| کد مطلب: ۱۷۷۵۹
یک انتخاب متفاوت

گزارش میدانی «هم‌میهن» از حوزه‌های رأی‌گیری در تهران در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری

یک انتخاب متفاوت

آنها که به محلات جنوبی تهران برای رأی دادن رفته‌اند، الگوی رفتاری انتخاباتی مشابه همه این سال‌ها را دارند؛ رأی به نامزدهای جناح اصولگرا و آنها که به مناطق بالاتر، رفتار انتخاباتی‌شان فرق می‌کند. یک حرف اما بین بیشترشان مشترک است: «انتخاب کسی که به داد ایران برسد.»

گروه جامعه: ظهر داغ جمعه هشتم تیرماه 1403 محله یوسف‌آباد، جایی در مرکز تهران، هنوز چرتش نپریده. تهران یک‌بار دیگر برای انتخاب رئیس‌جمهوری جدید آماده شده؛ این‌بار زودتر از موعد و یک‌سال‌ونیم مانده به پایان کار رسمی دولت قبلی. حالا دوسال‌ونیم از انتخابات قبلی ریاست‌جمهوری گذشته و آنها که به مدرسه‌ای با درِ سبزرنگ در محله یوسف‌آباد تهران آمده‌اند، می‌گویند انتظارش را نداشته‌اند که زودتر از همیشه، باز هم برای انتخابات رئیس‌جمهوری به شعبه اخذ رأی محله‌شان بیایند؛ به یکی از شش هزار و 694 حوزه رأی‌گیری در استان تهران.

در ظهر داغ جمعه، هشتم تیرماه، روز رأی‌گیری برای انتخابات چهاردهم ریاست‌جمهوری، ساکنان مناطق مختلف تهران، نظرات‌شان با هم متفاوت است، درست مثل جمعیت آدم‌ها در حوزه‌های مختلف.

در مناطق بالا و مرکز شهر، تا عصر دیروز، جمعیت حوزه‌ها ظهر کم است و از خنکای هوا، رفته‌رفته بیشتر. خبرنگاران «هم‌میهن» به یک مدرسه و یک مسجد در منطقه امیرآباد، یک مدرسه و دو مسجد در یوسف‌آباد و میدان ولیعصر و سه مسجد لرزاده، فلاح و جامع ابوذر در جنوب تهران و حسینیه ارشاد در شمال این شهر رفته‌اند تا آنچه را از این انتخابات تاریخی می‌بینند، گزارش کنند.

آنها که به محلات جنوبی تهران برای رأی دادن رفته‌اند، الگوی رفتاری انتخاباتی مشابه همه این سال‌ها را دارند؛ رأی به نامزدهای جناح اصولگرا و آنها که به مناطق بالاتر، رفتار انتخاباتی‌شان فرق می‌کند. یک حرف اما بین بیشترشان مشترک است: «انتخاب کسی که به داد ایران برسد.» و این حتی در حرف‌های بعضی رأی‌اولی‌ها هم پیداست؛ زهرا که به مدرسه‌ای در یوسف‌آباد تهران آمده و بار اول است که رأی می‌دهد، یکی از آنهاست. او می‌گوید در روزهای گذشته و با وجود اینکه ابتدا قصد نداشته رأی بدهد، تصمیم گرفته همراه با دوستانش به حوزه ر‌أی‌گیری نزدیک خانه‌اش بیاید تا به جمع کسانی بپیوندد که هنوز امیدشان را از دست نداده‌اند.

زهرا می‌گوید: «من ناامیدی کسانی را که نمی‌خواهند رأی بدهند درک می‌کنم اما خوب که نگاه می‌کنم، با خودم می‌گویم هنوز آنقدر جوان که برای ناامیدی دیر است. من به نامزدی رأی می‌دهم که فکر می‌کنم می‌تواند حداقل کمی، شما بگو به اندازه یک ارزن، حال مردم این مملکت را بهتر کند. دوست نداشتم خودم را از این حق محروم کنم.»

فرزانه، معلم ریاضی یک مدرسه دخترانه هم حرفش مشابه زهراست. او احساس می‌کند برای اینکه بعداً از سکوت خودش پشیمان نباشد، باید رأی دهد، حالا نتیجه هرچه  می‌خواهد باشد: «من فکر می‌کنم مسئله اول الان جامعه ما، مسئله زنان است و البته معیشت وضع اقتصادی مردم. درست است که روزهای زیادی وقتی در خیابان‌ها راه می‌روم یا وقتی مدام اجاره‌خانه‌ام زیاد می‌شود یا وقتی یک ظرف ماست را در دو هفته به سه قیمت مختلف می‌خرم، جانم به لبم می‌رسد، اما ما به امید زنده‌ایم. دوست نداشتم یک گوشه بایستم و نظاره‌گر باشم. دوست داشتم نقش‌آفرینی داشته باشم و احساس کنم هنوز در مملکت خودم، نظرم مهم است.»

یوسف، مرد 40 ساله‌ای که در ظهر داغ هشتم تیرماه به حوزه دیگری در منطقه میدان ولیعصر آمده هم می‌گوید، بعد از دیدن مناظره‌ها هیجان‌زده شده و حالا آمده به نامزدی رأی دهد که  فکر می‌کند، می‌تواند روی حرفش بایستد و به وعده‌هایش عمل کند: «بعضی از نامزدها موضع‌های متفاوتی با هم داشتند اما من نامزدی را انتخاب می‌کنم که حرف‌هایش به عمل نزدیک‌تر و صادقانه با مردم حرف زده باشد. آینده ایران به عملکرد رئیس‌جمهوری بستگی دارد که شعار و وعده‌های واقعی داده باشد.»

حسینیه ارشاد؛ شلوغ از خبرنگاران

مقصد بعدی حسینیه ارشاد است؛ مثل همیشه شلوغ، پر از آدم‌هایی در طیف‌های مختلف ایدئولوژیکی. برخی چادری، برخی از زنان با شومیز و شلوار و مردان با پوشش‌های مختلف. از همه جای تهران برای انداختن رأی‌شان آمده‌اند و گروهی هم ایستاده‌اند به تماشا. دختر و پسری جوان با کارت ملی‌هایی که در جیب‌شان است. دختر می‌گوید: «هنوز رأی نداده‌‌ایم.» پسر ادامه می‌دهد: «آمده‌ایم ببینیم چه خبر است. اگر لازم شد رأی بدهیم.»

آنها یک ساعتی در مقابل در ورودی حسینیه ارشاد ایستادند. همهمه است، پیاده‌راه پر از زن و مرد و کودک و البته پایه‌های دوربین‌های فیلمبرداری و خبرنگارانی که مشغول مصاحبه با رأی‌دهندگان هستند. آن‌طرف‌تر روی سکویی، تعدادی خبرنگار خارجی نشسته‌اند. برخی ژاپنی یا کره‌ای‌اند، برخی آمریکایی و عرب. آنها به‌طور مداوم به داخل حسینیه رفت‌وآمد می‌کنند. ساعت حدود سه ظهر، صفی مقابل حسینیه شکل گرفته. مامور نیروی انتظامی مردم را دسته‌دسته وارد حسینیه می‌کند تا شلوغ نشود. سه دختر جوان از راه می‌رسند؛ خنده‌کنان: «ما به احمدی‌نژاد رأی می‌دهیم.» و صدای خنده‌شان بلند می‌شود؛ اما احمدی‌نژاد جزو کاندیداها نیست. می‌دانند: «به‌خاطر مُهرٍ رأی آمده‌ام.» اما دیگر شناسنامه‌ها را مهر نمی‌زنند.

