تغییر سیاست هستهای پس از درگذشت رئیسی؟
درگذشت ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری ایران این سوال را در برخی محافل ایجاد کرده است که آیا سال ۲۰۲۴ سالی است که ایران در نهایت تصمیم میگیرد که نمیتواند فرصت را از دست بدهد و در میانه رقابتهای امنیتی، به سمت ساخت سلاح هستهای حرکت کند؟
کارشناسان اغلب میگویند که ایران بهرغم برخورداری از منابع لازم، هرگز تصمیمی برای ساخت سلاح هستهای نگرفته است. اما آیا درگذشت آقای رئیسی فرصتی را برای برخی جریانات در کشور ایجاد کرده که نسبت به ساخت سلاح هستهای ممکن است حساسیت کمتری داشته باشند. حتی در اتفاقی که برای رئیسی رخ داد نشانههایی وجود داشت که نشان میداد ممکن است موضع ایران در حال تغییر باشد. زدوخوردهای اخیر با اسرائیل، که از زرادخانه هستهای برخوردار است، باعث تغییر لحن ایران شد.
کمال خرازی، مشاور رهبری ایران در تاریخ 9 مه گفت: «ما تصمیمی برای ساخت بمب هستهای نداریم، اما اگر موجودیت ایران تهدید شود، چارهای جز تغییر دکترین نظامی ما وجود نخواهد داشت.»
در ماه آوریل، یک قانونگذار ارشد ایرانی و یک فرمانده نظامی سابق هشدار داده بود که ایران میتواند در «نصف روز یا مثلاً یک هفته» اورانیوم را تا آستانه خلوص 90 درصدی مورد نیاز برای یک بمب غنیسازی کند. وی گفت که ایران «به تهدیدها در همان سطح پاسخ خواهد داد» و به این معناست که حملات اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران باعث بازنگری در موضع هستهای ایران میشود.
رابطه ایران با فناوری هستهای همیشه مبهم بوده است. چه در دوران رژیم محمدرضا پهلوی طرفدار غرب در دهههای 1960 و 1970 و چه در دوران جمهوری اسلامی که از سال 1979 قدرت را در دست داشته، ایران همواره بهگونهای رفتار کرده که قدرتهای خارجی مجبور شدهاند در مورد اهداف هستهایاش دست به حدس و گمان بزنند اما هرگز تصمیمی برای عبور کامل از آستانه گریز هستهای نگرفته است.
چندین دلیل مهم برای این امر وجود دارد، از ملاحظات مذهبی در مورد اخلاقی بودن ساخت سلاحهای هستهای تا عضویت ایران در معاهده جهانی منع گسترش سلاحهای هستهای. اما بزرگترین دلیل ایران، دلیل استراتژیک بوده است. از نظر تاریخی، رهبران ایران بارها به این نتیجه رسیدهاند که از «بازی براساس قوانین» نظم بینالمللی منع گسترش سلاحهای هستهای بیشتر از رقابت برای دستیابی به بمب، سود میبرند.
ایران برای ساخت سلاح، ابتدا باید از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای خارج شود. این اقدام ایران فوراً اهدافش را به جهان نشان میدهد و میتواند مداخله نظامی آمریکا را تحریک کند. در عین حال، دولت انقلابی تمایلی به تسلیم شدن در برابر خواستههای غرب و برچیدن برنامه هستهایاش بهطور کلی نداشته است، زیرا این امر نوعی نمایش ضعف است.
مقامات ایران بدون شک از سرنوشت معمرالقذافی در لیبی آگاه هستند که در سال 2003 موافقت کرد برنامه هستهای کشورش را رها کند و هشت سال بعد پس از مداخله نظامی ائتلاف به رهبری ناتو سرنگون شد. زمانی که مناقشه هستهای ایران و آمریکا برای اولین بار در اوایل دهه 2000 آغاز شد، ایران تنها 164 سانتریفیوژ قدیمی داشت و اشتهای کمی برای برنامه تسلیحاتی داشت. اما اصرار غیرواقعی دولت بوش مبنی بر موافقت ایران با «غنیسازی صفر»، برنامه هستهای ایران را حیثیتی کرد.
در طول سالهایی که دولت اوباما صرف مذاکره با ایران کرد، ایران به غنیسازی اورانیوم و افزودن به ذخایر خود ادامه داد، تا حدی که توانست از این توانایی به عنوان اهرمی در مذاکرات استفاده کند و البته، خروج دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از توافق هستهای در سال 2018 و کمپین فشار حداکثری متعاقب آن، ایران را بر ادامه مسیر مصممتر کرد.
از لحاظ تاریخی، ایران احساس کرده است که راهبرد پوشش هستهای بهترین دفاع در برابر تهاجم و تهاجم خارجی است و تهران ممکن است تحت شرایطی به این نتیجه برسد که حرکت به سمت ساخت بمب صرفاً باعث خصومت بیشتر، از سوی ایالات متحده شود.
اما واشنگتن که بهطور فزایندهای حواسش پرتشده، ممکن است در موقعیتی نباشد که در برابر حرکت ناگهانی و سریع ایران برای ساخت بمب واکنش قاطع نشان دهد، بهخصوص اگر ایران زمان این اقدام را عاقلانه انتخاب کند.