| کد مطلب: ۱۱۳۱۵

تهران و واشنگتن در وضعیت خویشتن‌‏داری

azadi_jahanbakhsh جهانبخش ایزدی

جهانبخش ایزدی

استاد روابط بین‌الملل

طی روزهای گذشته با انتشار گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در خصوص سه برابر شدن میزان تولید اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصد ایران بعد از چند ماه کاهش سطح تولید اورانیوم با غنای بالا، تحلیل‌هایی در مورد سرنوشت تفاهمی که بهار امسال برای کاهش تنش میان ایران و آمریکا به دست آمده‌بود، منتشر شده‌است. البته تهران این گزارش‌ها را تایید نکرد و رئیس سازمان انرژی اتمی گفت: «ما همان غنای ۶۰ درصد را تولید می‌کردیم، نه کاری را تغییر دادیم و نه ظرفیت جدیدی ایجاد کردیم.» ایران تاکید کرده‌است، غنی‌سازی ۶۰ درصدی را از قبل انجام می‌داد و هنوز انجام می‌دهد، اما این را که شدت آن را بیشتر کرده‌باشد، تکذیب کرد. براساس قاعده، ما هم مجبور هستیم براساس همین موضع رسمی شرایط را تحلیل کنیم؛ مادامی که پذیرش نباشد، تحلیل‌ها در خلأ و فضای گمانه‌زنی خواهد بود.

نکته دیگر این است که براساس برداشت غربی‌ها، ایران از رخدادهای بین‌المللی یا منطقه‌ای به‌عنوان یک فرصت برای پیشبرد برنامه هسته‌ای خودش استفاده می‌کند. در شرایط کنونی آمریکا و متحدانش به ایران اتهام می‌زنند که زیر سایه بحران غزه، بر شدت برنامه هسته‌ای خود افزوده‌است. طرف‌های غربی ایران را از دو جنبه متهم می‌کنند. از یک‌ سو آنها مدعی هستند که بخشی از اقدام‌های ایران تقابلی است، از جمله اینکه با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همکاری نمی‌کند، مقابل نصب دوربین‌ها و ابزارهای نظارتی مانع‌تراشی می‌کند، مخفی‌کاری انجام می‌دهد، پاسخگوی سوال‌های آژانس در خصوص تاسیسات ادعایی در مریوان و تور قوزآباد نیست و با بازرسان آژانس همکاری نمی‌کند. از سوی دیگر از دیدگاه آنها بخشی دیگر از اقدام‌های ایران ایجابی است، از جمله افزایش سطح غنی‌سازی به ۶۰ درصد، افزایش ذخایر اورانیوم غنی‌شده و به ادعای آنها تخطی مستمر و بیش از حد از مفاد برجام. به اعتقاد طرف‌های غربی، ایران از بحران‌های جاری در منطقه برای پیشبرد این اقدام‌های تقابلی و ایجابی برای پیشبرد برنامه هسته‌ای خود بهره‌برداری می‌کند.

مسئله دیگری که وجود دارد به «تفاهم نانوشته غیررسمی» میان ایران و آمریکا برمی‌گردد. در روابط بین‌المللی و مناسبات واحدهای سیاسی، کشورها به قراردادهایی که رسماً منعقد می‌کنند و متن مکتوب آن را امضا می‌کنند و مفاد آن براساس عرف حقوقی و معاهدات بین‌المللی واضح، مسجل و مسلم است، بسیاری مواقع تقید چندانی ندارند؛ چه برسد به توافقی که نانوشته است و هیچ حد و مرز معینی هم برای آن مشخص نشده‌است. برای مثال اگر همان توافق مشهور برجام را که سال ۱۳۹۴ میان ایران و ۶ قدرت جهانی امضا شد، در نظر بگیریم، می‌بینیم که ایالات متحده آمریکا از برجام خارج شد و به تبع آن، به تعهداتی که در آن داشت، عمل نکرد. در واکنش به این اقدام آمریکا، جمهوری اسلامی ایران و ۵ کشور دیگری که همچنان به برجام پایبند هستند و از آن خارج نشده‌اند، به همین توافق نوشته‌شده نیز عمل نمی‌کنند. حالا اگر بخواهیم بررسی کنیم که آیا ادعای افزایش تولید اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصد در ایران، عبور از تفاهم نانوشته محسوب می‌شود یا نه، باید بدانیم که اساساً مفاد این تفاهم چه بوده‌است. تاکنون مفاد این تفاهم آشکار و علنی نشده‌است و به خاطر ماهیت نانوشته آن، اساساً هیچ تعهد و شرطی مکتوب نشده‌است که بخواهیم در مورد زیر پا گذاشتن آن نظر بدهیم.

