سرای فراز؛ دریچهای رو به آینده
گزارش میدانی هممیهن از مرکز نگهداری پسربچههای در معرض آسیبهای اجتماعی
گزارش میدانی هممیهن از مرکز نگهداری پسربچههای در معرض آسیبهای اجتماعی
در کوچه پس کوچههای جنوب تهران، جایی که رنگ و بوی سالهای دور تهران در آن زنده است، روبهروی ورزشگاه قدیمی محله نازیآباد که هنوز نام و لوگوی باشگاه استقلال روی سکوهای آن ورزشگاه پیر به چشم میخورد، مرکزی محصور در پارک قدیمی منطقه وجود دارد که تبدیل به خانه امن پسربچههای ۷ تا ۱۸ ساله شده است. به سرای نور و فراز خوش آمدید؛ مرکزی که میزبان کودکان و نوجوانانی است که در معرض آسیبهای اجتماعی قرار گرفتهاند.
وارد مرکز میشویم و پسربچههایی با نهایت احترام و ادب به استقبالمان میآیند. شاید درکش برای هر یک از ما سخت باشد که این بچههای مودب و مهربان همان کودکانی هستند که به دلیل بیسرپرست یا بدسرپرست بودن انواع آسیبهای اجتماعی را تجربه کردهاند.
بچهها ما را به اتاق علی بدخشان، مدیر جوان سرا راهنمایی میکنند. پس از اینکه یکی از بچهها ما را به نوشیدن چای دعوت میکند، با مدیر مجموعه همکلام میشویم. علی از ۷ سال قبل و ماجرای تشکیل این مرکز به دست جمعیت طلوع بینشانها میگوید: «اینجا اولین و تنها مرکز نگهداری شبانهروزی پسرهای ۷ تا ۱۸ سالهای است که در معرض آسیبهای اجتماعی بودهاند. این مرکز در سال ۹۵ از زمانی آغاز به فعالیت کرده که دو کودک به نامهای احد و صمد در آتشسوزی مرکز بازیافت زباله سوختند و از دنیا رفتند. آن زمان مادر احد و صمد در مرکز مادر و کودک ما بود، اما چون سن بچهها بالای ۷ سال بود، نمیتوانستند در مرکز زنان حضور داشته باشند و همراه با پدرشان در مرکز بازیافت زباله کارتنخواب بودند. پس از این تصمیم گرفته شد که مرکزی ویژه کودکان تاسیس شود و به این ترتیب سرای نور و فراز یکی از ۱۲ مرکز جمعیت طلوع بینشانها شد. ما تلاش میکنیم که بچههای این مرکز در سطح خانواده متوسط رو به بالا نگهداری شوند. مدتی است بچهها در دو طبقه مجزا حضور دارند؛ بچههای۱۳ تا ۱۸ سال در طبقه پایین که سرای نور نام دارد زندگی میکنند و بچههای ۷ تا ۱۳ سال در طبقه بالا با نام سرای فراز ساکن هستند که بهتازگی تجهیز شده است.»
هزینههای سرای نور و فراز
به گفته علی بدخشان این مرکز سالانه حداقل ۳ میلیارد تومان هزینه دارد که شامل هزینههای جاری، حقوق کارکنان و هزینههای بچهها میشود.
مدیر مجموعه درباره کمکها میگوید: «اداره مرکز هزینههای زیادی دارد و در این مسیر کمکهای مردمی خیلی تاثیرگذار است. جمعیت طلوع بینشانها روشهای مختلفی برای جذب منابع مالی دارد که یکی از آنها کاری است که اسنپ انجام داده و بخشی از هزینه تجهیز و راهاندازی سرای فراز توسط همین کمکها تامین شده است. اسنپ پروژهای را تعریف کرد و به عنوان واسط، مردم توانستند از امتیازاتی که در اسنپ جمع کردهاند، به مرکز کمک کنند و این شرکت در ازای این امتیازات، وجهی را به موسسه پرداخت کرد.»
همانطور که علی بدخشان توضیح داد اسنپ برای کمک به این مرکز از طریق طرحهای نیکوکاری در اسنپکلاب پیشقدم شد تا کمکهای مردم را به سرای فراز برساند. کاربران اسنپ در این طرح ۲۴۹هزار و ۳۵۸ مرتبه امتیازهای خود را به این طرح اختصاص دادند و اسنپ در ازای این امتیازات در مجموع مبلغ ۹۹۷ میلیون و ۴۳۲ هزار تومان برای تجهیز و راهاندازی سرای فراز پرداخت کرده است.
مددکارهایی که با بچهها زندگی میکنند
پس از دیدار و گپوگفت با مدیر مجموعه، به سراغ مددکارهایی میرویم که هر روز صبح تا شب کنار این بچهها هستند. اکرم آذرین رخ، یکی از این مددکارها که روانشناس است، درباره معرفی بچهها اینگونه توضیح میدهد: «روزهای ابتدایی که مرکز راه افتاده بود، چندان شناخته شده نبود و ورود بچهها تنها از طریق سهشنبههای مهرورزی طلوع بود، اما بعدها که مرکز شناخته شد تماسهایی گرفته میشد و میگفتند که چنین بچهای وجود دارد. اخیرا هم اورژانس اجتماعی وارد شده و بچهها را به مرکز میآورد.»
برای اینکه بیشتر درباره سهشنبههای مهرورزی و فعالیتهای مرکز طلوع بدانید باید بگوییم که هر هفته سهشنبه شب، یاوران «جمعیت طلوع بینشانها» حدود ۱۶۰۰ تا ۳۰۰۰ پرس غذا را در میان کارتنخوابها توزیع میکنند. این برنامه هفتگی راه را برای ایجاد ارتباط با این افراد و جذب آنها برای شروع فرایند ترک اعتیاد در مراکز این موسسه فراهم میکند. در این بین اگر کودک بیسرپناه توسط نیروها شناسایی شود به مراکز ویژه کودکان ارجاع داده میشود.
این مددکار در بخش دیگری از حرفهایش درباره ورود بچهها به مرکز توضیح میدهد و میگوید: «بچهها با مجموعهای از آسیبها وارد این مجموعه میشوند، هر آسیبی که یک موردش هم میتواند برای نوجوان مشکلساز شود چه برسد به اینکه کودکی مجموعهای از این مشکلات را داشته باشند. بچههای این مرکز در سن ۷ تا ۱۸ سال یعنی سن حساس آموزش و بلوغ هستند. اکثر بچهها تصوری از خانواده سالم و امنیت ندارند، روزهای اول نمیخواهند از شرایطی که داشتند جدا شوند و بهمرور با روند عادی آشنا میشوند.»
در بخش دیگری از این گفتگو با محبوبه پاشاپور، یکی دیگر از مددکارها، همکلام میشویم و از او میخواهیم درباره روزهای ابتدایی پذیرش کودکان و نوجوانان در مرکز توضیح دهد. او میگوید: «کار ما از بدو ورود بچهها آغاز میشود و یک فرایند طولانی و سخت از آموزش تا بهداشت در پیش است. بچهای که اینجا پذیرش میشود، ابتدا باید همه مسائل پزشکی، حقوقی و آموزشیاش بررسی شود. ما نوجوان ۱۶ سالهای داشتیم که مدرک هویتی نداشته است، خیلی از بچهها در خانواده اولویت نبوده و رها شدهاند.»
او در ادامه میگوید: بسیاری از بچهها برای مثال حتی وعدههای غذایی را نمیشناسند و نمیدانند وعده غذایی با نام صبحانه، نهار و شام وجود دارد. ما خیلی از مسائل تربیتی را از زیر صفر آغاز میکنیم. همه اینها در یک روز اتفاق نمیافتد و نیاز به زمان و هزینه دارد. این بچهها گاهی چیزی به نام علاقهمندی و آرزو را نمیشناسند، ولی بهمرور متوجه این مسائل میشوند.»
لذت تماشای خنده نوجوانان آسیبدیده
حضور دو ساعته در مرکز، در روزی که خستگیهای همیشگی وجود داشت توانست حالمان را خوب کند. تماشای خنده نوجوانانی که تا چند وقت پیش در بدترین وضعیت زندگی میکردند، لذتی چند برابر دارد. با مراجعه به سرای نور و فراز، کاملا مشخص است که کار بزرگی در حال انجام است، فعالیتی تاثیرگذار و مهم که ادامه آن به کمکهای مردمی نیاز دارد.