| کد مطلب: ۵۴۵۸۶

بچه‏‌هایی متنفر یا متفاوت؟به‏‌بهانه ۱۳ آبان، روز دانش‌‏آموز

چند سالی است صدای پای دانش‌آموزان نه‌تنها از چهاردیواری مدارس که در کوچه و خیابان نیز شنیده می‌شود.

 بچه‏‌هایی متنفر یا متفاوت؟به‏‌بهانه 13 آبان، روز دانش‌‏آموز

چند سالی است صدای پای دانش‌آموزان نه‌تنها از چهاردیواری مدارس که در کوچه و خیابان نیز شنیده می‌شود. بسیاری از خانواده‌ها، آنها را همین‌طور که هستند، پذیرفته و با آنها کنار آمده‌اند؛ به‌طوری‌که اگر تا دیروز مدیر مدرسه‌ای، والدین دانش‌آموز را احضار می‌کرد و تذکر می‌داد، والدین معمولاً طرف مدرسه را می‌گرفتند و با هم مقابل دانش‌آموز می‌ایستادند، اما امروز اغلب طرف دانش‌آموز هستند.

بااین‌همه مجموعه اجتماعی و سیاسی هنوز با آنها سوء‌تفاهم خاصی دارد. اما دانش‌آموزان خلاف آنچه معمولاً مسئولان در نکوهش و مذمت‌شان گفته و می‌گویند، بدشان نمی‌آید در امور اجتماعی مشارکت داشته باشند.

مثلاً باتوجه به رسالت نهاد آموزش‌وپرورش که تربیت شهروندانی توانمند و فعال است که فراتر از محفوظات درسی، بتوانند در آینده گلیم خویش را از آب بکشند، چنان‌که دیدیم هنگام شیوع کرونا، به‌واسطه آمادگی و مهارتی‌که در استفاده از اینترنت و گوشی همراه داشتند، بی‌صدا و بی‌ریا به کمک نظام آموزشی رفتند و درس‌های خویش را در خانه خواندند و ضمناً از دور به معلمان و مدارس ناآشنا به فناوری‌های دیجیتال، درس دادند. 

دانش‌آموزان الان، همه متولد دهه‌های 80 و 90 هستند. این یعنی‌که دربرگیرنده نسل زد و اهل نت هستند. نسلی‌که پیش‌ازاین سابقه حضور نداشته‌اند و در این چندسال، حضور زیادی در خیابان‌ها داشته‌اند و چه‌بسا موی دماغ دولت هم شده‌اند و آرامش روانی جامعه را برهم‌زده‌اند. آنها بدون اینکه ادعایی داشته باشند، خود را بدون خودسانسوری یا ملاحظه دیگری و همان‌گونه که هستند، نشان می‌دهند.

آنها اگرچه نه انقلابی، نه مذهبی و نه حماسی‌اند اما پیشرو یک‌سری تحولات در سطح خانواده و جامعه شده‌اند. آنها الزاماً متنفر نیستند اما متفاوتند. زندگی اجتماعی‌شان، نه در فضای حقیقی که بیشتر در فضای‌مجازی می‌گذرد.

احساسات و رویاهای کودکانه و نوجوانانه آنها با کم‌وکیف فضای‌مجازی درهم‌تنیده‌شده و موجب‌شده هرچه بیشتر از زندگی عادی و دنیای معمول فاصله بگیرند. نسل زد، زامبی نیستند، فرازمینی نیستند و البته زاده سرزمین ایران هم نیستند. آنها جمعی جهانی‌اند که از اواخر قرن 19 تا ابتدای قرن 20 در همه‌جا پراکنده شده‌اند. نوزادی، کودکی و نوجوانی آنها با اینترنت و در فضای‌مجازی سپری‌شده و به‌همین‌دلیل به نسل نت هم مشهورند.

آنها چندان در عرصه مجازی بوده‌اند که گویی زندگی در عالم واقع برایشان دشوار شده، با معیارهای آن کنار نمی‌آیند و لذا تحمل‌شان برای والدین و دیگران مشکل شده است. بسیاری از دانش‌آموزان چون ناچارند از خواب و استراحت خود بزنند و به مدرسه بیایند، چنان از دانش‌آموزبودن خویش به‌تنگ آمده‌اند که در دل با بسیاری از مفاهیم بیگانه‌اند.

بنابراین معمولاً به آنها برچسب‌های مختلفی زده می‌شود؛ غیرمتعهد، بچه‌پولدار، نازپرورده، مسئولیت‌ناپذیر، ناسازگار، عصیانگر، بی‌آرمان، کتاب‌نخوان، غیرسیاسی، خشن، بی‌تفاوت، پیشرو، ریسک‌پذیر و بی‌اعتقاد ازجمله توصیفاتی است که از آنها می‌‌شود و البته بسیاری از آنها مبنای علمی و منطقی ندارد. 

تقلیل‌دادن تمام اعتراضات و معترضان به بچه‌ها، جفایی خواسته یا ناخواسته در حق آنهاست. بچه‌ها فقط برعکس بزرگترها، به‌واسطه صداقت و صراحتی که در بیان حرف‌هایشان دارند، تنگناهای تلنبارشده در مسائل مختلف مثل تربیت دینی، آموزش سیاسی و مواظبت‌های اجتماعی را قبل از همه و بی‌هوا، فریاد زده‌اند و چون تصور می‌کنند فعلاً چیز زیادی برای ازدست‌دادن ندارند، در این مسیر، جسورتر و غیرمتعارف‌تر فعالیت می‌کنند.

آن‌ها ذهن و زبان تازه‌ای پیدا کرده‌اند و مثل نسل‌های قبل، در سال‌های انقلاب و جنگ، تشنه نیستند و همین فرآیند تربیت را دچار مشکل می‌کند. دیگر نگه‌داشتن دانش‌آموزان در صف‌های نمازجماعت و ترغیب آنها به شرکت در مسابقات فرهنگی، به‌ راحتی گذشته نیست.

دانش‌آموز امروز، کمبودهای درس و مدرسه‌اش را مثل سایر مجامع صنفی فریاد می‌زند. دیگر ترحم به آنها جوابگو نیست و به‌شدت منتظر احترام هستند. خوش‌باورانه است که فکر کنیم تنها در بعضی از روزهای سال فقط به حضور حماسی، مشت‌های گره‌کرده و حنجره‌های رسایشان محتاجیم. 

البته همه نسل زد ازحیث سن‌وسال، شبیه هم نیستند و نه‌فقط از کشوری به کشور دیگر که حتی داخل یک کشور هم با هم فرق دارند. مثلاً اگر در سطح جهانی، فناورانه‌بودن صفت غالب آن‌هاست اما در جامعه ما به‌دلیل عوامل دیگری مثل حجاب، روابط دوستانه، آزادی‌های نسبی و امثال آن خود را نشان می‌دهند که بین ما به دهه‌ هشتادی و نودی مشهورند؛

درحالی‌که نسل زد تنها بخشی از اینها هستند، وگرنه بعضی از متولدین این دهه‌ها هم هستند که ساکن روستا هستند و چنان کار و محرومیت سرشان ریخته است که، نه به نت دسترسی دارند، نه فرصت هیاهو پیدا می‌کنند. بعضی از این بچه‌ها هم چون به‌شدت در نخ درس و بحث مدرسه و دانشگاه هستند، ذاتاً اهل شلوغ‌کاری نیستند. حتی بعضی نیز هنوز اهل مسجد و هیئت هستند و به‌نحوی در آرام‌کردن جو موجود می‌کوشند. 

گفتن ندارد اما دانش‌آموزان امروز، مثل هیچ‌یک از دانش‌آموزانی که پیش‌تر می‌شناختیم، نیستند. در مدارس گونه‌ای نو از دانش‌آموزان با لحن، بیان، شکل، شمایل و پوشاک دیگری آمدوشد دارند که برای مربیان، کم‌سابقه و حتی بی‌سابقه است.

در شدت و حدت‌یافتن رفتارهای دانش‌آموزان امروز، عوامل زیادی مثل کارکرد خانواده‌ها، عملکرد نظام آموزشی و نحوه آموزش‌های دینی دخالت داشته‌اند. برای مواجهه بهتر با این بچه‌ها، شایسته است تا آنها را به‌رسمیت بشناسیم و همین‌طور که هستند بپذیریم‌شان، حرف‌هایشان را خوب گوش کنیم، دنیای جدید را از نگاه آنها ببینیم، به‌جای دخالت مستقیم، از دور مواظب‌شان باشیم، از آیندهِ نیامده، فاجعه‌‌سازی نکنیم، موارد کوچک در سر و ظاهر و پوشاک آنها را بزرگ‌نمایی نکنیم و مدام به آنها طعنه نزنیم.

نظام آموزشی نیز به‌عنوان متولی تربیت رسمی آنها که باوجود تمام برنامه‌ریزی‌ها، هنوز زبان این نسل را نمی‌فهمد و تصور می‌کند که می‌‌شود همچنان به آنها دیکته گفت، ناچار است در تدوین اهداف، برنامه‌های خویش و نیز تألیف کتاب‌های درسی، طرح تازه‌ای دراندازد و برعکس تعلیمات آمرانه و سرشار از پند‌واندرز معمول، به ذهن و زبان تازه‌ای برای ارتباط برقرارکردن با آنها دست یابد.

چراکه این نسل خوش دارند به‌جای املا، انشا بنویسند و به‌جای مشق، به دیگران سرمشق بدهد. درحالی‌که ما کمتر به اندیشه‌های آنها، اندیشیده‌ایم و هیچ فکر نکرده‌ایم که ممکن است در سری کوچک، فکری بزرگ لانه کرده باشد. پس بیاییم بچه‌ها را بیش‌ازاین دست‌کم نگیریم. در آخر باید گفت، بسته به نوع نگاه و مواجهه امروز ما با آنهاست که فردا این خیل عظیم، آینده‌ساز یا آینده‌سوز خواهند شد.   

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه جامعه
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار