عربی هم در بحران‌های امنیتی عراق بی‌تاثیر نبودند. این بهبود روابط هم به وضع سیاسی و هم به وضع امنیتی عراق کمک کرده‌است.

*‌یک سال به انتخابات پارلمانی عراق باقی مانده‌است. اگر جناح‌های سیاسی عراق به مشکل برنخورند و پارلمان کنونی منحل نشود، قاعدتاً باید پاییز ۱۴۰۴ انتخابات بعدی عراق برگزار شود. فکر می‌کنید آیا سودانی می‌تواند دوره خود را کامل کند یا مانند دو نخست‌وزیر پیشین زودتر از موعد مجبور به کناره‌گیری می‌شود؟ آیا بختی برای تکرار نخست‌وزیری سودانی در دوره بعدی پارلمان عراق تصور می‌کنید؟

الان پایگاه اجتماعی و جایگاه سودانی در افکار عمومی، به‌ویژه در بغداد، بسیار مناسب است. کارهای زیادی در دوره سودانی انجام شده‌است و کارهای عمرانی، راه و ابنیه، حمل و نقل و مسائل انضباط مالی و بانکی با استقبال عمومی مواجه شده‌است. پایگاه سودانی نسبت به دو سال پیش که به قدرت رسید بسیار قوی‌تر شده‌است. محبوبیت سودانی در این مدت به شدت افزایش یافته‌است و خیلی از عراقی‌ها تصور می‌کنند که بعد از برگزاری انتخابات سال آینده این احتمال وجود دارد که سودانی بار دیگر به نخست‌وزیری برگزیده شود.

سودانی حزبی را هم تاسیس کرده‌است به اسم حزب‌الفراتین که تا حدی بتواند از محبوبیت خودش برای ایجاد یک پایگاه سیاسی قدرتمند در انتخابات آینده استفاده کند. البته رقبای سودانی هم فعالیت دارند و قطعاً این رقابت‌ها در سال پیش رو تشدید خواهد شد.

در روزهای گذشته اما یک جنجال تازه در عراق ایجاد شده‌است که برخی محافل رسانه‌ای آن را به دفتر نخست‌وزیری و اطرافیان محمد شیاع سودانی نسبت داده‌اند. گزارش شده‌است که تلفن‌ها و دفاتر ۲۰ تا ۲۵ نفر از سیاستمداران برجسته عراقی از نوری مالکی و هادی عامری گرفته تا رئیس دستگاه قضا شنود می‌شد و چند نفر از اعضای دفتر نخست‌وزیر متهم این اقدام غیرقانونی هستند.

پرونده این شنود غیرقانونی اکنون در دستگاه قضایی در حال بررسی است. این موضوع الان سرخط خبرهای عراق است. به هر حال برخی از سیاستمدارانی که قربانی این شنود بوده‌اند از جمله آقای مالکی، خواستار رسیدگی شفاف به این پرونده شده‌اند.

اگر محمد شیاع سودانی به سلامتی بتواند از این جنجال پرونده شنود بیرون بیاید، می‌توان با قاطعیت گفت که دولت او تا سال آینده دوام خواهد آورد و بیشترین شانس را در میان رقبای سیاسی‌اش برای تکرار دوره ریاست‌جمهوری‌خواهد داشت.

*‌در دو سالی که سودانی نخست‌وزیر عراق بود، تنش‌ها میان ایران و آمریکا نه‌تنها از قبل کمتر نشده‌بود بلکه بیشتر هم شده‌بود. اما مانند گذشته عراق به کانون تنش و منازعه میان ایران و آمریکا بدل نشد. فکر می‌کنید دلیل این امر به مدیریت سیاسی در بغداد بر می‌گردد یا تفاهم و سیاست‌های ایران و آمریکا؟

واقعیت این است که سیاست دولت آمریکا تغییر کرده‌است. اگر افرادی مانند مایک پمپئو، وزیر خارجه پیشین و جان بولتون، مشاور پیشین امنیت ملی رئیس‌جمهور روی کار بودند، درگیری‌ها میان ایران و آمریکا در عراق به مانند گذشته ادامه پیدا می‌کرد. اما زمانی که سودانی به نخست‌وزیری انتخاب شد، جو بایدن رئیس‌جمهور آمریکا شده‌بود و تا پیش از آغاز جنگ غزه اساساً خاورمیانه در استراتژی آمریکا اولویت نبود و آمریکا هم در عراق حساسیتی نشان نمی‌داد.

دولت بایدن چندان حساسیتی نداشت که ایران در عراق فعالیت‌هایی انجام بدهد یا ندهد. ماهیت سیاست خارجی بایدن در وضعیت عراق مؤثر بود. سیاست ایران هم در سه سال گذشته به گونه‌ای بود که اصطکاک کمتری با دولت بایدن داشته‌باشد. در واقع تغییر و تحول خاصی درون دولت عراق رخ نداده‌بود، بلکه اصل مطلب در واشنگتن و تهران اتفاق افتاده‌بود.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی