نمره متوسط به رسانهها در جنگ ۱۲ روزه
در زمان جنگ ۱۲ روزه رسانهها تلاش خود را انجام دادند، اما در اکثر موارد پوششهای لحظهبهلحظه حتی توسط رسانههای محوری رخ نداد. تایمینگ یکی از ملاکهای بسیار مهم پوشش خبری است که عناصر استاتیک اطلاعات خبری مربوط به رویداد را در بر میگیرد و به آنها پاسخ میدهد.

مجید رضاییان استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم
من عملکرد خبرنگاران را در دوره جنگ 12 روزه به سه سطح تقسیم میکنم. در هر بحرانی سطح اول پوشش خبری، روایتهای میدانی، مشاهده و حضور خبرنگار در نقاط مختلف است. باید قبول کنیم پوشش میدانی رسانهها از آنچه در جنگ 12 روزه اتفاق افتاد، نمرهای متوسط دارد؛ چون خبرنگاران و رسانههای ما در بعضی نقاط حضور نداشتند و این پوشش میدانی به کمک شبکههای اجتماعی انجام شد. از سویدیگر، خبرنگاران در برخی نقاط حضور داشتند و گزارشها و عکسهای موردنظر را تهیه کردند. باید یادمان باشد در بحرانهایی مانند جنگ، سیل و موارد دیگر، سطح اول و آنچه اهمیت بسیار زیادی دارد، حضور میدانی در پوشش خبری است.
سطح دومی که باید درباره آن بیشتر صحبت کنیم، تایمینگ (پوشش خبری لحظهای) است. بعد از هر حادثهای میتوان چندین خبر در بازههای زمانی مختلف منعکس و تا پایان رویداد آن را ادامه داد. نمونه آن حادثه 11 سپتامبر است که در ساعت اول، دو هزار خبر توسط رسانهها منتشر شد. بعد از وقوع یک حادثه ممکن است ظرف ششساعت، حدود هفت تا هشت خبر منتشر شود؛ روندی که به آن تایمینگ گفته میشود و بر مبنای زمان، پوشش خبری زنده و لحظهای صورت میگیرد و سطح مهمی از کار خبری محسوب میشود.
در زمان جنگ 12 روزه رسانهها تلاش خود را انجام دادند، اما در اکثر موارد پوششهای لحظهبهلحظه حتی توسط رسانههای محوری رخ نداد. تایمینگ یکی از ملاکهای بسیار مهم پوشش خبری است که عناصر استاتیک اطلاعات خبری مربوط به رویداد را در بر میگیرد و به آنها پاسخ میدهد. اطلاعات رویداد در خبرهای بعدی براساس تایمینگ تکمیل میشود. در این سطح ملاک ما تایمینگ، سرعت و واکنش بسیارسریع و تکمیل عناصر استاتیک؛ یعنی پاسخ به کیستی، چیستی، زمان و مکان رویداد است.
رسانه در سطح سوم یعنی تکمیل پرسشها، تعقیب خبری ( فالوآپ) و پاسخ به ابهامات بهتر عمل کردند. در این سطح باید به عنصر چگونگی و چرایی پاسخ داده شود. در این شاهد بودم که رسانههای ما در این سطح ورود کرده و با مصاحبههای تکمیلی به پرسشهای افکار عمومی پاسخ میدادند، به همین دلیل اعتقاد دارم که سطح سوم در رسانههای ما پررنگتر بود.
درمجموع به عملکرد رسانهها در این دوران نمره متوسط میدهم؛ چون سطح پوششهای خبری آنها از نظر حضور میدانی و تکمیل عناصر اطلاعاتی براساس زمانبندی و پاسخ به عناصر داینامیک، متوسط بود.
پیشنهاد میکنم در حوادث بعدی در مرحله اول آژانسهای خبری و در مرحله دوم رسانههای کاغذی و همه رسانههایی که بر بستر وب حضور دارند، شبکه رابطان خبری خود را بهعنوان مهمترین قسمت پوشش خبری فعال کنند. خبرنگاران باید در زمان وقوع خبرهای بههنگام حضور داشته و با مشاهدات میدانی، عکس و فیلم آن را روایت کنند. اینکه در پوششهای خبری هم از نقلقول استفاده کنیم، فاجعه است. ما باید این بخش را در رسانههای خود جدی بگیریم، با استانداردهای دنیا پیش برویم و روایت خبرنگار را در صحنه تقویت کنیم.
در سطح دوم هم باید تقویت کارشناسی صورت گیرد. دبیر هر سرویس باید بهعنوان کارشناس و متخصص آن حوزه عمل کند؛ چون هرچقدر رسانهها توان کارشناسی بالاتری داشته باشند، در دو سطح قبلی بیشتر میدرخشند. علاوه بر این باید این نکته را در نظر بگیریم که ما وارد جهان رباتیک شدهایم و حالا روزنامهنگاری رباتیک در عمل، بسیاری از موارد این حوزه را به چالش میکشد؛ به همین دلیل کارشناس رسانه باید آنقدر قوی عمل کند تا در مواجهه با جهان رباتیک، درست و نادرست را تشخیص دهد. اصل وجود واسطه و رسانه تا سال 2040-2035 با چالش روبهرو میشود؛ بههمیندلیل باید این مسائل را جدی بگیریم و رسانهها به این دو پیشنهاد بیشتر دقت و عمل کنند.