می‌گوید: «به هر حال به سابقه‌اش نیاز دارم. جایی کار می‌کنم که برایشان مهم است رأی داده باشم.» هر سه نفرشان تایید می‌کنند و در صفی که حرکت کرده، جلوتر می‌روند. دختر جوانی حتی در سایه هم عینک آفتابی‌اش را بر نمی‌دارد. محوطه پر از دوربین است و هر لحظه مسئولی از داخل شعبه خارج می‌شود و گروهی با او یا مصاحبه می‌کنند یا از او عکس می‌گیرند. زن می‌گوید، از روی اجبار آمده. اما دلیلش را نمی‌گوید: «به‌نظرم هیچ فرقی با دوره‌های قبلی انتخابات ریاست‌جمهوری ندارد. من اصلاً امیدی به تغییر ندارم.»

کمی جلوتر خارج از صف، دختر جوانی ایستاده، با پدر و مادرش برای شرکت در انتخابات آمده و از ظاهرشان پیداست خانواده‌ای مذهبی‌اند. دختر 22 ساله است و برای اولین‌بار برای شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری آمده: «معتقد به انقلابم و به‌دلیل سرافرازی کشورم شرکت می‌کنم.» او می‌گوید که تمام مناظره‌ها را دنبال کرده: «فرق می‌کند چه کسی رئیس‌جمهور باشد، باید اصلح را انتخاب کرد و جوی که برای رأی ندادن در فضای مجازی شکل گرفته بود روی من تاثیر نداشت. اگر رأی ندهیم، گل به خودی زده‌ایم.»

داخل حسینیه اما شلوغ از خبرنگار، گزارشگر، فیلمبردار و عکاس است. در هر گوشه‌اش، شخصی مقابل دوربین ایستاده و گزارش می‌دهد، به زبان عربی، انگلیسی و... زنان و مردان یک‌به‌یک وارد می‌شوند:«رأی‌اولی هستم اما شناسنامه‌ام عکس‌دار نیست و نتوانستم رأی بدهم.» برگه‌ای دستش است و می‌گوید که تمام مناظره‌ها را دنبال کرده: «تحریم انتخابات تنها نتیجه‌ای که دارد، ادامه‌یافتن شرایط است.»

زنی دیگر وارد بحث می‌شود: «دختر من کنکوری است و در این دو سال فشار زیادی را تحمل کرده که این نتیجه تصمیمات همین دولت بود. اوضاع شهر را ببینید چه وضعیتی است. شهردار می‌خواست رئیس‌جمهور شود؟ من مناظره‌ها را دیدم و واقعاً خنده‌ام گرفته بود.»

بیرون از حسینیه همچنان آدم‌ها در رفت‌وآمدند: «مادرم با 70 سال سن گفت که رأی نده، اما خودم آمدم و رأی دادم.» زنی که پشت سرش ایستاده بود انتهای روسری را تا زیر چشمانش بالا آورده: «نمی‌خواهم در فیلم‌ها و عکس‌ها نباشم.» او هم در صف ایستاده منتظر تا نوبتش شود. در میان آنها هم افرادی آمده بودند که هدف خاصی از رأی دادن نداشتند. طبق رسم هر دوره، این‌بار هم شرکت کردند؛ انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری یا حتی شورای محل برایشان فرقی نمی‌کند. آنها که از طیف اصولگرا هستند حرف از عزت و سربلندی کشور می‌زنند و طیف مقابل، به تغییر امید دارند: «قرار نیست با رأی ما همه چیز گل و بلبل شود. اما همین که وضعیت ثابت بماند و از این‌که هست بدتر نشود، باز هم خوب است.» مرد جوان در صف ایستاده: «طبیعی است که هر کس نظر خودش را داشته باشد. گروهی هم تمایل به شرکت ندارند.»

نفر قبل از او، پسر 32 ساله‌ای است: «برای ما این تصور ایجاد شد که روزنه کوچکی باز شده و شاید بتوان شاهد تغییر کوچکی شد. خودم تا دو، سه روز مانده به انتخابات مردد بودم اما وقتی در شبکه‌های اجتماعی افرادی را دیدم که در دو سال پیش هم در اعتراضات فعال بودند و حالا با دلیل از رأی دادن دفاع کردند، تصمیم گرفتم شرکت کنم.» او آخرین‌بار در سال 96 در انتخابات ریاست‌جمهوری شرکت کرده بود: «خیلی از دوستانم مردد هستند و منتظرند، تا بعدازظهر شاید تصمیم‌شان تغییر کرد.» او معتقد است که تحریم انتخابات کاری از پیش نمی‌برد و دستاورد خاصی ندارد.

سالمندان و میانسالان؛ بدون صف

مسجدالنبی در خیابان کارگر شمالی، ظهر جمعه مانند هر دوره ریاست‌جمهوری، صفش تا بیرون در نیامده، خلوت است. بیشتر آنها که ساعت 12:30 ظهر وارد مسجد می‌شوند، سالمند یا میانسال‌اند. گروهی هم رأی‌اولی‌اند که تعدادشان بسیار کم است. بیشتر خانواد‌گی آمده‌اند. با هم وارد می‌شوند و کمتر از دو دقیقه خارج می‌شوند. داخل مسجد برای رأی دادن، صفی وجود ندارد، به محض ورود می‌شود رأی داد. هرچند شرایط برای ساعت‌های عصر متفاوت‌تر خواهد بود.

دختران و پسران جوان به سختی پیدا می‌شوند، مثل یک دختر 23 ساله که برای اولین‌بار رأی می‌دهد: «به هر حال آدم جوانب را بررسی می‌کند و تصمیم می‌گیرد. کسانی مثل من حداقل به یک زندگی بهتر در آینده فکر می‌کنند. شاید اوضاع بهتر شود. ممکن است بعداً بفهمیم که فریب خورده‌ایم اما به هر حال یک اقدامی کرده‌ایم.» او می‌گوید که نظرات دیگران درباره رأی ندادن و تحریم انتخابات را شنیده اما درنهایت تصمیم خودش را گرفته: «هر کسی که رأی نمی‌دهد نظرش محترم است، من نه تلاش کردم به کسی بگویم رأی بدهد و نه کسی توانست من را منصرف کند.» دختر از تندی آفتاب، چشم‌ها را تنگ می‌کند: «به هر حال ما هم برای اتفاقاتی که رخ داده آزرده‌ایم، اما درنهایت تصمیم گرفتیم رأی بدهیم.» زنی 30 ساله در فاصله کمی ایستاده و گوش می‌دهد: «به امید تغییر آمده‌ایم.» او آخرین‌بار در دوره احمدی‌نژاد رأی داده.

ساعت از یک ظهر می‌گذرد و زنی جوان همراه با پسر خردسالش پله‌های مسجد را پایین می‌رود: «احساس کردم رأی دادن یک قدم مثبت است، باید از این روزنه امیدی که ایجاد شده استفاده کرد. ما باید کنشگری داشته باشیم، رأی ندادن کنشگری نیست.» زن 45 ساله است و آخرین‌بار سال 1400 رأی داده. اولین‌بار هم دور اول ریاست‌جمهوری خاتمی: «اینکه گروهی انتخابات را تحریم کرده بودند، به هر حال روی من هم تاثیر داشت. خیلی هم ناراحت شدم، به هر حال ما آدم‌های عادی هستیم، به جایی وصل نیستیم که رأی دادن یا ندادن‌مان اجباری باشد، وقتی اقدامی نکنیم، قطعاً نمی‌توانیم انتظار تغییر داشته باشیم، همین رأی دادن، نشانه امیدواری است.» به گفته او، با رأی ندادن اتفاقی برای حکومت‌های سخت و بسته رخ نمی‌دهد؛ همیشه با کنشگری می‌توان به جایی رسید و در درازمدت نتیجه خواهد داد: «اعضای خانواده خیلی تلاش کردند که رأی ندهم. حرف‌های زیادی هم شنیدم، اما برای جلوگیری از آسیب‌های بیشتر تصمیم گرفتم رأی بدهم.»

دو دانشجوی پزشکی از داخل شعبه خارج می‌شوند؛ زیر آفتاب کفش‌ها را به پا می‌کنند و راه می‌افتند: «برای من که چند سال است این فضا را دنبال می‌کنم، دیدم که اصلاح‌طلبان بهتر از حزب‌ مقابل عمل کرده‌اند. ما در دولت خاتمی و آقای روحانی، وضعیت بهتری داشتیم. حالا هم به امید تغییر، در انتخابات شرکت کردیم.» به گفته او بهترین روش برای اصلاح کشور انتخابات است: «ما سخنرانی‌ها و مناظرات را دنبال کردیم و ویژگی کاندیدای ما این بود که وعده نشدنی نداد.» او معتقد است که در انتخابات هیچ چیز از پیش تعیین‌شده نیست: «من از خیلی‌ها خواستم که بیایند رأی بدهند، آنهایی که از طیف مخالف بودند.» دانشجوی دیگر هم ادامه حرف‌ها را می‌گیرد: «ما می‌گوییم حتی اگر دو درصد امکان تغییر وجود داشته باشد، باید مشارکت کرد. ما تحت فشاریم، همین که از 6 کاندیدا، 5 نفر از طیف اصولگرا بودند، یعنی باید در انتخابات مشارکت کرد.»

یک مرد جوان از داخل مسجد خارج می‌شود: «یک روزنه امیدی پیدا شده به همین دلیل تصمیم گرفتیم رأی بدهیم، یعنی مثل دوره‌ قبل تک‌حزبی نبود.کسی کاندیدا شد که می‌توانیم به او رأی بدهیم.» مرد 32 سال دارد و در این مدت تلاش زیادی کرد تا افرادی که مخالف رأی دادن بودند را برای مشارکت قانع کند: «وظیفه من بود که از دیگران دعوت کنم. اگر مشارکت بالا باشد، می‌تواند تاثیر‌گذار باشد تا اتفاقات گذشته در کشور تکرار نشود.» او یکی از دلایل برای شرکت در انتخابات را چندصدایی بودن آن عنوان می‌کند.

20 قدم بالاتر از مسجد، مدرسه است؛ مدرسه‌ای که هر دوره برای انتخابات به‌شدت شلوغ می‌شود و ظهر روز گذشته هیچ‌کس جز متصدیان صندوق‌، در شعبه حضور نداشت.

مسجد لرزاده، ظهر روز انتخابات

ظهر روز هشتم تیرماه است و جمعیت در مسجد لرزاده تهران- به‌عنوان یکی از پایگاه‌های شناخته‌شده اخذ رأی جنوب این شهر- در رفت‌وآمد است. از همه گروه‌های سنی در دو صف زنانه و مردانه این مسجد ایستاده‌اند و تعدادی از آنها همراه با خانواده‌هایشان آمده‌اند. روبه‌روی مسجد، مدرسه دیگری هم به‌عنوان پایگاه اخذ رأی انتخاب شده و کسانی که نمی‌خواهند در صف بایستند، در همان مدرسه رأی خود را به صندوق می‌اندازند. دوربین‌های صداوسیما و شبکه‌های تلویزیونی غیرفارسی‌زبان در میان صحن اصلی مسجد قرار گرفته‌اند. زنی که در صف ایستاده بود و منتظر بود نوبت به او برسد، می‌گوید که شرکت در انتخابات وظیفه است و در سرنوشت آن تاثیرگذار است: «باید به‌خاطر شهدا که از خون و جوانی خود گذشتند رأی دهیم. در میان اطرافیانم کسانی بودند که نمی‌خواستند رأی بدهند، با آنها صحبت می‌کردم که چرا نمی‌خواهید رأی بدهید؟ می‌گفتند، فایده‌ای ندارد. اما من فکر می‌کنم که تاثیرگذار است. همان‌طور که به آقای رئیسی رأی دادیم و کشور هم داشت پیشرفت می‌کرد. انتخاب درست ما باعث می‌شود کشور جهش پیدا کند.»

