اسرائیل نمیتواند صرفاً به توان خودش تکیه کند
در جنگ ۱۹۹۱ خلیجفارس، نخستوزیر وقت اسرائیل، اسحاق شامیر، ارزش همکاری و خویشتنداری را درک کرد. دولت جورج بوش پدر، رئیسجمهور وقت آمریکا یک ائتلاف گسترده برای مقابله با عراق تحت رهبری صدام حسین ایجاد کردهبود.
عراق ۴۰ موشک اسکاد علیه اهداف غیرنظامی اسرائیل شلیک کرد که باعث کشتهشدن دو شهروند غیرنظامی و مجروح شدن صدها نفر دیگر شد. هدف صدام حسین کشیدن پای اسرائیل به جنگ خلیجفارس بود تا در ائتلاف ۴۲ کشوری علیه خودش شکاف ایجاد کند. آمریکا از اسرائیل خواست تا واکنش نشان ندهد.
دولت بوش سامانههای دفاع موشکی پاتریوت را با این تصور که باعث ثبات خواهند شد به اسرائیل منتقل کرد. هرچند سامانههای پاتریوت توفیق چندانی در رهگیری موشکهای اسکاد ساخت شوروی نداشتند، اما شامیر را قانع کردند که در چارچوب جنگ تحت رهبری آمریکا اقدام کند.
ائتلاف علیه عراق بهسادگی صدام را شکست داد. نتانیاهو در آن دوران معاون نخستوزیر بود و تصور عمومی این است که از اسحاق شامیر حرفشنوی داشت. امروز قطعاً وضعیت پدافند هوایی اسرائیل بهتر از آن زمان است. اما آیا این کافی است؟ فقط کافی است یک موشک هستهای از پدافند هوایی اسرائیل بگذرد تا نتایج غیرقابل تصوری برجا بگذارد.
تکیه بیش از اندازه بر دفاع موشکی این پیام را در خود دارد که سیاستگذاران اسرائیلی به این نتیجه رسیدهاند که بازدارندگی هستهای دیگر بهعنوان ضامن امنیت قابل اتکا نیست. همین حالا هم این واقعیت علنی شدهاست.
ظرفیت هستهای بالقوه اسرائیل جلوی ایران را برای واکنش به حمله ماه آوریل نگرفت. سال ۱۹۹۱ هم اسرائیل هشدار دادهبود که در صورت حمله عراق، انتقام بسیار وسیعی خواهد گرفت، اما این تهدید هم جلوی صدام را نگرفت.
اسرائیل از سالهای نخست موجودیتش باور داشت که حق اخلاقی دارد تا در برابر هر تهدیدی به صورت یکجانبه واکنش نشان دهد. این سیاست را با عنوان دکترین بگین میشناسند.
مناخیم بگین، نخستوزیر پیشین اسرائیل کسی بود که سال ۱۹۸۱ دستور حمله به راکتور هستهای اوسیراک عراق را صادر کرد. سال ۲۰۰۷ هم ایهود اولمرت، نخستوزیر وقت اسرائیل دستور حمله به تاسیسات هستهای الکبار سوریه را صادر کرد. اما تردیدهای زیادی وجود دارد که دکترین بگین و ترجیح دادن اقدام یکجانبه همچنان مؤثر باشد.
تاسیسات هستهای ایران بسیار پراکنده هستند و زیر زمین پنهان شدهاند که باعث میشود نابودی آنها توسط حمله پیشدستانه غیرمحتمل باشد. لارنس فریدمن، استراتژیست بریتانیایی سال ۲۰۰۳ در مقالهای نوشت: «تمایل به اقدام پیشدستانه نتیجه مفروض گرفتن جهانی است که مشکلات آن را میتوان با حملات بیپروا، فوری و قاطع حل کرد. در جهان امروز نمونههایی از اجرای موفق چنین فرضیهای بسیار نادر است.»
درسهای حمله ایران برای تندروهای کابینه و جنگطلبان نظامی اسرائیل ناخوشایند است. آنها باور دارند که اسرائیل میتواند برای دفاع روی پای خودش بایستد، اما توفیق در رهگیری موشکهای ایران بدون مداخله ایالات متحده و دیگر متحدان از جمله شرکا و همسایگان عرب اسرائیل ممکن نبود.
ایالات متحده نقش حیاتی در تامین مالی و طراحی سامانههای دفاع موشکی اسرائیل داشت و اسرائیل را به سامانه هشدار موشکی جهانی آمریکا متصل کردهاست. اتکا به آمریکا برای مقابله با حمله ایران، باعث شد تا اسرائیل برای واکنش به ایران محدود شود و همچنین ضرورت و اهمیت داشتن متحدان، بهویژه متحدانی در خاورمیانه برایش روشنتر شود.
اگر ایران به یک کشور اتمی تبدیل شود، مهمتر میشود. آمریکا هنوز قاطعانه دنبال این است که یک سامانه دفاعی مشترک منطقهای مشابه سامانه دفاع ضدموشکی ناتو در اروپا، برای خاورمیانه ایجاد کند. اقدام یکجانبه اسرائیل علیه ایران میتواند باعث از بین رفتن زمینههای همکاری اسرائیل و اعراب شود.
افکار عمومی اسرائیل هم تمایل کمی برای اقدام یکجانبه علیه ایران دارند. نظرسنجی دانشگاه عبری اسرائیل نشان میدهد که ۷۴ درصد از اسرائیلیها مخالف انتقام علیه ایران هستند که باعث آسیب دیدن روابط اسرائیل با متحدانش شود.
حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و حمله ایران در ۱۴ آوریل به وضوح نشان داد که اسرائیل دیگر نمیتواند برای فائق آمدن بر دشمنانش صرفاً به خود تکیه کند.