دیپلماسی را نادیده نگیریم
وظیفه ذاتی دیپلماسی حرکت روی مسیر کاهش تنش و جلوگیری از تنش است. وقتی که تنش و درگیری وجود ندارد، دستگاه دیپلماسی باید در مسیری حرکت کند که جلوی جنگ و درگیری را بگیرد و از طریق گفتوگو مسائل را حل و فصل کند. وقتی مشکل، تنش و درگیری پیش میآید، دستگاه دیپلماسی باید از فرصتها استفاده کند و تنش را کاهش دهد. رسیدن به این هدف مستلزم این است که دستگاه دیپلماسی بهگونهای در طراحی و برنامهریزی عمل کند که در همه صحنههای تصمیمگیری قدرتهای جهانی و قدرتهای منطقهای حضور داشتهباشد.
یکی از اشکالهایی که سیاست خارجی ما دارد این است که تحت تاثیر نهادهای بیرونی قرار گرفتهاست و در انجام وظایف ذاتی خودش دچار مشکل شدهاست. گاهی مشاهده میکنیم که به وزارت امور خارجه و دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی حمله میشود که چرا اقدام مشخصی را انجام ندادهاست یا جلوی مشکلاتی را که پدید آمدهاست، نگرفتهاند.
در عین حال که برخی از این انتقادها به دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی وارد است، اما واقعیت این است که ساختار حکومتی، وجود برخی ملاحظات، نقش نهادهای قدرت سخت در مسائل منطقه و گریز از مرکز قدرت سخت باعث شدهاست که اساساً نقش وزارت امور خارجه در جریان برخی پروندهها نادیده گرفتهشود.
در خیلی از فعالیتهایی که جریان دارد، وزارت خارجه گهگاه بیاطلاع است، یا دیر مطلع میشود. در سالهای اخیر ما شاهد بودیم که خیلی اتفاقها رخ دادهاست که وزارت خارجه کشور باید قبل از همه مطلع میشد و برای آن برنامهریزی میکرد، اما متاسفانه نقش وزارت امور خارجه کاملاً نادیده گرفتهشدهاست.
اکثر وزرای امور خارجه کشورمان هم در سالهای گذشته از چنین رفتارهایی گلایهمند بودند و کارشناسان و تحلیلگران سیاست خارجی هم این مسئله را بهعنوان یک معضل و چالش برای نحوه اداره پروندههای خارجی در کشور میدانند.
اگر امروز بخواهیم منطقی به مسائل نگاه کنیم، باید در ساختار تصمیمسازی سیاست خارجی توجه بیشتری شود و تحولی در نحوه تصمیمسازی و سیاستگذاری در سیاست خارجی کشور رخ دهد.
اشکالاتی که متاسفانه وجود دارد و مصداقهای بسیاری از آنها وجود دارد، باید برطرف شود و وظایف ذاتی وزارت امور خارجه به این نهاد بازگردد. نکته دیگر این است که در حوزه سیاست خارجی باید روابط کشور در سطح منطقهای و بهویژه در سطح بینالمللی اصلاح شود.
روابط ما در دنیا در شرایط کنونی، روابط متعادلی نیست، یعنی با تعدادی از کشورها انقدر روابطمان غیرمنطقی جلوه میکند که افکار عمومی نسبت به این روابط حساس شدهاند.
گاهی این احساس پدید میآید که گویی اجباری وجود دارد که اینچنین وزنه برخی کشورها در سیاست خارجی کشور سنگین شود یا اینکه نفوذ از طرف قدرتهای بدخواه باعث شدهاست که مسیر سیاست خارجی کشور از تعادل خارج شود.
متاسفانه در اتفاقهای یکی دو سال گذشته، شاهد این بودیم که وزارت امور خارجه و دستگاه دیپلماسی روزبهروز بیشتر از تصمیمگیریها و سیاستگذاریها کنار گذاشتهشدهاست.
برای مثال در پاکستان که هفته گذشته رئیسجمهور اسلامی ایران به این کشور سفر کرد، بدون اینکه تصمیم اجماعی وجود داشتهباشد و نظر دستگاه دیپلماسی گرفتهشدهباشد، عملیاتی علیه خاک این کشور انجام شد.
این عملیات هر دلیل موجهی هم که داشت، مشخص بود که بدون کسب نظر تخصصی وزارت خارجه انجام شد و دستگاه دیپلماسی را بدون برنامهریزی در عمل انجامشده قرار داد.
نقش دیپلماسی آنطور که باید و شاید در سالهای اخیر به رسمیت شناخته نشدهاست. من وزارت امور خارجه را مقصر این نقص نمیدانم، بلکه معتقدم وزارت امور خارجه و کارشناسان و دیپلماتهای خبره این نهاد همواره این آمادگی را داشتهاند که نقش ذاتی و مؤثر خود را اجرا کند، اما متاسفانه نهادهای دیگری که دستاندرکار هستند، هنوز اهمیت و ضرورت ایفای نقش وزارت امور خارجه را در تصمیمگیری و سیاستگذاری درک نکردهاند و به همین دلیل از ظرفیت این دستگاه غافل شدهاند.