آمریکایی‌ها و متحدان غربی‌شان در موضوع هسته‌ای، از همان ابزارهای مشهور به چماق و هویج استفاده می‌کنند. به‌عنوان مثال مشوق‌هایی برای تهران در قالب صادرات آزاد نفت خام و یا نادیده گرفتن نقض یا دور زدن برخی از تحریم‌ها توسط ایران در نظر می‌گیرند و در برابر سختگیری در اجرای تحریم‌ها، تشدید تحریم‌ها و اضافه کردن نام افراد و نهادهای جدید در فهرست تحریم‌ها به عنوان ابزار فشار استفاده می‌شود. در فاز دیپلماسی یا به گفته آمریکایی‌ها بازدارندگی معمولاً ترکیبی از این مشوق‌ها و فشارها وجود دارد. از جمله ابزارهای فشار دیگر طرف‌های غربی بر ایران صدور قطعنامه در شورای حکام آژانس است که از این ابزار به عنوان چماق استفاده می‌کنند و گهگاه از اکتفا به یک بیانیه یا تذکر و توصیه رسانه‌ای بسنده می‌کنند. مادامی که تنش‌ها به سطح غیرقابل کنترل برسد، مناسبات در همین چارچوب فشار و مشوق پیش می‌رود. به باور من هنوز در حوزه هسته‌ای، فضا و ظرفیت دیپلماسی و ابزارهای بازدارنده از منظر دستگاه سیاست خارجی آمریکا وجود دارد و نیازی به افزایش تنش‌ها در حوزه نظامی وجود ندارد.

وقتی این شرایط را در کنار بحران جاری در غزه قرار می‌دهیم، می‌بینیم که احتیاط طرفین بیشتر می‌شود. آمریکا در فضای فعلی دنبال افزایش تنش‌ها در منطقه نیست. آمریکا از یک طرف می‌خواهد بحران غزه را مدیریت کند و می‌خواهد مسائل منطقه‌ای را تحت کنترل داشته‌باشد، از طرف دیگر مسئله تمرکز بر چین و بحران اوکراین نیز تمرکز آمریکا را معطوف به خود کرده‌است. آمریکا تمایلی ندارد خودش را در جبهه‌های متعدد درگیر کند. اگر رخداد غیرمنتظره و غیرمترقبه‌ای، مانند حمله به منافع ذاتی آمریکا در منطقه رخ ندهد، ما همچنان شاهد استمرار وضعیت خویشتن‌داری خواهیم بود.

براساس منطق، اگر به شرایط نگاه کنیم، کشورها بعد از یک مرحله پردازش آرمان‌گرایی و رویابافی در روابط با جهان خارج، معمولاً به واقعیت‌ها تن می‌دهند. در میان نظریه‌های روابط بین‌الملل هنوز هم هیچ نظریه‌ای به استعداد و قوت واقع‌گرایی (Realism) در روابط بین‌الملل نداریم. وقتی مشکلات برای یک واحد سیاسی یا یک نظام سیاسی بیشتر می‌شود، علی‌القاعده اگر نگوییم تغییر اساسی در تعامل خودشان با بازیگران مؤثر بین‌المللی یا حتی نهادهای نظام بین‌الملل ایجاد می‌کنند، اما سعی می‌کنند رویکرد خودشان را تعدیل کنند. از این زاویه امکان اینکه نوعی تعامل هدفمند و بابرنامه و مدیریت‌شده در فضای مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا و مجموعه غرب صورت بگیرد، همچنان محتمل به نظر می‌رسد.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار