برجام به مذاکره مجدد نیاز دارد
کوروش احمدی، دیپلمات سابق ایران گفت:«وزیر امور خارجه گفته برجام به آن شکل فعلی که وجود دارد قابل احیا نیست.»
این سخن ایشان قابل درک است و من هم البته به دلایلی متفاوت فکر میکنم که ممکن است چنین باشد؛ هرچند قطعی نیست که چنین است. ایشان دو دلیل را برای قابل احیا نبودن برجام ذکر کردند: یکی اینکه شرایط بینالمللی تغییر کرده و در این رابطه به جنگ اوکراین و بحران غزه اشاره کردند؛ و دیگر اینکه «در خود برجام هم بعضی از تاریخهایی که وجود داشته، گذشته است.»
در ارتباط با دلیل نخست ایشان، حداقل برای من روشن نیست که بحران اوکراین و جنگ غزه چه ارتباطی به برجام دارد. کما اینکه در اوج مذاکرات برجام، روسیه به شبهجزیره کریمه حمله و آن را ضمیمه کرد، اما تکانی در ارکان مذاکرات برجام رخ نداد. البته مرحوم امیرعبداللهیان هم در ۸ اسفند 1402 در مصاحبه با المیادین گفته بود: «توافق حاصل شده بود، اما با حمله روسیه به اوکراین شرایط تغییر کرد.» جنگ غزه نیز در قالب بحران ۸۰ ساله اسرائیل و فلسطین منطق خودش را دارد و ممکن است سالهای بیشتری به طول انجامد.
اما حمایت ایران از حقوق حقه فلسطین مانع توافق برجام ۹۴ نشد. قاعدتاً کشورها امور حیاتی خود را به مسائل دیگران گره نمیزنند و در دیپلماسی هم قرار نیست همه مشکلات با هم حل شوند. در مورد دلیل دوم ایشان، اینکه در برجام تاریخهایی وجود داشته که گذشته است، حتماً درست است. دو سرفصل عمده یعنی ۱۸ اکتبر ۲۰۲۰ و ۱۸ اکتبر ۲۰۲۳ به سود ما سپری شده و دو تحریم سازمان مللی یعنی تحریم تسلیحاتی و موشکی علیه ایران برداشته شده است.
تاریخ دیگری هم در پیش است که ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ است که اتفاقاً این تاریخ ایجاب میکند که برجام را احیا کنیم، چراکه در غیر این صورت حتماً «مکانیسم ماشه» فعال و قطعنامههای سازمان ملل علیه ایران احیا خواهند شد. عمده موضوعات برجام دو چیز بودند و همچنان هستند: یکی برنامه هستهای ایران و دیگری تحرمهای آمریکا و اروپا در ارتباط با این برنامه و نیز تحریمهای سازمان ملل. البته من هم به دو دلیل متفاوت موافقم که ممکن است برجام دیگر قابل احیا نباشد: یکی اینکه در ایران پیشرفت زیادی در حوزه غنیسازی و تجهیزات مربوطه در ۶ سال گذشته حاصل شده که ممکن است مقامات نخواهند یا نتوانند دوباره به محدودیتهای برجامی برگردند و دوم اینکه آمریکا ممکن است آن به اصطلاح زمان گریز هستهای یکساله را نتواند به دست بیاورد و لذا بیمیل به برجام باشد.
رفع این موانع البته مستلزم باز کردن برجام و مذاکره مجدد در مورد بخشهایی از آن است، که اگرچه دشوار است، اما فکر میکنم از هر راهحل دیگری عملیتر و کمدردسرتر خواهد بود؛ لذا اگر نظر بر این است که یک موافقتنامه تکموضوعی که منحصراً بر برنامه هستهای و تحریمهای هستهای متمرکز باشد، کار شود، همچنان تمرکز روی احیای برجام بهصرفه است. البته سود ما در این است. اما ممکن است اروپا و آمریکا دیگر حاضر به احیای برجام نباشند و از موضع جدید خوشحال هم شده باشند. چون به دلایلی از جمله سررسید انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ در مهر 1404 و عادی شدن برنامه هستهای ایران و خارج شدن آن از دستور کار شورای امنیت، احیای برجام بیش از آنکه به سود آنها باشد، به سود ما است. البته برای اینکه سایر تحریمها باقی نمانند و محل اجرای برجام مثل دفعه قبل نباشند، فکر میکنم راهحل ایدهآل نیل به توافقی جامع با آمریکا درمورد همه مسائل فیمابین است که البته بعید است در حال حاضر نظام ما اصلاً آمادگی آن را داشته باشد.