پس کشور را به چه کسی بسپاریم؟

کمی جلوتر زن میانسال دیگری در صف ایستاده. او هم معتقد است مثل مادری که از فرزند خود مراقبت می‌کند، کسی هم باید بالای سر جمعیت باشد، با این حال هرکسی حق دارد انتخاب کند که رأی دهد یا نه: «پس کشور را باید به چه کسی بسپاریم؟ مهم نیست برخی انتخابات را تحریم می‌کنند، عیسی به دین خود، موسی به دین خود. در این 50 روز که سایه‌ای بالای سرمان نبود، نمی‌ترسیدیم که کشورها به ما حمله کنند؟ درست است که کارها درست و حسابی انجام نمی‌شود، ولی به‌هرحال یک سایه‌ای بالای سرمان است.»

من هم مردد بودم

اواخر همین صف، زن دیگری ایستاده و شناسنامه‌اش را در دست گرفته است، در انتظار رأی دادن. او می‌گوید تا شب قبل از انتخابات مردد بود، اما بالاخره تصمیم گرفت که رأی دهد و با دیگران هم درباره این موضوع صحبت می‌کند: «این کار برای سرنوشت کشورمان است. من یکی از همان کسانی بودم که راضی به رأی‌دادن نبودم اما به‌هرحال سرنوشت مردم است. تا دیشب فکر نمی‌کردم که رأی من تاثیرگذار باشد، اما وقتی فکر کردم، فهمیدم که می‌تواند نتیجه‌ای داشته باشد. مناظرات هم روی رأی من تاثیرگذار بود.»  او می‌گوید در میان اطرافیانش هم کسانی بوده‌اند که اصلاً نمی‌خواستند رأی دهند: «آنها می‌گویند همه‌چیز از قبل انتخاب شده و رأی ما هیچ تاثیری ندارد، اما به آنها گفتم، من هم مثل شما فکر می‌کردم، اما حالا تصمیم گرفتم که بروم رای دهم. من به کسانی که انتخابات را تحریم کردند، می‌گویم که برای سرنوشت کشور باید رأی دهیم؛ چون رأی ما حتماً تاثیرگذار است.»

بر سر دوراهی

مرد میانسالی همراه با پسرش بیرون از مسجد ایستاده و هنوز تصمیم نگرفته که به چه کسی رأی دهد. او در همه دوره‌های انتخابات شرکت کرده است: «من سعی می‌کنم با تحقیق انتخاب کنم. امسال هم که رقابت بین این سه نفر بود، خوب می‌شد که آقای جلیلی و قالیباف اجماع می‌کردند و شخص واحد می‌آمد، انتخاب مردم راحت‌تر بود. پزشکیان هم که همان دولت سوم روحانی است و دل خوشی از آن نداشتیم. الان یک سردرگمی برای انتخاب بین این دو نفر داریم. من خودم سردوراهی بین آقای قالیباف و جلیلی مانده‌ام.»

مرد می‌گوید،  تبلیغات رسانه‌های یگانه روی افکار برخی برای رأی ندادن تاثیر گذاشته است: «شاید در میان 20 نفر از همکارانم در محیط کار، دو یا سه نفر می‌خواستند رأی بدهند. همه آنها هم می‌گفتند که رأی ما هیچ تاثیری ندارد- چه اصولگرا، چه اصلاح‌طلب و... رئیس‌جمهوری از قبل انتخاب شده است. تا الان هم هرچی رأی دادیم نتیجه آن را ندیدیم. شاید هم درست بگویند، ولی حتی اگر 100 بار هم شده، باید رأی دهیم تا شخص اصلح انتخاب و امور درست شود. من با آنها وارد گفت‌وگو نمی‌شدم، چون آنقدر روی صحبت‌های خودشان مصمم بودند که خودم را خسته نمی‌کردم تا درباره انتخابات با آنها صحبت کنم. از اطرافیان و خانواده هم از همه سنین انتخاب کردند که رأی بدهند.»

ساعت 3 بعدازظهر، مسجد ابوذر تهران

دختر جوانی که عکس آیت‌الله رئیسی را در دست گرفته، از مسجد جامع ابوذر بیرون می‌آید. او برای اولین‌بار است که در انتخابات شرکت می‌کند و می‌گوید، برخی اتفاقاتی برای نسل آنها رخ داده که شاید برای نسل‌های قبل قابل باور نیست: «همین اتفاقات باعث می‌شود قوی‌تر باشیم. ما شهید بهشتی و رجایی را ندیدیم و درک درستی از آنها نداشتیم، اما نسل من بعد از شهادت شهید رئیسی این موضوع را درک کرد و همین یکی از دلایلی است که فکر می‌کنم من و هم‌نسلانم باید رأی دهیم. در میان اطرافیانم هم کسی نبود که نخواهد رأی دهد.»

از نظر او، کسانی که انتخابات را تحریم می‌کنند، به این دلیل است که انتخابات در ایران تنها کشوری است که تاثیرگذار است و به همین دلیل آن را تحریم می‌کنند و مردم را به شرکت نکردن در آن تشویق کردند. اگر انتخابات در ایران مثل کشورهای دیگر بی‌تاثیر و نمایشی بود، برای تحریم آن تبلیغ نمی‌کردند.

مرد دیگری که همراه خانواده‌اش برای رأی دادن به این مسجد آمده، می‌گوید که مشارکت در انتخابات یک وظیفه اخلاقی است و از همان ابتدا قصد رأی دادن داشته است: «درست است مشکلاتی از نظر اقتصادی پیش آمده و مردم تحت فشار قرار دارند، اما وظیفه همه ما شرکت در این انتخابات است که کشورمان در جوامع بین‌المللی و دیپلماسی خارجی با مشکل روبه‌رو نشود. انتخاب آزاد است و هرکسی که به‌عنوان رئیس‌جمهوری انتخاب می‌شود، باید مورد احترام همه ما قرار گیرد. نظر من و خانواده‌ام این است که در این شرایط که نگاه‌های کشورهای دیگر به کشورما حساس شده است، باید پای صندوق‌های رأی حضور داشته باشیم.»

دیروز، در تهران و دیگرشهرها خبرهای مختلفی به گوش می‌رسد؛ از بازداشت یکی از متخلفان انتخابات ریاست‌جمهوری در بهشهر مازندران تا آماده‌باش پلیس راهور در خیابان‌ها و... . دیروز سردار رادان گفت که هیچ اتفاق امنیتی‌ای در روز انتخابات نیفتاده است. ازطرف‌دیگر معاون اجتماعی و فرهنگ ترافیک پلیس راهور تهران بزرگ از استقرار ماموران پلیس راهور در اطراف شعب اخذ رأی در سراسر پایتخت خبر داد و از شهروندان خواست که از توقف دوبله در اطراف این مراکز پرهیز کنند.

ازطرف‌دیگر قدرت‌الله محمدی، مدیرعامل سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهر تهران از آماده‌باش کامل آتش‌نشانی در روز برگزاری انتخابات خبر داد و گفت که آتش‌نشانان در 138 ایستگاه آتش‌نشانی در سطح شهر تهران در آماده‌باش کاملند: «علاوه بر آن در میادین اصلی و در شعب شلوغ و پرتجمع اخذ رأی نیز نیروهای خود را مستقر کردیم و آتش‌نشانان با آماده‌باش کامل و تا زمان پایان رأی‌گیری برای تامین ایمنی شهروندان حضور خواهند داشت.»

دیدگاه

ویژه جامعه
  • عده‌ای فکر می‌کنند با پند و اندرز و کارهای اخلاقی می‌توان به صلح رسید؛ اما واقعیت می‌گوید که اینگونه نیست.

  • در غیاب آمارهای رسمی مربوط به خشونت علیه زنان، این گزارش‌های غیررسمی، رسانه‌ای و اطلاعات منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی…

  • روز گذشته یکی از کسب‌وکارها در حوزه فناوری، نشستی برگزار کرد تا پس از پنج سال هم از تولید محصولش که یک ردیاب خودروست،…

سرمقاله
آخرین اخبار